جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۹۹)

سلام

۱. نسخه پیرمرده رو که نوشتم گفت: فشارمو هم بگیر. گرفتم. گفت: طوری که نیست گفتم فشارمو بگیر؟ گفتم: نه. گفت: آره خب شما نوکر مردمین دیگه!

۲. سوار ماشین شبکه شدم. بعد خانمی که اولین روز کارش بود سوار شد و رفتیم. به درمونگاه که رسیدیم و خانمه پیاده شد راننده شروع کرد به خندیدن. گفتم: چیه؟ گفت: دیشب به این خانم زنگ زدم و گفتم: شما کجا سوار ماشین میشین؟ گفت: من سر چهارراه...... می ایستم. گفتم اونجا خیلی شلوغه من از کجا باید شما رو بشناسم؟ گفت من قدم خیلی بلنده!

۳. برای یه پسر نسخه می نوشتم. گفتم: قرص میتونه بخوره؟ پدرش گفت: بله میتونه. پسره گفت: بابا! تو هنوز نمیدونی پسرها از قرص میترسن؟!

۴. پیرزنه گفت: برای پوکی استخوان اومدم. گفتم: متخصص گفت پوکی استخوان دارین؟ گفت: پول ندارم برم. گفتم: پس یه آزمایش براتون مینویسم. گفت: نمیرم آزمایش. گفتم: خب پس من از کجا بفهمم پوکی استخوان دارین یا نه؟ گفت: تو دکتری ببین چکار باید کرد!

۵. به خانمه گفتم: این دفترچه که مال دخترتون نیست. گفت: چرا مال خودشه. نسخه شو که نوشتم گفت: یه گواهی هم براش بنویس. بالای گواهی نوشتم زهرا ..... گفت: ببخشید اسمشو عوض کنین ما توی خونه فاطی صداش میکنیم!

۶. خانمه بچه شو آورده بود و گفت: شبها سرفه میکنه. بچه گفت: من کی شبها سرفه کردم؟ من همیشه سرفه میکنم!

۷. خانمه گفت: بچه ام شربت تلخ نمیخوره، هر دارویی مینویسین باید شیرین باشه. چند دقیقه بعد از داروخانه اومد و گفت: این شربتو اینجا نداشتن میشه مشابهشو بنویسین؟ گفتم: شربت مشابهش تلخه. گفت: تلخ هم باشه طوری نیست!

۸. خانمه گفت: چند روزه که سرفه میکنم بخصوص صبح ها و شب ها!

۹. به خانمه گفتم: قبلا سابقه هیچ بیماری نداشتین؟ گفت: چرا، حساسیت به بوهای بد!

۱۰. خانمه گفت: بچه مو آوردم پیشتون خوب نشد حالا باید دوباره ویزیت بگیرم؟ گفتم: کی آورده بودینش؟ گفت: دو هفته پیش!

۱۱. مرده گفت: چند روزه که فقط همین قسمت از قفسه سینه ام تحرک داره!

۱۲. پیرمرده گفت: چند روزه که اسهال دارم. براش دارو نوشتم و رفت. چند دقیقه بعد با یه پسر اومد توی مطب و پسره گفت: دستش ضربه خورده. گفتم: پس چرا همون موقع نگفتین؟ پیرمرده گفت: روم نشد!

پ.ن۱: فقط یه نوبت دیگه از شیمی درمانی مامان باقی مونده. دکتر براشون سونوگرافی نوشت که طبق اون توده های سرطانی لوزالمعده و غدد لنفاوی اطراف عروق سلیاک ناپدید شدن و فقط مقداری از خود کبد هنوز مشکل داره. تا ببینیم چی میشه.

پ.ن۲: شب یلدا هم با حضور تعداد زیادی از فامیل خونه پدر بزرگوار برگزار شد با حضور اقوامی از شهرهای مختلف و حتی از آفریقا (پسرخاله گرامی که برای تعطیلات کریسمس اومده ایران)

پ.ن۳: برای عسل املا (به گفته امروزه دیکته) میگم. میگم: بنویس من انار دوست ندارم. میگه: آخه مگه میشه کسی انار دوست نداشته باشه؟! (بعد از یه شیفت سی ساعته همراه با دیدن حدود دویست مریض اومدم خونه که بالای هشتاد درصدشون سرماخوردگی داشتن!)

نظرات 66 + ارسال نظر
انه پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1397 ساعت 05:13 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

سلام...
خدا رو شکر که حال مادرتون بهتره ایشاا...همیشه سلامت باشن.
لازمه بگم ای جونم عسل
راننده های شبکه کلا همینن!یعنی حداقل راننده درمانگاه ما که اینجوری بود تا سوار ماشین میشدم امار کل شبکه رو میداد بهم همیشه هم با این جمله شروع میکرد راستی رئیس میدونی و..البته من که دلم براش تنگ شده ادم خوبی بود

ممنون
باز هم ممنون
واقعا امان از دست این قوم بنی هندل!

چیکسای پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1397 ساعت 03:39 ب.ظ Http://354515mdm.blogfa.com

سلام
شما دوتا کامنت درست مثل هم ولی توی دو روز متفاوت گذاشتید که یکیش قابل تایید و دیگری تیک خصوصی خورده بود و غیرقابل تایید بود ...

سلام
روز اول وقتی کامنتو نوشتم و روی ارسال کلیک کردم نت قطع شد
مطمئن نبودم که ارسال شده یا نه؟

ویرا بانو پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1397 ساعت 02:00 ب.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام آقای دکتر
امیدوارم که مادرتون سلامتی کامل رو بدست بیارن
علاوه بر سوال عسل من میگم:
چطوری میشه کسی انار دوست نداشته باشه!!؟؟

سلام
ممنون
ظاهرا که بعضی دوستان دوست ندارند

زهرا پنج‌شنبه 6 دی‌ماه سال 1397 ساعت 05:22 ق.ظ

ممنون که مینویسید
امیدوارم مادرتون سلامتی شون رو کاملا بدست بیارن

ممنون که میخونین
من هم امیدوارم

اسحاقی چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:20 ب.ظ

سلام دکتر خوبین ؟
خوشحال شدم مادر بهترن ان شالله به زودی خبر سلامتی کامل شون و بدین ..
زمستون خوبی داشته باشین ..

سلام خانم اسحاقی
ممنون از لطف شما

هایپرتنشن چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1397 ساعت 06:22 ب.ظ

موارد ۱ و ۷ و ۸ و ۱۲ عالی بود

البته همه نوکر مردمیم فرقی نداره فقط بعضی نوکرها خودشون ارباب هستن

ممنون
من که نیستم!

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1397 ساعت 05:59 ب.ظ

مثبت18 نداشتید، اقلاً یک مثبت 12 می ذاشتید.

شرمنده پیش نیومد

بهار چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1397 ساعت 05:04 ب.ظ http://searchofsmile.blog.ir

من نه ولی خواهرم انار دوس نداره اصلا
در ضمن اختیار کامنت ما دست شماست

آهان
اختیار دارین

چیکسای چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1397 ساعت 11:40 ق.ظ http://354515mdm.blogfa.com

چه سوتی های بامزه ای میدن بیماراتون ..
ان شاالله مادرتون بزودی سلامتشون رو بدست بیارن پدر من هم همین بیماری مادر شما رو داشتن ..

واقعا
سپاسگزارم

ساناز چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1397 ساعت 10:17 ق.ظ http://sanaz2020.blogsky.com

سلام. مثل همیشه خاطراتتون جالب بود.
انشالله حال مادر گرامی بهتر و بهتر بشه.

سلام
ممنون
باز هم ممنون

آرزو چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1397 ساعت 09:02 ق.ظ

سلام بابت پیشرفت بهبودی مادرتون خوشحال شدم امیدبه بهبود کامل

سلام
از لطف شما ممنونم

Maryam.k. سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1397 ساعت 11:04 ب.ظ http://dreamlandd.blogsky.com

سلام دکتر
2.چقد کارشون زشت بود دلیلی نداشت به همه بگن بنده خدا چی گفته :/
چقد خوشحال شدم ک مادر بهتر شدن ایشالا مشکل کبدشونم برطرف بشه

سلام
خب درواقع تقصیر من بود که پرسیدم!
ممنون

بهار سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1397 ساعت 08:07 ب.ظ http://searchofsmile.blog.ir

مثبت هجده نداشت که
به عسل بگید میشه کسی انار دوس نداشته باشه. حال پیرمرد مورد یازده رو خریدارم
انشالله اون یه ذره مشکل مادرتون هم حل بشه و زود رو به راه بشن .
اسمم یادم رفت تو کامنت قبلی

یعنی هربار باید مثبت هجده داشته باشه؟!
شما هم دوست ندارین؟
ممنون
با اجازه تون حذفش میکنم

نل سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1397 ساعت 06:44 ب.ظ

قدم بلنده و چقدر خندیدم با این جمله

انشالله حال مامانتون بهتر بشه..خیلی این روزها به یادشون بودم..

خنده تون مستدام
سپاسگزارم

زرگانی سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1397 ساعت 04:36 ب.ظ

سلام
خسته نباشین از ویزیت این همه مریض سرماخورده. خودتونم بیشتر از مردم عادی در معرض ابتلا هستین دیگه؟ خدا سلامتی بده. به هر حال نوکر مردم بودن سخته!
خاطره هاتون این دفعه هم بامزه بودن. ممنون.
خبری که درباره مادر دادین، خبر خوشی بود، آره؟ امیدوارم سلامتی شون رو به طور کامل به دست بیارن
راستی دکتر من نه تنها انار دوست ندارم که ازش بیزارم! به عسل خانوم بگین یه مورد پیدا کردین!
به زودی دویست تایی میشین! باید جشن بگیرین

سلام
ممنون
بله گاهی احساس میکنم این برخورد با میکروبها خودش یه نوع واکسیناسیونه چون به ندرت سرما میخورم
بله ممنون
عجب
چشم

بی نام سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1397 ساعت 04:12 ب.ظ

سلام
امیدوارم اولین نفر باشم این پستتونو میخونم.
مثل همیشه عالیییییی

سلام
بله هستین تبریک میگم!
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد