جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (125)

سلام

۱. نسخه مرده رو دادم دستش و بلند شد که بره داروخونه. دم در برگشت و گفت: نسخه تون همینه که تازه نوشته شده؟!

۲. مرده گفت: فکر کنم به حاجی حساسیت دارم هروقت میرم دیدن یه حاجی بعدش آبریزش بینی پیدا می کنم و سرفه!

۳. برای خانمه سونوگرافی نوشتم. وقتی میخواست بره گفت: حالا نوشتی از کجا باید سونوگرافی بگیره؟!

۴. میخواستم گوشیو بگذارم روی سینه یه پسر سه چهار ساله. مادرش لباسشو بالا کشید و بچه هم یکدفعه شروع کرد به گریه کردن و خودشو تکون دادن. مادرش گفت: نترس مامان دکتر میخواد می می تو بخوره!!

۵. به مرده گفتم: آمپول می زنین براتون بنویسم؟ گفت: من که تازه آمپول زدم که! گفتم: پس کپسول براتون مینویسم. گفت: این کپسول ها که فایده ندارن که!

۶. یه پسر بچه رو آوردند درمونگاه که توی مدرسه با یه بچه دیگه دعواش شده بود و یه ضربه به .... خورده بود. درحال معاینه اش بودم که مادرش هم رسید و گفت: چی شده؟ گفتم: ظاهرا که مشکلی نداره اما چون ورم کرده برای اطمینان یه سونوگرافی هم براش مینویسم. یکدفعه سروکله پسری که ضربه رو زده بود هم با مادرش پیدا شد. مادر بچه ضربه خورده به مادر بچه ضربه زننده (!) گفت: میبرمش سونوگرافی، اگه چیزیش شده باشه یه ضربه همین طوری به پسرت میزنم!

۷. وسط دیدن مریضهای یه درمونگاه به شدت شلوغ روستائی بودم که مرده با بچه اش اومد توی مطب و گفت: بچه ام رومیزی میکنه! گفتم: چی؟ گفت: از صبح بیرون ایستادم میبینم همه میگن بچه مون سفره می کنه گفتم یه چیز جدید بگم! (ترجمه: سرفه)

۸. به خانمه که بچه شو آورده بود گفتم: توی خونه دارو دارین؟ گفت: توی خونه یه دختر دیگه دارم!

۹. خانمه گفت: داروی تیروئید هم میخورم. گفتم: پرکاره یا کم کار؟ گفت: فکر کنم کم کاره آخه کم درد میکنه!

۱۰. نسخه پیرزنه رو که نوشتم رفت روی وزنه و گفت: میشه ببینین قدم چقدره؟!

۱۱. خانمه گفت: برام آزمایش بنویس. گفتم: چه آزمایشی؟ گفت: میشه بنویسین آزمایش به درخواست بیمار تا هر آزمایشی بخوام ازم بگیرن؟!

۱۲. مرده گفت: امروز درمونگاه چقدر شلوغ شده. همه اش هم تقصیر مسئول پذیرشه. هرکی از در میاد تو یه نوبت بهش میده!

پ.ن۱: فکر کنم فقط توی مملکت ما چنین اتفاقی بیفته که کاری که تا اسفند تشویق هم داشت توی فروردین ممنوع و جرم محسوب بشه!

پ.ن۲: چند مهره رنگی میگذارم جلو عسل و میگم: این چه رنگیه؟ میگه: آبی. میگم: آفرین. این چه رنگیه؟ میگه: آبی. میگم: نه این زرده. این چه رنیگه؟ میگه: آبی. میگم: نه این قرمزه ...... حدود پونزده دقیقه رنگ های اون مهره هارو بهش یاد میدادم. بعد میگم: خب حالا سبز کدومه؟ زرد کدومه؟ .... و همه شونو درست میگفت: بعد میگم: خب حالا این چه رنگه؟ میگه: آبی!!!

نظرات 79 + ارسال نظر
مامان حنا پنج‌شنبه 31 تیر‌ماه سال 1400 ساعت 04:47 ب.ظ http://barayehana.blogfa.com

حنا هم عاشق رنگ ابیه،و من هیچ جهتی بهش نمیدم برای انتخاب رنگ ،دیگه باورش شده که رنگا دخترونه پسرونه نیستن.
و عجیب نیست که رنگها رو دو سالگی بلد باشن

کار درستی میکنین

رها دوشنبه 30 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 04:22 ق.ظ http://nemidoooonaam.blogfa.com/

4.جلل الخالق
6.حالا به کجاش ضربه خورده بود ?!
7.خوبه باهاتون شوخی دارن!
عسل شما هم باهوشه ها! باهاش کار کنید حسابی!

واقعا
نمیشه گفت خو!
گاهی هم کفر آدمو درمیارن
ممنون چشم

ترم 6 پزشکی دوشنبه 19 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:18 ق.ظ

آقای دکتر شما که استاد ما هستین ما کی باشیم که مجوز صادر کنیم
البته بنظرم باید از ارشاد مجوزشو گرفت چون اونا میان تو خونه ها و دیشارو میدزدن(فک کنم باش موشک بسازن شایدم پراید)

ترم 6 پزشکی یکشنبه 18 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:08 ب.ظ

البته اون ک گفتم از باب مثال بود وگرنه ما خودمون تو مملکتمون خیلی وقته دیکتاتوری داریم (منظورم رهبر عزیز نیست) ولی اوضاع کماکان همونه که بود و با زور بهتر نشد اوضاع از اونطرف بعنوان مثال افراد جامعه با هم فرق دارن مثلا هر چقد ی پزشک سریالای ماهواررو ببینه احتمالش خیلییییییییییییی کمه که ب همسرش خیانت کنه ولی اگه همین سریالو ی شهر وند معمولی ببینه احتمالش زیاده (اکثر کیسای خودکشی تو شهر ما بگفته ی دوستم ک ترم 14 هست بخاطر خیانت و شبکه های فارسی زبانه!!!!!!!!!!1)
بیخیال آقای دکتر اصلا ارزش نداره ک آدم فکر خودشو با این مسایل مشغول کنه بنظرم

ممنون از نظرتون
خب پس مجوز ماهواره دیدن مارو صادر فرمودین

ترم 6 پزشکی شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 06:29 ب.ظ

مرسی آقای دکتر گرچه من اصلا تندرو نیستم دلی وقتی میبینم دوست عزیزم بخاطر بچه ی طلاق بودن داره قربانی میشه و همچنین اعتیاد در حالی که نفر سوم المپیاد کشوری شده بود تو دبیرستان حاظرم اگه شده طالبان و القاعده با دیکتاتوری مردمو هدایت کنن تا اینکه امثال دوستم و خیلییییاییییییییییییی دیگه قربانی نفهم ترین قشر جامعه بشن.............
مرسی دکتر جان از مطالب جذابتون

ممنون از نظرتون اما من حاظر نیستم

ترم 6 پزشکی چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 08:43 ب.ظ

راستش آقای دکتر شما درست میفرمایین ولی منظور من بعضی از عواقب غیر قابل جبران فساد هست مثلا افزایش طلاق و در عوض هر طلاقی چند تا بچه ی طلاق بوجود میان که به نوبه ی خود یه چرخه ی معبوبو تشکیل میدن و وارد کارای خلاف میشن و .....
این فقط یه قسمت کوچیک از عواقب غربی شدن فرهنگمونه که با شبکه های فارسی زبان ترویج میشه
خیلی مسایل خطرناکتر از طلاق هم وجود داره
مشت نمونه ی خرواره این ی مثال کوچیک بود

ممنون از نظرتون

ترم 6 پزشکی یکشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 10:01 ب.ظ

در جواب shباید بگم این وضع جز با افسار و شلاق درست نمیشه شاید ظاهر این حرف خشونتبار و ضد انسانی باشه ولی نهایت رحمت و عدالته
اینجا جز شمشیر آخته چیزی کار گر نیست
بخاطر ..... بازی یه عده که ارزششون چیزی بیشتر از یه کارخونه ی تولید مدفوع نیست ماها باید تاوان بدیم
فقط شلاق و سنگسار و شمشیر ولا غیر
والعاقبه للمتقین

ببخشید شما باید تاوان چیو بدین آیا؟
به نظر من با یاد دادن انواع روش های پیشگیری میشه نتیجه بهتری از شلاق و سنگسار و شمشیر به دست آورد

sh یکشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:00 ق.ظ

دروغم چیه
کرج هستیم اما الان همه جا این اوضاست تازه ما تو تیزهوشان درس میخونیم اینطوریه دولتی هاش که بدددددتره

خدا به داد ما برسه و آینده بچه هامون

sh جمعه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:32 ب.ظ

اقا تو مدرسه ی ما هر روز یکی حالش بهم میخوره میگه حاملم تازه جالبیش اینجاست که اون مامانایه بی غیرتشون دسته دخترشونو میگیرن میبرن به زور دمه خونه پسره بعد واسه خلاص شدن از دسته بچه هه هم از پسره پول میگیرن هم میرن جنینشونو اهدا میکنن اخه اینم شد اوضاع؟
حرفم میزنیم مامانش میگه به تو چه مگه تو میخوای باش باشی اینم از درور اطرافه ما مارو خدا نگه داره شمام مواظبه بچه هاتون باشید با این جامعه والا با این نوناشووون

واقعا؟
کجا هستین شما آیا؟

نیلوفر زندگی سه‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 05:44 ب.ظ http://niloofarbaba.blogfa.com

واقعا جالب بود با اجازه لینک شدید دوست داشتید من رو هم لینک کنید

ممنون
مزاحم میشم

الهه سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:11 ب.ظ

ممنون از یادآوری اما من در زمینه ی تصویرسازی کتاب کودک کار می کنم
واسه همینه که عاشق بچه هام

خواهش می گردد
حق دارین واقعا دوست داشتنی هستند

الهه سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:55 ب.ظ

خواهش میکنم
و خوشحالم از اینکه انتقادپذیر هستید وعادلانه قضاوت کردید
امیدوارم همیشه موفق باشید
عسل کوچولوی نازتونم از طرف ببوسید
من عاشق بچه هام مخصوصا اګه دختر باشه

باز هم ممنون
شما هم موفق باشید
چشم
ایضا البته تا حدود شش و هفت سالگی!
راستی طرح آرم لیگ فوتبالو به مسابقه گذاشتن شما شرکت نمی کنین؟

الهه سه‌شنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:12 ق.ظ

سلام مجدد
امروز جواب کامنتموخوندم ممنون که وقت ګذاشتین و جواب کامنتو دادین
چون خودتون سوال کردین دارم جواب می دم وګرنه قصد ادامه دادن این بحثو نداشتم
مثلا شماره ی ۹
خوب اون خانوم شاید اصلا معنی کم کاری و پر کاری تیروئید رو نمی دونستن..........
و همون برداشت عامیانه ازواژه ی پر کاری و کم کاری رو داشتن و به همین علت به شما این جوابو دادن

سلام
خیلی فکر کردم و درنهایت به این نتیجه رسیدم که در این مورد حق با شماست
از این به بعد باید قبل از نوشتن این خاطرات بیشتر دقت کنم.
ممنون که یادآوری کردین و منتظرتون توی پست های بعدی هم هستم

دکتر ترم2یی!!! جمعه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:07 ب.ظ

سلام اقای دکتر ربولی حسن کور...چرا خاطرات جدید نمیذارین؟؟؟؟سریعتر اقدام کنیدلطفا حوصلمون سر رفت!ممنون

سلام
چشم

خانم دکتر جمعه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:12 ب.ظ http://dandoonak.blogsky.com


سلام جالب بود

سلام ممنون

پروانه جمعه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:49 ب.ظ http://bestmoments.blogfa.com

سلام دکتر
عالی بود!
پ ن2: خب عسل استقلالیه دیگه!

سلام
ممنون
ظاهرا!

سارا جمعه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:54 ق.ظ

سلام اگه امروز آزمون دستیارى شرکت کردین بهتون خسته نباشید میگم ان شالله قبول بشید سهمیه براى آقایونم که گذاشتن همینو کم داشتیم گل بود به سبزه نیز آراسته شد!!

سلام ممنون
این همه سال سهمیه خانمها داشتیم ما حرفی زدیم؟

الناز جمعه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:00 ق.ظ

11و 12 خیلی باحال بودند
دقیقا دختر من هم این طوری بود همه رنگها را می گفت ابی همه شکلها را دایره اما حالا خوب بلده رنگها را بگه با اشیای متفاوتی تمرین کردم با کتاب داستاناش حلقه های رنگی لباساش و ...

ممنون
شکل هارو عسل هنوز بلد نیست
شاید وقتی دیگر

سهیلا پنج‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:53 ب.ظ http://www.parsa8789.niniweblog.com/

مثل همیشه خوب

ممنون

شیدا مهرزاد پنج‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:12 ب.ظ

همشون اتفاقات و حرفای بامزه ای بودن.خیلیییییییی خندیدم.
خوبه که با این وبلاگ شغل سختتون رو به کام خواننده شیرین میکنیدومن اصلااااااااا نمیتونم یه لحظه خودمو جای یه پزشک یا پرستار تصور کنم چون واقعا سخته.انتقاد دوستمون رو خوندم.اینجا آقای دکتر از اینکه بیمارش فرق بین آموکسی سیلین و انتی هیستامین رو نمیدونه،حرفی نمیزنه.مثلا توی همین پُست خانومی روی وزنه از قد حرف میزنه.خب این تفاوت بارز قد و وزن که دیگه سواد نمیخواد یا آگاهی نسبت به پزشکی.هرچند من هم برخورد اون پزشک رو با این خانوم در مورد بیماری مادرشون محکوم میکنم.

عســـــــــــل جونمممممممم،کامنت شیدایی چه رنگیه؟!

ممنون از لطفتون

مهدی شاهمرادی پنج‌شنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:20 ب.ظ http://bluesky8.blogfa.com

سلام دکتر جان

عسلتون همیشه شیرین

سلام
چه جمله قشنگی بود
ممنون

الناز چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:39 ق.ظ http://barmanbetab.persianblog.ir

دختر من هم همینطور بود. به همه رنگها آبی می گفت ولی همه رو درست می شناخت. ظاهرا آسونتره گفتنش.
چه بامزه پرسیدین اسم و آدرس رو. آدم شاد میشه اول صبحی از مهربانی

واقعا؟ پس فقط عسل این طور نبوده
شما لطف دارین

صدای قلم2 چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 04:17 ق.ظ http://sedayeghalam2.blogfa.com

سلام
با مطلب جدید به روزم
راستی من شما رو لینک کردم

سلام
مزاحم میشم
شما لطف دارین

عاطفه سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 03:01 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام آقای دکتر
۴)
۶)
پ.ن2)جانم عسل
آقای دکتر دختر دایی من اصفهان درس میخونه تو خوابگاه دسترسی به نت نداره بهم میگه زنگ بزن وبلاگ شما رو براش بخونم

سلام
باور کنین یهو جا خوردم
ایضا
ممنون
واقعا؟ خب بگین روزهای تعطیل تشریف بیارن همین جا کامپیوتر ما درخدمتشونه

نویــــد هستم یکـــ C.N.A سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:49 ق.ظ http://captain-medic.blogfa.com

سلامــــــ :)
عرض کنم که خسته نباشی آقای دکتر پرکار :)

سلام
سلامت باشین جناب سرباز سابق

مهم نیست دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:54 ب.ظ

سلام
دکتر امسال امتحان دستیاری شرکت نکردین؟

سلام
شرکت کرده ام اما دیگه بعد از این همه سال چندان استرسی بهم وارد نمی کنه!!

آنا دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 05:50 ب.ظ http://www.gandom1359.persianblog.ir

چون وقتی عسل گفت آبی تشویقش کردید خوشش اومده هی میگه آبی....
مریضاتونم خیلی بانمکن

خب بله احتمالش هست
ممنون بهشون بگم؟!

الهه دوشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:09 ق.ظ

سلام و خسته نباشید
من خیلی اتفاقی وبلاګتونو دیدم و چند تا از پست هاتونو خوندم
اما به نظر من خاطرات جالبتون اصلا جالب نبود و فقط دارین بیمارانتونو مسخره می کنید
من خودم ګرافیک خوندم و از علم پزشکی هیچی نمی دونم و امکان داره وقتی به پزشک مراجعه می کنم بعضی از اصطلاحات رو اشتباه برداشت کنم
حالا شما از یک پیرزن یا پیرمرد روستایی چه توقعی دارین ، مسلما این اشتباهات واسه ی همه پیش می یاد
من خودم یک بار زمانی که هفدم سالم بود این اتفاق برام افتاد من رشته ی هنرستانم کامپیوتر بود و اطلاعات پزشکیم در حد صفر به خاطر بیماری چشم مامانم همراهشون رفتم چشم پزشکی ، بعد از معاینه تشخیص چشم پزشک فشار چشم بود
من تا اون روز نمی دونستم فشار چشم همون آب سیاه می شه و از دکتر پرسیدم یعنی آب سیاه دارن
پزشک محترم هم .............
وقتی داشتم از اتاق دکتر بیرون می یومدم صداشو می شنیدم که داشت با منشی صحبت می کرد و می ګفت نمیفهمه (منظورشون من بودم ) فشار چشم همون آب سیاهه
بله آقای دکتر برای همین عرض کردم خاططراتتون اصلا جالب
و این اتفاق امکان داره واسه ی همه پیش بیاد

سلام
خوش اومدین
با کمال احترام باید بگم با بخشی از حرف های شما موافق نیستم.
شما اطلاعات پزشکی ندارین و من هم اطلاعاتی درباره گرافیک و خیلی رشته های دیگه ندارم و این مسئله اصلا نمیتونه دلیلی برای تمسخر باشه. به همین دلیل من هم همراه و متحد با شما کار اون چشم پزشکی که فرمودینو محکوم می کنم.
اما باور بفرمائید مطالب این وبلاگ کلا با این مسئله متفاوته.
کدوم یکی از نوشته های این وبلاگ ربطی به نداشتن اطلاعات پزشکی داره؟
باز هم اینجا منتظرتون هستم

نکتارین یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:10 ب.ظ http://cottagediary.mihanblogfa.com

۴ مردم از خنده خییییییییییلی با حال بود
دختر باید رنگ صورتی دوست داشته باشه چرا عشق ابیه
زنده باشن عمادو عسل

خنده تون مستدام
بزرگ که شد ازش میپرسم!
ممنون

مهران یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:42 ب.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com/

نه فقط مورد 6 رو تجویز کردم بقیش توضیحات بود
راستی اگه مورد 7 رو من میدیدم درجا جان به جان افرین تسلیم میکردم

آهان از اون لحاظ!
چرا آیا؟

نسیم یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:11 ب.ظ http://nasimeruzhayeman.mihanblog.com

سلام
2.از این به بعد یه آلرژن جدید به هاریسون اضافه میشه!
4. عجب حرفی زده مامانه
11.مهر بدیم خدمتشون؟!!
دکتر واقعا مریض های جالبی دارین،ما هم داریم از این مریضا ولی دیگه به پای مریضای شما نمیرسن!
-مگه عسل چند سالشه؟تا جایی که به ما گفتن بچه ها 4 سالگی رنگ ها را کامل میشناسن.

سلام

واقعا
ظاهرا که بدش نمیومد
خب شما هم بنویسین
عسل توی تیرماه دو سالش تموم میشه ظاهرا که اثرش همون چند لحظه بود بعدش دوباره همه چیز آبی شد!

مهدیه یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:29 ق.ظ http://mtn7820.blogfa.com

سلام...
آآاااخخخیییییی چه خاطره های قشنگی ....
چقدر خندم گرفته بود به بعضیاشون .....
چقدر قشنگ می نویسین کوتاه و خلاصه ...
دوست دارم بیشتر بیام اینجا ...
شمام سر بزنین خیلی خوشحال میشم....
چقدر عسل شیرینه ...

سلام
ممنون
خوش اومدین
مزاحم میشم

مهران یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:21 ق.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com/

مورد 4 دکتربازی با دکتر واقعی!!!!!
مورد 6 ارامبخش واسه مادر بچه ی مضروب
مورد یازده نسخه سفید امضا

اینهارو تجویز می کنین؟!

سه نقطه جون یکشنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:08 ق.ظ

سلام دکتر خسته نباشید
من هنوزم میام این جا ولی حسش نیست نظر بدم!!!
4 و 6 یعنی خدایا ما با اینا شدیم 70 میلیون؟؟؟!!!

سلام سلامت باشید
منتظر پدیدار شدن حستون هستیم!
شاید هم بیشتر

خانوم سین شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:59 ب.ظ http://miss-siin.blogfa.com/

پ.ن2:مرغ ی پا داره
شما چقدر کوتاه و مختصر جواب کامنت میدین

واقعا
واقعا؟!

سودی شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 08:40 ب.ظ http://peyghamesoroush.persianblog.ir

۴

ایضا

الا شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:38 ب.ظ

4!!
عسل عاشقققتتمم...فقط آبی...

ممنون از نظرتون

صدای قلم2 شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:39 ب.ظ http://sedayeghalam2.blogfa.com

بر سر خوان تو تنها کفر نعمت میکنیم
سفره ات را جمع کن ای عشق مهمانی بس است!

حالا با من بودین آیا؟

باران لاهیجی شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:53 ق.ظ

مورد 4 خیلی باحال بود

همچنین مورد 11

ای جانم عسلی
نفسیه برا خودشا

ممنون
هم از طرف خودم و هم از طرف عسل

م شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:16 ق.ظ

4 ؟؟؟ خدایی؟؟
نمیشه که هم دکتر عمومی باشید هم مریضاتون اینا
گناه دارید خدایی

باور کنید!
آی گفتین

میو میو شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:06 ق.ظ

عجب دکترایی مرد رو به باد مسخره در اذهان عمومی میگیرید

نخیر ما زن را هم به باد مسخره میگیریم
آخه عزیز دل برادر من کیو مسخره کردم؟ شما اسم یکی از این مریضهارو بگین یا حتی اسم شهرشونو

یوکابد هستم جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:38 ب.ظ

2
4
6
10آخی
11
پ ن 2 عاشقشم خیلی بامزه اس عسل

ممنون از لطفتون

morteza جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 07:07 ب.ظ http://psoriasis2.blogfa.com

سلام
٤. حالا خدا رو شکر به جای می می چیز دیگه ای نگفته
٩. خدا یش خیلی حرفه ای و علمی گفته
١١. خوبه حالا نگفته مهرتون رو یه چند روزی به ما قرض بده

سلام
داشتیم؟!
واقعا
بعید نیست از این جماعت

دکتر ترم2یی!!! جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:54 ب.ظ

خیییییییییییلی جالب بود...مثل همیشه...چه همراه مریضای جالبی دارین!
(ش4)اگه تو اون لحظه قیافه شما بوده، بچه هه حتما یکی از اینا بودهاخه این چه حرفیه یاد بچه میدن؟!؟
به عسل خانومم بگین دختر به این نازی حیف نیست میگه ابی؟!قرمز واسه ما دخترا قشنگ تره

ممنون از لطفتون
اون بچه ای که من دیدم همچنان درحال کش و قوس دادن به خودش بود
چشم بهش میگم

ستاره بامداد جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 01:52 ب.ظ http://morningstars.blogsky.com

حالا شما بگین : چه رنگیه؟؟؟
آبی!

sab جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:10 ق.ظ http://sabinaaa.blogfa.com

Che kari jorm shode?
In ghazie aabi mano yade majarYe daii goftanesh endakht:-d

وازکتومی و توبکتومی در آقایون و خانم ها

کیمیا جمعه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 12:25 ق.ظ http://noora20.blogfa.com

سلام آقای دکتر.
مثل همیشه زیبا
خوشحال میشم به وب منم سر بزید

سلام
ممنون
چشم

soodi پنج‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 09:46 ب.ظ http://soodi.blogfa.com

4???????????????
خاک عالمملت یه چیزیشون میشه

واقعا

معلم کوچولو پنج‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 02:59 ب.ظ http://moalem-ko0cho0lo0.blogfa.com/

اوا خاک عالم
مامانه غیر مستقیم می می بچه شو تعارف کرد یعنی؟

آخه می میش هم به درد نمیخورد

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 10:47 ق.ظ

راستی...
برای عسل خانوم،جدول لیگو بخونین تا رتبه ی4!...فقط تا4 البته!
شاید از فردا بگه قرمزه قرمزه!

یعنی از همین حالا بندازمش توی فکر فوتبال و جدول و اینا؟ نه گناه داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد