جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

سرطان

سلام

اول بگم من سرطان ندارم (البته تا جائی که می دونم) و هیچکدوم از اعضاء خانواده و فامیل هم همچنین.

درواقع این پست اول قرار بود یه پی نوشت درپایان پست قبلی من باشه اما دلم نیومد! این بود که تصمیم گرفتم به عنوان یه پست کامل ازش استفاده کنم. اگه منتظر یه پست خنده دار دیگه بودین شرمنده.

یک شب پیش از شبی بود که پست قبلو نوشتم. توی تلویزیون با جناب آقای دکتر ا.کبری رئیس مرکز تحقیقات سرطان کشور مصاحبه کردند و یه خبرنگار ازشون پرسید: چرا قیمت داروهای شیمی درمانی این قدر گرون شده؟

و ایشون فرمودند: مشکلو شما رسانه ها درست میکنین (نقل به مضمون) وقتی میگین این داروها میتونن باعث بهبود سرطان بشن. و همین باعث میشه که یه فرد سرطانی کلی پول خرج کنه و حتی من شنیده ام که خونه شو یه نفر فروخته تا بتونه شیمی درمانی بشه و درنهایت هم بهبود پیدا نکرده!

راستش چند ماه پیش وقتی توی یکی از نشریات پزشکی خوندم که ایشون فرموده اند: تحقیقات ما نشون داده بیمارانی که شیمی درمانی شده اند دچار سرطان های سخت تری نسبت به بیمارانی بوده اند که شیمی درمانی نشده اند (!) باور نکردم چنین فردی با چنین مقامی چنین حرفی زده باشه! نمیدونم ایشون این نکته بدیهیو فراموش کرده اند که معمولا بیماری سخت تر نیاز به درمان سخت تر هم داره یا تب ترغیب مردم به طب سنتی و داروهای گیاهی باعث شده ایشون هم چنین حرفی بزنند؟ خدائیش من که نفهمیدم وقتی میگن  هر پنج سال حدود نیمی از کتاب های پزشکی به دلیل کشفیات جدید تغییر می کنه دلیل اصرار بر استفاده از کتاب های طب قدیم که چند صد سال پیش نوشته شده اند به جای طب جدید چیه؟

جناب دکتر ا.کبری عزیز!

امیدوارم خودتون یا هیچکدوم از اعضای خانواده تون هیچوقت دچار سرطان نشین. اما شما باید قانونا بیماران دچار سرطانو دیده باشین. بیماران رنجوری که روز به روز بیشتر امیدشونو از دست میدن و طبیعیه که هم خودشون و هم (در بیشتر موارد) خانواده شون از هر روشی که به ذهنشون می رسه برای درمان استفاده کنند حتی اگه بدونن حتما باعث بهبود نمیشه.

حتی اسم سرطان هم به اندازه کافی اونقدر برای اکثر مردم ترسناک هست که برای رهائی از اون مثل غریقی که به هر خس و خاشا.کی چنگ میزنه از هر درمانی که بهش پیشنهاد میشه استقبال میکنه بخصوص اگه روشهایی باشه که سالهاست در جهان استفاده میشه و امتحانشو پس داده.

خوشبختانه خانواده و فامیل ما زیاد بیمار دچار سرطان نداشته. آخرین بیمار سرطانی که به یادم میاد عموم بود که خوشبختانه سالهاست به طور کامل درمان شده و پیش از اون و درزمانی که من دانش آموز دبستان بودم نامادری عمو و پدرم که دچار سرطان مری شد و کم کم قدرت تغذیه دهانیو از دست داد و از اون به بعد روز به روز نحیف تر و رنجور تر شد تا اینکه از یک زن کاملا شاد و سرحال به تدریج به مقداری استخوان تبدیل شد که روش پوست کشیده شده بود.

هنوز چهره شو وقتی چند ساعت پیش از مرگ دیدمش یادم نرفته وقتی حتی دیگه قدرت ابراز ناراحتی هم نداشت و فقط گه گاه وای .... وای .... می گفت و هیچکس هم نمی فهمید کجاش درد می کنه. همون طور که خودش هم هیچوقت نفهمید دچار چه بیماریی شده چون خانواده صلاح ندونستند بهش بگن تا روحیه شو نبازه!

جناب دکتر ا.کبری عزیز!

بهتر نیست وقتی میخواین داروهای شیمی درمانیو نامطلوب جلوه بدین دست کم به جاشون یه داروی بهتر و قوی تر معرفی کنین؟ نکنه انتظار دارین الان هم مردم بیماران سرطانیو با افسنطین و سس درمان کنن؟!

نظرات 62 + ارسال نظر
دکتر نون پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 12:50 ق.ظ

ببخشید قصد بی ادبی نداشتم. تازه خودسانسوری هم کردم

خواهش

فیسطب چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ب.ظ

تشریف نمیارین دکتر؟!!!!

faceteb.ir

واقعا دوباره ساختینش؟
حتما میام

سپینود چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:26 ب.ظ http://cafedeparis.persianblog.ir/

واقعا باعث خجالته‌

واقعا

دکتر نون چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ب.ظ

یعنی این یارو مغز خر خورده؟ یا بچه بوده از دست کسی با مخ خورده زمین ایراد شعوری پیدا کرده؟ حالم گرفته شد.

ای بابا
یه کم عفت کلام لطفا
توی بلاگ اسکای نمیشه نظراتو ویرایش کرد

یه خانم مهندس چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:56 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام
والا چی بگم!!
بابابزرگ منم سرطان داشت ولی...

سلام
بقیه اش همون جواب قبلی

یه خانم مهندس چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:53 ب.ظ http://www.ati-91.logfa.com

والا چی بگم!!
بابا بزرگ منم سرطان داشت ولی ...چیزی نگم بهتره

هرچی دوست دارین
متاسفم

فردا چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:41 ب.ظ http://med84.blogfa.com

من اگه 50 سال هم بم بگن دکتر، باز هم به کنسر که می رسیم مثل عوام دست و پام می لرزه... شاید روحیه م خیلی زیادی واسه این رشته و بیماریاش حساسه... و شاید چون نمی تونم هیچ وقت عمق ناامیدی و درد مریضای بخش هماتولوژی رو از یاد ببرم... اونجا... تو زیر زمین بیمارستان... انگار آخر دنیا بود... و شاید چون یکی از عزیزترین کسانم نزدیکه ده ساله که با این درد دست و پنجه نرم می کنه و غربت نشین کشورهای دوردست شده...
این داروهایی که ما داریم شاید معجزه نکنن اما وقتی امید مردمی رو از اثر نجاتبخش آنچه دارویش می خوانیم بگیریم و اونا رو با وحشت اینکه دیگه هیچ کاری نمشه کرد تنها بذاریم... چی می تونه مرهمی بذاره بر این همه آلام...؟! و آیا غیر از اینه که تا زمانیکه به بیماری دارو می دیم داریم به طور ضمنی بش می فهمونیم به بهبودیت امید هست...؟!

میفهمم چی میگین
و کاملا با شما موافقم

زری* چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:39 ب.ظ

دکتر جان سیاسی کار کردین
امیدوارم هیچکس به این درد مبتلا نشه..ما هم مدتی با یک بیماری البته نه سرطان مبارزه کردیم حتی دو سال پیش هم اوضاع دارویی وحشتناک بود..
پولش به جهنم هر چی خرج بشه میاد فقط اون جون ادمیزاد که نمیشه باهاش شوخی کرد..کاش درک کنند اونهایی که باید بفهمند!

برای خودم هم خیلی سخت بود!
واقعا امیدوارم که بفهمن

sh.f چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:18 ب.ظ

ارز برا دارو ندارن واوضاعشون داغونه میخوان ملت را ساکت نگه دارن طب سنتی باب کردن که همه راحت بدون خرج ومخارج بمیییرن واقعا اگه خدای نکرده بچه خودشون هم سرطان بگیره بش علف میدن بخوره!!!؟؟کاش یکم مردم را درک میکردن

چی بگم؟

خبرنگار چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:09 ب.ظ http://ghasedake90.mihanblog.com

ایضا

غوغا چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:51 ب.ظ

حتی نای کامنت ذاشتنم ندارم حالم گرفته بود با این پستتون هم بیشتر یاد غصه هام افتادم دور و بر من کم نیستن کسانی که سرطان دارن .............................. تلختر و غمگینتر اونم بنویسم

شرمنده که ناراحتتون کردم

دخترمهربون سرزمین احساس چهارشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:13 ب.ظ


درمورد کامنت خصوصی تون هم فقط میتونم بگم خداروشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد