جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۹۶)

سلام

۱. به خانمه گفتم: به بچه تون هیچ داروئی ندادین؟ گفت: چرا از دیشب دارم بهش شربت تب آور میدم!

۲. به خانمه گفتم: دیگه مشکلی نداشتین؟ گفت: چرا! بدبختی بی پولی ...!

۳. به پیرزنه گفتم: از کدوم قرص های قند میخورین که براتون بنویسم؟ گفت: من خیلی وقته که قند دارم. از همه جور قرصهای قند هم خوردم!

۴. مرده گفت: من به آمپولهای یک و هشتصد عادت دارم برام بنویس!

۵. به خانمه گفتم: گلودرد هم دارین؟ گفت: نه زیر گلومو فشار هم که بدی درد نمیاد!

۶. به خانمه گفتم: توی خونه هیچ داروئی نخوردین؟ گفت: ادالت کلد خوردم و پرتقال و لیمو شیرین!

۷. مشغول معاینه خانمه و گرفتن شرح حال ازش بودم درحالی که بچه دو سه ساله اش فقط تکونم میداد و درحالی که اسکناس توی دستشو به طرفم دراز کرده بود مرتبا میگفت: عمو! بیا پول!

۸. به مرده گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: من سرما نخوردم اما به پام ضربه خورده!

۹. یکی از خانمهای توی درمونگاه که قرار بود چند روز بعد بازنشسته بشه از صبح ناراحت بود. گفتم: چی شده؟ گفت: بهم گفتن روز بازنشستگیتو هم باید بیائی سر کار. دیگه خسته شدم خو!

۱۰. پیرزنه گفت: قرصهای فشارمو هم برام بنویس تموم شدن. گفتم: من که نمیدونم از کدوم نوعش میخوردین. پوسته شو نیاوردین؟ گفت: نه! حالا نمیدونی چه قرصی بوده اسمشو هم نمیدونی توی نسخه بنویسی؟!

۱۱. خانمه بچه شو آورده بود و میگفت: دیدم داره آب میریزه توی گوشش! بهش گفتم: چرا این کارو میکنی؟ گفت: آخه گوشم درد گرفته میخوام ببینم خوب میشه؟!

۱۲. به خانمه گفتم: قبلا هم سابقه سردرد داشتین؟ گفت: آره اما قبلا سه شنبه ها سردرد داشتم حالا افتاده به یکشنبه ها!

پ.ن۱: بادوستی که جزوات امتحان رزیدنتیو کپی میگرفت و من هم ازش میگرفتم تماس گرفتم که گفت: من که دیدم با داشتن زن و بچه و هزار جور گرفتاری دیگه امکان درس خوندنو ندارم دیگه دنبال جزوه نرفتم!

این هم از درس خوندن امسالمون!!

پ.ن۲: دیشب سر شیفت در بین اومدن مریض ها چند دقیقه ای از فیلم هواشناسو از شبکه نمایش دیدم. واقعا مغزم سوت کشید وقتی حقوق یه گوینده اخبار هواشناسیو توی یه شبکه تلویزیونی محلی اونجا شنیدم: ۳۴۰۰۰۰ دلار در سال!

پ.ن۳: من هنوز اون فیلم موسوم به مو.هن رو ندیدم اما اخیرا بعد از مدتها یکی از سی دی های فیلممونو دیدیم. فیلمی با نام سفر به اروپا که نمیدونم اگه شوخی هائی که در اواخر فیلم با دین مسیحیت کرده بودند با اسلام میکردند چه بلائی ممکن بود سر کارگردان و دست اندرکاران این فیلم بیاد؟ 

پ.ن۴: از محمود هنوز خبری نیست. ظاهرا حال پدرش اصلا خوب نیست

نظرات 55 + ارسال نظر
علی جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:48 ق.ظ

8. شما متخصص سرماخوردگی هستین؟!

عمومی هستیم دیگه!

فردا پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:28 ب.ظ http://med84.blogfa.com

4* معلومه خیلی مرد بوده!! یک و دویست کفافشو نمیداده!
7*
پ.ن.1* همه ی هدف برای امتحان امسال در همین خلاصه می شد؟! زنگ به یه دوست و جواب منفی شنیدن و انصراف تا سال دیگه؟! ای بابا!

حتما
و همچنین
خوب خدائیش خودم هم خیییلی عقب موندم

یه خانم مهندس پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام آقای دکتر
1)شربت تب آور
7)چه بچه ی خوبی ازش میگرفتین خو
11)
پ.ن1)وا آقای دکتر این زن و بچه داشتن و نرسیدن به کارا بهانه است من تا ساعت 9شب کلاس دارم دارم برای کنکور هم میخونم..

سلام خانم دکتر آینده


ایضا
ای بابا پس من هم میخواستم بعدا همین بهانه رو بیارم!
البته فراموش نکنین که شما هنوز متاهل نشدین

A-R-I-Y-A پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:13 ب.ظ http://yad-e-ayyam.mihanblog.com/

سلام
2- دکتر مگه این دردای لاعلاج رو هم شما درمون میکنین .
12- ینی شیفتی بوده ؟؟؟!!!
ایشالا حال پدرشون زودتر بهبود پیدا کنه وخبرهای مسرت بخشی از دوستتون بهتون برسه .

سلام
اگه می شد چی می شد؟!
لابد!
ممنون

خبرنگار پنج‌شنبه 3 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 06:53 ب.ظ http://ghasedake90.mihanblog.com

12 :
در کل :

پ ن 4: دعا کردیم ...

ممنون از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد