جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

شعور ربطی به مدرک تحصیلی نداره

سلام

این پست شامل چند موضوع پراکنده است که مدتی بود دوست داشتم بنویسم ولی در حد یک پست مجزا نبودند.

۱. توی یه گروه تلگرامی عضوم که پر از چندین پزشک عمومی از شهرهای مختلف کشوره، همراه با چند پزشک متخصص و چند پزشک ساکن خارج از کشور. یکدفعه یکی از خانم دکترهای خیلی محترم گروه از این گروه خارج میشه. چند روز بعد که به دلیلی با ایشون صحبت می کنم ازشون میپرسم: «راستی چرا از گروه اومدین بیرون؟» میگه: «تا همین جا هم خیلی تحمل کردم. اگه بدونین دکتر.....  و دکتر..... (دوتا از پسرهای گروه) چقدر توی پی وی مزاحمم میشدند؟!

۲. توی یه گروه دیگه ام که مشابه گروه قبلیه. یه آقای دکتر عضو گروه میشه و چند روز بعد توسط مدیر گروه از گروه حذف میشه. علتو که میپرسم متوجه میشم که تک تک به پی وی همه خانم دکترهای گروه سر زده و بعد از سلام و علیک نوشته میدونین من نهصد میلیون تومن بهم ارث رسیده؟

بقیه پیامشو ترجیح میدم که ننویسم!

۳. تابستان امسال خواهر آنی و شوهرش با یه تور رفتند مشهد و برگشتند. وقتی که برگشتند رفتیم دیدنشون. خواهر آنی گفت: چندتا پسر توی هواپیما بودند که بعدا فهمیدیم دانشجویان ممتاز دانشگاه ولایت هستند اما اگه بدونین چه رفتاری داشتند؟ اول که کلی متلک بار مهمانداران خوش چهره هواپیما کردند بعد هم یکی از مهماندارها رفت و گارد پروازو آورد و فهمیدیم پسرها یواشکی ازش عکس میگرفتند! گارد پرواز هم موبایل پسرهارو ازشون میگیره و همه اون عکس هارو پاک میکنه!

خواهر آنی کلی از رفتارهای این پسرها توی هتل مشهد گفت و درنهایت جمله مسئول اردو رو که گفته بود: «حالا فکر نکنین که فقط پسرها اینطورند، دو هفته پیش دخترها رو آورده بودیم، اونها هم همین طور بودند!»

۴. کارم تموم شده، با ماشین اداره یه سر میرم شبکه بهداشت و بعد میخوام برم خونه که نگهبان در ورودی شبکه میگه: «شیفت من هم تموم شده تا یه جایی منو میبرین؟» سوار که میشه میگه: «آخیششش تا دو سه روز نه شیفت دارم نه کلاس» میگم: «چه کلاسی؟» میگه: «مگه جریان منو نمیدونی؟» میگم: «نه! چه جریانی؟» میگه: «من با مدرک سوم راهنمایی توی اداره استخدام شدم. چند سال پیش بود که تصمیم گرفتم متفرقه امتحان بدم و دیپلم بگیرم تا حقوقم یه کم بیشتر بشه، همون زمانی که دکتر..... رییس شبکه بود یه روز توی نگهبانی شبکه نشسته بودم و درس میخوندم که دکتر....  رسید و گفت داری درس میخونی؟ گفتم بله. گفت لابد میخوای بری دکترا هم بگیری؟ از حرفش خوشم نیومد اما چیزی نگفتم، فقط گفتم خدارو چه دیدی شاید یه روز دکترا هم گرفتم.

دکتر..... دستشو از پنجره نگهبانی آورد تو و گفت دست منو بگیر! وقتی دستشو گرفتم گفت آفرین دکترا (دکتر را) گرفتی! خب دیگه لازم نیست درس بخونی! و رفت.

این کارش دیگه خیلی بهم برخورد. درسمو با جدیت بیشتری خوندم و دیپلم گرفتم، بعد کنکور دادم و فوق دیپلم گرفتم، بعد دوباره امتحان دادم و الان دارم لیسانس میگیرم اما میگن رشته ات به درد اداره ما نمیخوره تا ببینیم چی میشه؟»

جالب این که دکتر....  رو مدتی بعد از ریاست برداشتند و الان داره توی یه درمونگاه مریض میبینه.

۵. شیفت صبح یه مرکز شبانه روزیم. راننده آمبولانس میگه: «دیروز یه مریض اهل روستای...  اومد، بهش میگم خب همون جا که دکتر دارین چرا اومدین اینجا؟ میگه آخه ساعت نه میریم میگن دکتر نیومده

ساعت ده میریم میگن دکتر چای میخوره

ساعت یازده میریم میگن دکتر رفته سیاری (دهگردشی)

ساعت دوازده میریم میگن دکتر رفته! 

پ.ن۱: برخلاف میل باطنی دوتا از لینکهای وبلاگو که حدود یک سال بود آپ نکرده بودند حذف کردم. البته دوتا به جاشون اضافه کردم تا تعداد ثابت بمونه!

پ.ن۲: (۱۲+) با عسل توی اتاق نشستیم که یکدفعه لباسشو میزنه بالا و میگه ببین من هم م.م.ه دارم! میگم زشته بابا لباستو بیار پایین. میگه آخه مامان گفته اینها رو فقط باید به من و بابا نشون بدی بقیه نباید ببینن!

نظرات 67 + ارسال نظر
راحله سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 11:52 ب.ظ

جسارتا آقای دکتر عنوان این پست رو باید میذاشتین بیشعوری (البته به استثنای دو پینوشت)

این هم میشد

پونی سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 07:21 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

به بعضیا باید گفت : التماس شعور !
جوان ها بسیار پر رو، بی سواد و سطحی شده اند که فقط به فکر سیکس پک و دماغ و بوتاکس و گونه و روابط سطحی چند روزه هستند.
واویلا داریم در پیش رو
عالی بود این پستت

ممنون از لطفتون

مامان جون سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 01:45 ب.ظ

مدرک نشانه ی شعور نیست

دقیقا

فاطمه سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 12:39 ب.ظ

دکتر دو مورد اول خیلی اشنا بود قبلا این پستارو گذاشتین

یه اشاره بهشون کرده بودم

F.Gh سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 08:43 ق.ظ

من طرح نرفتم و تو شهرستان کار نکردم. اما خواهرم و دوستانم رفتن. خود شما هم به قدر کافی کار کردین. چقدر از مردم کم لطفی دیدین؟ اون مریضی که میاد می گه هی رفتم دکتر نبود، چقدر حرفش قابل اعتماده؟ که شما نقلش می کنین. من سعی می کنم تا چیزی رو ازش مطمئن نیستم نقل قول نکنم چه برسه پابلیش کنم.
متاسفانه مردم ایران خیلی غیرمتمدن و غیرسیویلایزد هستن. نمیگم بی فرهنگ، چون هرکسی یه فرهنگی داره بهرحال. اما متمدن نیستن، یه سری از این انسان های نامتمدن درس میخونن و دکتر یا مهندس میشن، یه سری شون درس نمیخونن و نگهبان و کارگر ساختمونی میشن. توی درس های دانشگاه هم ادب، و آداب معاشرت درس نمیدن که انتظار داشته باشین آدم بی تمدن از دانشگاه ممتاز یا غیر ممتاز متمدن خارج بشه.

ممنون از نظرتون

F.Gh سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 08:36 ق.ظ

سلام

من پستتون رو دوست نداشتم. چون سیویلایزد بودن یک آدم بسته به تحصیلات ، رشته و شغلش نیست، بسته به تربیت خانواده گی و محیطی هست که توش رشد کرده. متاثر از محدودیت هایی هست که توش بزرگ شده. چقدر از کارگرهای ساختمونی متلک و شوخی دستی دیدیم تو خیابونا؟ تاثیر کارگر ساختمونی بودن توی ایجاد مزاحمت چیه؟ فکر کنم بی تاثیره! شما این به چشمتون اومده چون دور و برتون اکثرن پزشکن و من اگر جای شما بودم این خاطرات رو با ربط دادن به شغل تعریف نمی کردم.
من بعنوان یک پزشک که تو ایران تحصیل کردم، مزاحمت از کارگر ساختمونی، نگهبان بیمارستان، راننده تاکسی و کارمند این اداره و اون اداره بیشتر دیدم تا از همکارام و همکلاسی هام. این باعث نمیشه که فکر کنم اون مزاحمت ها ربطی به شغلشون داره.

حرف شما هم کاملا منطقیه

میخونم سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 06:20 ق.ظ

پاینده باشید، از موضوعی که انتخاب کردید میشه به شعور اجتماعی شما پی برد. فارغ از این که کارهای اطرافیان گاهی آدم رو میخندونه، عصبانی میکنه، شاد میکنه، غمگین میکنه و... عکس العمل ما مهمه.
کتاب بیشعوری رو که خوندم دیدم شعور خیلی متفاوت از تحصیلاته. کلا کلام اماما در کل زندگی سرلوحه آدم باشه عالی میشه، آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند. یا برتری به تقواست یا...
اما یه چیز مهمتر، آدم ها رو نباید قضاوت کرد، مثلا شوخی چند تا جوون توی جو شیطنت دلیل بر رفتار آینده اونا نمیشه شاید یه روز باشه خودشون شرم داشته باشن از یادآوری کاهاشون.
این دفعه طولانی شد، همیشه دوست دارم مختصر نظر بدم، فقط باب تشکر از لطف شما که هنوز خواننده ها براتون ارزش دارن.
کاش خودمون با شعور باشیم، ممنون از تلنگرتون.
چقدر حرفی که میزنیم با چیزی که بچه ها میشنوند گاهی متفاوت است، یه کلیپ دیده بودم پدر به بچه میگفت چشمت رو رو توپ نگه دار و ضربه بزن، بچه رفت چشمش رو روی توپ گذاشت، عسل عزیزم.

ممنون از لطفتون
کتاب بیشعوری رو خوندم و برای من هم خیلی جالب بود

مهربان سه‌شنبه 10 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 01:44 ق.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com

سلام دکتر
اون گروه ها رو منم هستم
هم شما میدونین و هم من و هم کل گروه که نصف اعضای این گروه رو پرستارا و مسئول گسترش و یه مشت فضول بیکار تشکیل میدن . خیلی از اکانتا عکس نداره اسم نداره . عکس گل و بلبل و خونه که معیار دکتر بودن طرف نیست.اسم اگانتش رو یه نفر میزاره دکتر ربولی ! الزاما اون فرد شما نیستین یا از اونور....دکتر فلانی پزشک و حتی دانشگاهشم نوشته که از تهران فارغ التحصیل شده . به شخصه چندتا از پرستارای بیمارستان دوره ی اینترنیم رو تو گروه دیدم که پیشنهاد کار نو درمانگاه خصوصی گذاشتن . اینا درمانگاه خصوصی زدن خودشون و تو گروهن.سوپروایزر یکی از بیمارستانایی که کار میکنم هم دیدم
بگذریم که همه جا همه چی هست ولی خب با اینایی که شما نوشتین دید خیلی از مردم نسبت به جامعه خراب میشه.تکذیب نمیکنم که کثافت کاری همه جا هست
شما صدبرابر من علم و سواد و تجربه دارین و بهتر میدونین که تو این وضعیت سیاه نمایی جامعه ی پزشکی بهتره که ما دیگه خرابترش نکنیم

سلام
ممنون از لطفتون
میدونم شما چه گروههایی رو میگین اما من اونهارو نمیگم!
راستی خوب شد کامنت گذاشتین یادم رفته بود شمارو لینک کنم

آنا دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 10:43 ب.ظ

سلام دکتر
بقیه پیام اون نهصد میلیونیه چیه?!

سلام

نسیم دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 10:12 ب.ظ http://www.kharnebesht.blogsky.com

آقای دکتر پیام من نصفه اومد؟؟فکر کنم یا شما روی کلمات وبلاگتون فیلتر گذاشتین یا بلاگ اسکار فیلتر می کنه.... الهی واسه عسلش بود
یعنی من گفتم پنج سالم بود س.و.ت.ین مامانمو روزنامه پر کردم گفتم منم مثل مامان م.م.ه دارم نیومد؟؟؟

نه نیومد
ولی این بار که اومده!

نسیم دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 10:09 ب.ظ http://www.kharnebesht.blogsky.com

عههههه اول شدم؟؟؟؟؟مدیون کدوم کار خیر زندگیم هستم ؟وااااای در پوست خود نمی گنجم


تبریک میگم!

مینا دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 08:38 ب.ظ http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

عسللل

ممنون

زهرا دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 07:13 ب.ظ

وبلاگ جالبی دارید.

سپاسگزارم

یدونه مهندس کوچولو دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 06:55 ب.ظ

سلام
اقای دکتر به نظر شما جامعه پزشکا تغییر کرده؟
راستش چون رشته خود من فنی هست زیاد اشنایی ندارم ولی واقعا از تعریفای بعضی از دوستان تعجب میکنم!
یکی از دوستان من مامایی میخوند میگفت اگه روزی بخوام ازدواج کنم هیچ وقت با یه پزشک ازدواج نمیکنم میگفت تو بیمارستان خیلیاشونو شنیده که به سایر پرستارا یا ماماهای خانم پیشنهاد بی شرمانه دادن!
یا یه دانشجوی پزشکی بهم میگفت که تو کلاسشون وضعیت خیلی خرابه و دانشجوها خیلی روشون بهم باز شده و با هم دکتر بازی میکنن!یا رابطه نامشروع دارن!
یا مردم با هم صحبت میکنن که فساد بین پزشکا زیاده و فلان دکتر که مشهور هم هست دوست دختر داره یا با منشیش هست!حالا راست یا دروغ الله اعلم!
راستش باورش برای من سخته اخه نمیدونم چرا پزشکارو از بچگی دوست داشم و برام انسان های ارزشمندی هستن!(خود شیرینی نمیکنما واقعا حرف دلمه)!حیف که فقط یه خورده خیلی زیاد مغرور هستن!

ای جانم عسل هعی ادم بچه بودنی چه دل پاکی داره!حالا بنده خدا بزرگ تر که بشه اگه یادش بمونه چقدر خجالت میکشه!

ممنون از نظرتون
راستش من قبلنا دکتر نبودم ببینم چقدر با الان فرق داشته! اما دست کم توی ولایت ما وضعیت اون قدر هم خراب نیست
قبول دارم که توی رشته ما باتوجه به شیفت های شب و.... امکان داشتن خطا از بعضی از شغل های دیگه بالاتره اما بخش مهمی از این مسئله هم به خود فرد و تربیت خانوادگیش مربوط میشه

معصومه دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 06:11 ب.ظ http://hasbehaalichand.blogfa.com

جای تاسفه دیگه ادم چی بگه..شعور نداشتن هم یه جور مریضیه

واقعا

بانو ویرا دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 05:41 ب.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام
واقعا شعور ربطی به مدرک تحصیلی نداره.
نمیدونم ما توقعمون زیاده که افراد تحصیلکرده نباید یه سری رفتارا رو داشته باشن
یا واقعا شعور ندارن بعضیا...
منم زیاد دیدم

سلام
واقعا
کم نیست متاسفانه

نسیم دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 04:34 ب.ظ http://www.kharnebesht.blogsky.com

سلام
الهییییی

سلام
کدوم قسمتش؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد