جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

گذشته

سلام

ظاهرا قسمت اینه که فقط برای تماشای فیلم های اصغر فرهادی برم سینما.

توی دوره ترک اعتیادی که اصفهان میگذروندم، روز آخر تصمیم گرفتم برم سینما. چون هرچی باشه سه شنبه بود و بلیت هم نیم بها! (بالاخره ده روز می رفتم اصفهان و میومدم یه چیزهائی ازشون یاد گرفتم دیگه!)

همون موقع فیلم های خوبی روی پرده بود مثل هیس ..... دخترها فریاد نمی زنند یا دهلیز و ... اما به هر حال تصمیم گرفتم باز هم برم سراغ فیلم اصغر فرهادی بخصوص که بعید می دونستم چنین فیلمیو دست کم در آینده نزدیک بشه از تلویزیون دید.

نمی دونم چند روز بود که فیلم روی پرده بود اما تعداد تماشاچی ها خیلی کمتر از چیزی بود که انتظار داشتم.

فیلمو پسندیدم اما به نظرم به پای فیلمی مثل «جدائی نادر از سیمین» یا حتی «درباره الی ...» نمی رسید.

طبق معمول بیشتر فیلم های فرهادی موضوع اصلی فیلم درباره پنهان کاری بود. خیلی از افراد چیزیو از دیگران مخفی میکردند. از لوسی گرفته (ارسال ایمیل) تا سمیر (علاقه اش به سلین) و حتی احمد (این یکیو چون ماری اجازه نداد بگه نمی دونم چی بود؟!).

به نظر می رسه فرهادی اون قدر از خروج از ایران و حذف انواع محدودیت ها و خط قرمزها اون قدر به وجد اومده بود که به سیم آخر زد و به جای مثلث عشقی این بار یه چند ضلعی عشقی در فیلمش به وجود آورد که رئوسی مثل احمد، سلین، سمیر، ماری، و حتی لوسی و نعیما داشت.

این ذوق زدگی مختص فرهادی نیست بلکه در افراد دیگه ای مثل محسن مخملباف (با ساخت فیلمی مثل آواز مورچه ها) یا حتی بازی گلشیفته فراهانی در بعضی از فیلمها که خودتون بهتر از من میدونین تجلی پیدا کرده. به حدی که فقط میخوان تابوهائی که تا حالا داشتند بشکنند حالا نتیجه هرچه شد شد.

مورد دیگه ای که نباید از قلم انداخت توانائی حیرت انگیز فرهادی در بازی گرفتن از بچه هاست حتی برای بچه ای که زبونشو نمی فهمه (فواد) مثل بازی تحسین برانگیزی که بچه های فیلم «درباره الی ....) داشتند.

درنهایت باید بگم گذشته هم فیلمی بود که اگه آنی اونو میدید به احتمال فراوان خوشش نمیومد اما من در مجموع نمره ای بالاتر از حد متوسط بهش میدم.

پ.ن۱: زمانی که دنبال خونه می گشتیم یه خونه درحال ساختو هم دیدیم که بهمون قول دادند تا آخر آذر ماه سال پیش تموم میشه.

چند روز پیش تصادفا از اونجا رد می شدم. هنوز ساخته نشده بود!

پ.ن۲: معلوم هست توی این مملکت چه خبره؟ دیشب شیفت بودم و دیدم دارن پشت سر هم کسانیو میارن که توی یه مراسم ختم غش کردن. وقتی سوال کردم فهمیدم توی مراسم راننده همون اتوبوس مسیر اصفهان - تهران بوده اند که اخیرا تصادف کرده. حالا این پستو بخونین. حالا این پستو. خدا آخر و عاقبتمونو به خیر کنه. 

پ.ن3: قرار شد از اول مهر کارمو توی کلینیک ترک اعتیاد شروع کنم 

پ.ن4: پست جدید خاطرات (از نظر خودم) جالب انشاءالله بعد از مراسم چهلم امید.

نظرات 27 + ارسال نظر
راضیه یکشنبه 14 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:11 ق.ظ

سلام به خاطر مطالب زیباتون بهتون تبریک میگم
ولی یه گِله از تون داشتم
شما که اصفهان میاین و به قول خودتون چند روزی اصفهان می گذرونید و نون و نمک اصفهانی ها رو می خورید درست نیست پشت سرشون حرف بزنید
منم اصفهانی هستم و مطمئنم میزبانیی که ازتون توی اصفهان شده هیچ جای دیگه ای نخواهید دید
پس نمک نخورید و نمک دون بشکونید لطفا

سلام ممنون
ای بابا مگه من چی گفتم؟
تازه من تا ظهر کلاس داشتم و بعد برمیگشتم ولایت :دی

پزشک طرحی چهارشنبه 10 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:28 ب.ظ http://www.pezeshketarhi.blogfa.com

سلام . دیدم امار بازدید وبلاگم رفته بالا .... متوجه شدم که .... بله ، شما از ما یاد کردین و اینجوری امار من رفته بالا ... ممنون دکتر.
امیدوارم همیشه تنتون سالم باشه .

سلام
وظیفه است
هنوز کمک شما از یادم نرفته

فردا جمعه 5 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ب.ظ http://med84.blogfa.com

سلام. به نظرم اگه "هیس دخترها فریاد نمی زنند" رو می دیدید جالبتر بود... البته من "گذشته" رو ندیدم... ما کلا تو کار "فردا"ییم!

سلام
اتفاقا تا همین یکی دوهفته پیش توی سینمای ولایت روی پرده بود و فرصت نشد ببینمش

ریحان پنج‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 09:07 ب.ظ http://itwasntme.persianblog.ir

منم خیلی دوس دارم گذشته رو ببینم...متاسفانه قسمت نشده هنوز

چند روز دیگه سی دیش میاد

آنسه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:38 ق.ظ

سلام. با نظرتون در مورد جوابی که به نظرم دادید!!! موافق نیستم. خودم آدم مرفهی نیستم و زندگی ای زیر حد متوسط رو به فقر! دارم. ولی هر جا توی زندگیم فکر کردم مجبورم فلان کار رو به خاطر پول انجام بدم و انجام دادم بعدا فهمیدم هیچ وقت در سخت ترین شرایط هم تنها یک راه پیش روم نبوده. اگه این زن از شوهرش به خاطر این کار می ترسیده، شاید کارش اشتباه بوده. اشتباهش اونجا بود که بین این همه کار مستخدمی، پرستاری از یه پیر مرد رو قبول کرد. کاری که در حد توان جسمی یه زن هم نیست. من هیچ جای این فیلم دلم برای حماقت این زن نسوخت. گرچه از بازی هنرپیشه ش لذت بردم.

سلام
اون خانم هم فقط یه راه پیش روش نبود اما اون راهو انتخاب کرد
اگه یادتون باشه به نادر هم گفت از اول نگفته بودین باید لباس زیرشو هم عوض کنم ...
من اسم این رفتارو حماقت نمی گذارم مگه اینکه شما بخواین مثلا کار کاراکتر زن نمایش خانه عروسکو هم حماقت بدونین
به هر حال من بحث کننده خوبی نیستم نظر شما هم محترمه

dr شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:57 ق.ظ http://www.drharison.blogfa.com

خوشحال میشم از وبلاگ من دیدن کنید..

خوشحال میشم که شما خوشحال بشین

الی شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:21 ق.ظ http://www.adrinabanoo.blogfa.com

وای دکتر اعلامیه امید رو توی شهر دیدم وای که چقدر ناراحت شدم من فکر میکردم بچه ساله ( زیر ۱۰ ۱۲ سال)
خدا به خانواده اش و عزیزاش صبر بده

نخیر بچه سال نبود
گرچه چندان فرقی هم نمی کرد
ممنون

دکتر بعدازاین جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:19 ب.ظ http://dentist75popo92.blogfa.com

سلام دکترجون،به اصفهان خوش امدید،من اصفهانیم ولی از متلکتون ناراحت نشدم،حتما به وبم سر بزنید منتظر نظراتتون هستیم

سلام
ممنون از لطفتون
چشم

یک معلم جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:12 ق.ظ http://jafari58.blogfa.com/

اصلیتمون اصفهانی هست از پدربرگ به قبل

ممنونم از جواب سوالم که دادید

چه جالب
خواهش می کنم

دکتر نگار جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:02 ق.ظ http://drnegar.lxb.ir

خونه های پیش ساخته معمولا ساخته نمیشن خصوصا اون هایی که قراره زود حاضر بشن

موافقم

امینی جمعه 29 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:57 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

سلام
بچه های من به این فیلم ها می گویند مفهومی بعدش می گویند حرف نزن فیلمش مفهومی بود تو مفهومش را درک نمی کنی!
خدا همه ی رفتگان را رحمت کند.

سلام
یعنی شما هم خوشتون نمیاد؟
آمین

آنسه پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:38 ب.ظ

من یکی همیشه از خودم می پرسم جدایی نادر از سیمین چه حرفی برای گفتن داشت؟ مثلا از اینکه مستخدم زن لباس پیرمرد رو عوض کرد، واقعا فرهادی چی می خواست بگه؟!!! کجای دنیا این ارزشه که زن لباس زیر مرد رو عوض کنه؟ که حالا که توی ایران نیست ما بیایم یه فیلم بسازیم و تماشاچی میخکوب پرده ی سینما رو نگاه کنه و شوکه بشه از این اتفاقی که در مملکت اسلامی! افتاد.

به نظر من این که یه زن برای گذروندن زندگیش مجبور به چنین کاری می شه و باز هم سعی می کنه شوهرش متوجه نشه مهمه
لحظه ای که دستکش به دست ملتمسانه به دخترش نگاه می کنه و دخترش می گه به بابا نمی گم مهمه نه اینکه یه زن لباس زیر یه مردو عوض کنه یا نکنه

فاطمه پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 04:16 ب.ظ http://www.radepayegol.blogfa.com

شماهم بازیان اصلی دیدید وزیرنویس؟
آخه قراربود دوبلش کنن.
البت شما زبان فرنگیتون بهترازمنه ولی من حوصله ندارم یه چشمم به فیلم باشه یه چشمم به زیرنویس

بله با زبون اصلی و زیرنویس
باور کنین من اصلا فرانسوی نمی دونم

خاطرات و خطرات پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:23 ب.ظ http://2-2ta.blogfa.com

دررررررررررررررررررررود!

واقعا براتون آرزوی موفقیت میکنم! آرزومه به همچین جاهایی خدمت کنم!
امیدوارم با قلب پر بروید با دست پر برگردید و از این جور حرفا!

علیک دررررررررررررود
واقعا؟
ممنون

shirin پنج‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:12 ق.ظ http://www.shiiriinii.blogfa.com

سلام اقای دکتر
همه چیز رو در مورد تصادفا خوندم ولی ادم چی میتونه بگه!!!
از اینکه از اول مهر همشهری ما میشین خوشحالم

سلام
واقعا
همشهری؟
اگه منظورتون اینه که میام اصفهان نه فقط دوره شو اصفهان دیدم

آنا چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 10:09 ب.ظ http://www.anna1359.persianblog.ir

لعنت به تصادف...

هیییییییییی

شیرین امیری چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:58 ب.ظ

عرض سلام اقای دکتر
فقط یه سوال بیربط حال انی خانم و مادرامید بهتر انشاالله؟
حالا بهترکه نه تونستن با این موضوع کنار بیان؟

سلام از ماست
کاملا که نه ولی بهتر از روزهای اول هستند

آسیه چهارشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 12:58 ب.ظ

سلام آقای دکتر خوب هستین ؟ حال آنی خانم بهتر شده؟ راستش میخواستم تو وب خودشون کامنت بذارم ولی پیش خودم گفتم حالشونو از شما بپرسم وقتی وبشونو خوندم دلم خیلی گرفت ایشالا خدا بهشون صبر بده و هیچ وقت دیگه تو زندگیشون غم نبینن

عسل و عماد جونو از طرف من ببوسین

سلام
ممنون
من هم امیدوارم

یک معلم سه‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ق.ظ http://jafari58.blogfa.com/

حالا به فکر جیبتون باشید بده؟ که متلک به اصفهانی ها میگید
همه ی خونه های پیش ساخته که قولش رو می دند همینطوریه حالا شما بعد یه سال این مورد رو دیدید ما که 10 ساله خونه خریدیم یه مجتمع بزرگ رو هر روز می بینیم تو این ده سال هنوز تکمیل نشده آقای همسر می خواست تو اون مجتمع یه واحد بخره من گفتم حوصله شلوغی ندارم خدا بهمون رحم کرد.
به سلامتی ایشاالله کار خوبی همراه با موفقیت باشه براتون

مگه اصفهانی هستین؟ نمی دونستم
واقعا
ممنون

مریم یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 11:31 ب.ظ http://soir.blogfa.com

سلام هدیه این بودیه کارت هدیه 50 هزارتومنی... ویه کتاب ویه کارت کتابخونه...

سلام
به به هدیه از این بهتر؟

یسyasna یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 06:04 ب.ظ http:// delkok.blogfa.com

سلام دکتر.. حالا شما چند هفته اصفهان بودی من نمی دونم از کجا باد کرفتم ... که چند هفته پیش رفتم تهران تصمبم گرفتم تو فاصله پرواز بعدی برم سینما اونم نیم بهانه اونم فرهادی.... فیلم بک موصوع رءال معمولی بود که خوب پرداخت شده بود... بازهای خبلی خوبی داشت ... خصوصا نوع فیلم برداری که دوربین در حرکت و حرکات زنده و پویا بود مثل تتاتر... خبلی از پژوهشگرها مب گویند فیلم های فرهادی واسه ابن اون ور جایره میگیره که اعتقادات دبرینه مذهبی رو نشانه می رود.ولی به نظرم ویژگی فیلم های فرهادی رو از تظر تکنبکی در نظر نگرفت.

سلام
ممنون از لطفتون

jorm shenas یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 03:18 ب.ظ

دکتر فکر کنم منظورتون اىن بود اگه انى خانوم فىلم گذشته رو مىدىد خوشش نمىومد تخه گفتىن جداىى
راز حفظ اىکن ها اسکاى در وب شما جىه؟

حق با شماست ممنون
اگه منظورتون همین آیکون های کامنتهاست که خدائیش خودم هم نمیدونم چون کار خاصی نکردم

هشت الهفت یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:40 ق.ظ http://hashtalhaft.persianblog.ir/

انگار توی این مملکت فقط مرگ ارزون شده.

متاسفانه

مریم یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 05:21 ق.ظ http://soir.blogfa.com

سلام از تیترتون فکرکردم میخواین یه خاطره از قدیم بذارید شبیه خاطرات دوران دانشجویی...راستش من دلم میخواد آقای فرهادی توی ایران دوباره فیلم بسازن وبرم ببینم هرچند با اینکه سینما نداریم ولی سعی میکنم در اولین فرصت گذشته رو پیداا کنم ببینم.نمیدونم چرا ولی حس میکردم این دفعه انگار بدون اینکه انتظار بکشیم آپ کردین!!!

سلام
خاطرات دوران دانشجوئی که دیگه تموم شد
من هم امیدوارم
شرمنده دفعه بعد دیرتر آپ می کنم تا یه کم انتظار بکشین

خاله زنک یکشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 01:36 ق.ظ

با این وضع دست فرمون هم وطنان گرامی و البته کیفیت کم نذر خودروهای عزیز شیک خوشگل جا دار و مطمئن وطنی آیا بهتر نیست همگی فرم اهدا داوطلبانه ی اعضا رو پر کنیم؟؟؟
یه خسته نباشید پیشاپیش هم برای کار در مرکز درمان اعتیاد خدمت بزرگی به جامعه می کنید
خدا قوت

واقعا
ممنون از لطفتون

خبرنگار شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 08:57 ب.ظ http://ghasedake90.mihanblog.com

گذشته چومن ساخته ی اصغر فرهادی بود شد گذشته وگرنه زیاد حرفی برای گفتن نداشت

تقریبا با شما موافقم

mahtab شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:05 ق.ظ http://neveshtehayemahtab.mihanblog.com

دکتر شما آخر سر گفتی (جدایی) رو اگه میدید بهش نمره بالایی میداد.منظورتون همون گذشته بود؟
گذشته هم لابد اخر سر یکی میخواسته چیزی بگه که داستان به سرانجام برسه ولی فیلم یهو تموم بشه..اینجوری بود؟

بله حق با شماست اشتباه نوشتم
کاملا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد