جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۸۹)

سلام

دو ساعت پیش از ملاقات مریضمون برگشتیم. گفتند دیشب به هوش اومده ولی چون میخواسته لوله تراشه شو دربیاره با دارو دوباره بیهوشش کرده اند. ضمن اینکه تغذیه با رژیم مایعات هم براش شروع شده. به هرحال از همدلی و دعای همه دوستان عزیز مجازی ممنون.

امیدوارم خدا همه مریضها رو شفا بده به ویژه دوستان مجازی که دچار مشکل شده اند و پای همه شون براشون پا بشه (چون ممکنه راضی نباشند اسمشونو نمیارم)

خلاصه، دیشب داشتم خاطرات از نظر خودم جالبی که به صورت خلاصه روی کاغذ نوشتمو نگاه میکردم دیدم چندتا از قدیمیهاشونو کلا یادم رفته که جریان چی بوده که درموردشون اون جمله رو نوشتم! پس تا بیشتر از این فراموشم نشدن یه پست دیگه مینویسم:

۱. خانمه با کمردرد اومد و گفت: این چند روزه خیلی فعالیت داشتم. آخه عروسی دخترم بود به سلامتی!

۲. مریضه که از مطب رفت بیرون یه پیرمرد دوید توی اتاق و گفت: آقای دکتر! الان پسرم میاد پیشتون، اگه خواستین ازش سوالی بپرسین یا آزمایشی براش بنویسین یادتون باشه تریاک میکشه اما مثلا ما اصلا خبر نداریم!

۳. داشتم مریض می دیدم که گفتند: تلفن کارت داره. رفتم و گوشیو برداشتم و گفتم: بفرمائین. یه خانمی گفت: ببخشید مزاحم میشم آقای دکتر! اما بی زحمت اگه یه مریضی به اسم .... اومد پیشتون بهش بگین ما نرفتیم مهمونی برگرده خونه!!!

۴. پسره گفت: من الان آزمایش برای گروه خون دادم و گفتند خونم ارهاش مثبته. گفتم: خب؟ گفت: آخه گروه خون پدر و مادرم یکیشون مثبته یکیشون منفی، مگه مثبت در منفی نمیشه منفی؟!

۵. به مرده گفتم: چربیتون از آزمایش قبل خیلی کمتر شده. گفت: آخه از اون روز دارم هر روز از ساعت دو تا پنج ورزش می کنم!

۶. خانمه گفت: برام داروهامو مینویسین؟ گفتم: چی میخورین؟ گفت: بگذار الان از توی کیفم درشون میارم. یه مقدار توی کیفشو گشت و گفت: حالا این قرصه کجا رفته خاک بر سر؟!

۷. خانمه بچه چند ماهه شو آورده بود و گفت: ادرار نداره. گفتم: از کی؟ گفت: از دیروزو مطمئنم که ادرار نکرده قبلشو نمیدونم!

۸. (+۱۴) پیرمرده جواب آزمایششو داد دستم و گفت: اگه گفتی الان چه چیزیم بالاست؟!

۹. مرده گفت: چند روزه که دستم خیلی درد میکنه اما چون دستم به پشت کتفم نمیرسه هی دستمو ماساژ میدم!

۱۰. روز بعد از اعلام نتیجه های کنکور یه دخترو که غش کرده بود آوردند. به مادرش گفتم: چی شده؟ گفت: درست همون رشته و شهری که دوست داشته قبول شده استرس پیدا کرده!

۱۱. به خانمه گفتم: این دفترچه که مال خودتون نیست. گفت: نه هیچ داروئی نخوردم. دخترش گفت: میگن این دفترچه که مال شما نیست. آروم گفت: میدونم دارم حواس دکترو پرت میکنم!

۱۲. به پیرزنه گفتم: الان توی خونه هیچ داروئی میخورین؟ گفت: نه. پسرش گفت: پس اون قرصها که میخوری؟ گفت: اونهارو که برای یه چیز دیگه میخورم!

پ.ن۱: چند هفته است که یه همسایه جدید پیدا کردیم که ظاهرا از برادران نیروی انتظامیه و هرچند روز یکبار میره و یه نگاهی به پشت بام میکنه و برمیگرده. و الان دیگه هیچ د.یشی روی سقف یافت می نشود! به قول آنی این هم یه علت دیگه که باید این خونه رو میفروختیم!

پ.ن۲: به شدت شایع شده که رئیس شبکه داره عوض میشه. ببینیم رئیس جدید کی میشه و چه اخلاقی داره؟!

پ.ن۳: با توجه به افزایش میزان اقساط ماهانه مون از امور مالی پرسیدم: خبری از اضافه کار و پول غذا و ... که طلبکاریم نیست؟ گفت: با این وضعیت شما دعا کنین حقوقتونو بتونیم بدیم تا بقیه اش!

پ.ن۴: مصرف سرم مرکز هر ماه حدود سیصدتا بود. این بار فقط شصت تا برامون آوردند و گفتند: کلی به شرکتهای داروئی بدهکاریم ممکنه به زودی کلا بهمون دارو ندن!

پ.ن۵: صبح با عماد سوار آسانسور شدیم تا ببرم و سوار سرویسش کنم. دو طبقه پائین تر از ما یه دختر کلاس اولی هم سوار آسانسور شد. بعدازظهر به عماد گفتم: دیدی .... خودش تنها میره و سوار سرویسش میشه اما من هنوز باید با تو بیام؟ حالا چه نتیجه ای میگیریم؟ گفت: نتیجه میگیریم که پسرها قویند و میتونن پدر و مادرشونو مجبور کنن باهاشون بیان اما دخترها ضعیفند و نمیتونن!

پ.ن۶: مجبور شدیم دوتا از دندونهای عمادو هم پر کنیم چون بدجور درد گرفته بودند.

نظرات 57 + ارسال نظر
ماما ی مهربون جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:08 ق.ظ http://midwife40.blogfa.com

سلام دکتر
ای وای تسلیت میگم بهتون.

مرجان-رشت پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:49 ب.ظ

مگه من چمه؟مگه مجردا دل ندارن؟
مثلا منم یه خونه نقلی پارسال خریدما !

yasna دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:28 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

سلام دکتر رو به راهیید ان شالله
یعنی دکتر من مرده این استدال های عمادم به خدا
بعد یه چیزی دکتر این مشکلات دندون موروثی هست درخانواده فکر کنم؟

سلام
ممنون
شما لطف دارین
اتفاقا یه بار از یه دندونپزشک پرسیدم گفت توی خونواده های مختلف ترتیب قرار گرفتن بلورهای هیدروکسی آپاتیت توی دندون فرق می کنه

فاطمه دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 06:32 ب.ظ http://www.radepayegol.blogfa.com

اون که می خواست حواستو پرت کنه خیلی جالب بود

ممنون

جرم شناس الناز دوشنبه 6 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ق.ظ http://life-code.blogfa.com


باریکلا عماد خوشم اومد هاااااااااااااااا
خدارو شکر حال مریضتون خوب شد خیلی خوشحال شدم

ایضا
ممنون

سارای یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:56 ب.ظ http://dumaaan.blogfa.com/

سلام انشالله ک حال مریضتون خوب میشه...
1.ب سلامتی!
2.عجب پدریىانقدر ب روش نیاوردین ک ب این وضع افتاده!!
3.هان؟؟
4.مگه ریاضیه؟؟
5.نهههههههه؟؟؟
6.
8.حتما میخواسته چشم بسته غیب بگین اقای دکتر
9.:)))))))))) این دیگه اخرشه!
10.یعنی چه؟؟
11.عجب ادیمه!!
پ.ن4:تاسف......

سلام ممنون
ممنون که اینقدر با حوصله خوندین و نظر گذاشتین
یکدفعه برای 7 و 12 هم یه چیزی مینوشتین :دی

سپیده یکشنبه 5 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:44 ب.ظ

سلام
چند ماهه که وبلاگتون میخونم ولی امروز تازه فهمیم همسرتونم وبلاگ داره اینقد اعصابم خورد شد.
ببخشیدا ولی مطالب آنی جذاب تر بود واسم
از عمادم بیشتر نوشته بود .
یه چیز دیگه ندیده از آنی خیلی خوشم اومد حالا به خودشم میگم

سلام
وا
اعصابتون خورد شد که آنی هم وبلاگ داره؟
چیو باید ببخشم از نظر خیلی ها اینطوریه
شما لطف دارین

سارا شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:11 ب.ظ http://sm19.blogfa.com

خدا رو شکر ک حاشون خوب شده ....ایشاالله مریض شما و دوستان مجازی کذایی حالشون خوبه خوب بشه
4
11 لااقل ارومتر میگفت
12
پ.ن5: یعنی چی این حرف؟؟!!!من از طرف حزب دخترها اعتراض دارم
پ.ن6: اخی ...دلم سوخت

ممنون

آروم گفت گوش های من تیز بود :دی
اعتراض وارد نیست!
ایضا

ممول شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 10:02 ب.ظ http://www.dejapense.blogfa.com

ای وای من از دست این مریضای هوشنگ!!!!
ممنون ازتبریکتون آقای دکتر

واقعا
خواهش

مرجان-رشت شنبه 4 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ب.ظ

سلام
دقیقا ما هم وقتی از اضافه کار و حق مسکن پرسیدیم،معاون محترم برگشته گفته خدا رو شکر کنین حقوقتون رو بهتون میدیم.انگار از جیب باباش داره میبخشه!شایعه شده حقوقا هم میخواد کم شه ،همین هیئت امنا که اضافه شده بود.من چطور بعد قسط بدم؟!!!

مورد سه خیلی خنده دار بود!شما چه جوابی دادید بهش؟

سلام
پس همه جا همین بساطه
مگه شما هم قسط میدین؟
گفتم باشه اتفاقا چنین مریضی هم نیومد

حنانه جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:27 ب.ظ http://roozhaie-man.blogfa.com

عماد عشق منهههههههههههه

پسر من فعلا میخواد درس بخونه
قصد ازدواج هم نداره :دی

یک جراح جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 01:12 ق.ظ http://1jarah.blogfa.com

سلام آقای دکتر:)
وای خدایا 4 فوق العاده بود!!!!!!
بنده خدا
10-اینام آدمای جالبینا!
11-
مرسی:)

سلام
ممنون
خیلی!

خواهش میگردد

نگین جمعه 3 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ق.ظ http://khateratebimarestan.blogfa.com

استدلال عماد جون منو کشته!!!
شماره ی ۴ خیلی خیلی باحال بود

ممنون از نظرتون

مریم پنج‌شنبه 2 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 08:07 ب.ظ http://soir.blogfa.com

عماد از نظر اخلاق به شما نرفته احیانا؟
ماهم برای اونایی که پاشون شکسته دعا میکنیم پاشون واسشون پا بشه...
وهمینطور بهبودی حال مریض شما.

ما که از این قدرتها نداشتیم پدر مادرمونو دنبال خودمون بکشونیم!
ممنون
باز هم ممنون

رکسانا چهارشنبه 1 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 03:49 ب.ظ http://iranbanooo.blogsky.com

سلام دکتر
۳ خیلی باحال بود . خیلی !
پسر شما جذاب حاضرجوابه ها !!!
راستی ! addتون کردم . امیدوارم مشکلی نباشه .

سلام
ممنون
میدونم به خودم رفته :دی
خواهش میگردد

نگار سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:19 ب.ظ http://drnegar.lxb.ir

خیلی باحالن.
قرار بود همه ی دارو ها تو طرح پزشک خانواده رایگاننننننننننن بشه نه؟

ممنون
از این وعده ها زیاد شنیدیم
اما در عمل ...

فلفل سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ http://www.milapila.blogfa.com

دم عماد گرم که انقدر قشنگ نتیجه گیری اخلاقی میکنه

ممنون

لالیکو سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:35 ب.ظ

دکتر باز هم خندیدم. مخصوصاً از اون زنه که به قرصش می گفت خاک بر سر
امیدوارم که همیشه سالم و سلامت و خوشحال باشید کنار خانواده خوبتون

ممنون
باز هم ممنون

من از همه بهترم سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ق.ظ http://2khtare-khoof.blogfa.com/

سلام خدا رو شکر که حال مریضتون بهتره
شماره 4 آخرش بود!!!!
5 خیلی بیمزه بود و احتیاجی به گفتنش نبود!!
9- یعنی چی؟
11
پسرتون نتیجه ی خیلی جالبی گرفته!

سلام ممنون
ممنون
شرمنده
یعنی دستشو ماساژ میداد تا کتفش خوب بشه!
ایضا
واقعا

آنا سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:46 ق.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

دعا کنید که بشه...معاون آموزشیه هم با تمام بداخلاقیهاشو ازار و اذیتش به دیگران والا راستش با من خیلی خوب بود...حالا هم فرقی نمیکنه که عوض بشه یا نشه...

چشم
میفهمم چی میگین

دختری در همین حوالی سه‌شنبه 30 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 ق.ظ http://hamin-havaali.blogfa.com/

سلام
واااای 11 آخرش بووود!!!!
عماد چه حاضر جوابه!!

سلام
ممنون
واقعا

خاله آذر دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:22 ب.ظ http://www.khaleazar.blogfa.com

۱۱)
عماد جان بزرگ بشه چییی میشه ها!!

ایضا
خدا به دادمون برسه اون موقع :دی

گنجشک پرگوی باغ دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:49 ب.ظ http://www.gholakeyadha.blogfa.com

عزیزم! عماد آنی! همه خوبن دکتر جون؟
بگم به خوبیه دو سال پیش نمی نویسیا آقای دکتر! اما هنوز هم باحالن نوشته هات! فک کنم اوضاع اقتصادی مردم رو از بشاشیه سابق انداخته!
اما اونجا که خواست حواس دکترو پرت کنه عالی بود اصن عالی!!!

راستی ایشالا مریضتونم سلامتیشو به دست میاره به زودیه زود!
لینک شدید دوباره :)

ممنون از لطفتون همه خوبند
هیییی اون وقت جوون تر بودیم و جاهل تر
ممنون از لطفتون

irman دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:04 ب.ظ

من مرده این عماد شما هستم...یعنی اینقدر از دست این کودک فهیم شما خندیدم که دل درد گرفتم!!!!اصلا کلا یادم رفت راجع به قسمت های دیگه پست چه نظری می خواستم بذارم!!!
برای مریضتون هم آرزو سلامتی دارم....ایشا.. خدا به همه بیماران سلامتی اعطا کند.

از لطفتون ممنونم خانم دکتر
من هم برای شما آرزوی موفقیت دارم

فیروزه دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:12 ب.ظ http://Shatoot-goal.blogfa.com

چه خوب که حال مریضتون بهتره
شماره ٣ خیلی خوب بود!
بعضی از این خاطرات شما رو آدم باورش نمیشه!مثل ٣ و ٩
شما دقیقا کجایید؟
چه عماد زرنگی دارید شما!

ممنون
باز هم ممنون
سوگند میخورم که حقیقت را گفتم و چیزی به جز حقیقت نگفتم
آآآ اینو دیگه شرمنده
ممنون

شیدا دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:59 ب.ظ http://www.easternprincess.blogfa.com

سلام دکتر! اولین باره میخونمتون. چه مریض های باحالی دارین!!

سلام خوش اومدین باز هم تشریف بیارین

یه خانم مهندس دوشنبه 29 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ق.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام آقای دکتر
امیدوارم حال مریضتون به زودی خوب بشه....
3)گفتم حالا چه چیز مهمی بوده..
4)
8)متوجه نشدم
10)قبول شده استرس گرفته غش کرده!!!!
11)
پ.ن5)این آقا عماد هم ماشالله تو حرف زدن کم نمیاره

سلام
ممنون
از این مهمتر؟!
وهمچنین
برای همین اینقدر ذوق کردین؟ :دی

ممنون
حسابی

دلارام یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ب.ظ http://delaaram.persianblog.ir

دکتر اصلا قصه نخوریا الان همه همینن!
در مورد غش والا من از این سوسول بازیا نداشتم
از ته دلم میخوام خدا سلامتی همه رو بهشون بده خیلی بده درد و بیماریبه اندازه کافی درد و مریضی میبینیم !
دکتر پول به در ما ها نیمخوره که حرفا میزنی ها

چشم قصه نمیخورم
ایضا
ممنون
واقعا
وا پس چی به دردتون میخوره؟!

مامان یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:20 ب.ظ http://namopa.blogfa.com

3-آن وقت شما پشت تلفن بهشون چی گفتید ؟؟؟
4-بنده خدا خوب راست گفته...مگه منفی نمیشه؟؟
پ ن 1- حتما خونه رو عوض کنید ...این طوری غیر قابل تحمله
پ ن 5-عماد جون رو عشقه....دکتر جون کلا ما حریف توجیه و استدلال های بچه های این دوره زمونه نمی شیم ..ما که کلا تسلیم تسلیمیم....
دکتر نظر خصوصی رو گرفتید؟؟؟

خوشبختانه مهلت حرف زدن نداد و قطع کرد!
اینو که جدی نگفتین؟!
داریم عوض می کنیم دیگه
ممنون ما هم دستهامون بالاست
بععععله گرفتیم ممنون

یک دانشجوی پزشکی یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ب.ظ

ایشالله هر چه سریع تر حالشون خوبشه

ممنون

مستانه یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:02 ب.ظ

سلام
خداروشکر مریضتون سلامتن من براشون دعا میکردم
4-
10- احتمالا اگه قبول نمیشد خوشحال میشد!!!

سلام
از لطفتون ممنون
و همچنین
احتمالا

آنا یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

سه و هشت و یازده خیلی بامزه بودن...اگه مقاله من تا آخر آذرماه اکسپت شه احتمالا منم حال و روزم میشه مثل اون دخنره خاطرات شماره یازده
شایعه شده که معاوناموزشی ما هم داره عوض میشه....
عماد هم خیلی بامزه و حاضرجوابه...

ممنون
حالا دعا کنم بشه یا نشه؟!
امیدوارم براتون شایعه خوشایندی باشه!
ممنون

ammar یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:11 ق.ظ http://360degree.blogsky.com/

اینها رو برای همشهری داستان بفرستید چاپ بشه ارزشمنده

یعنی داستان های به این کوتاهی و به این بی مزگی رو هم میچاپند؟

masi یکشنبه 28 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ق.ظ http://www.yasyas-66.blogfa.com

سلام دکتر خوشحالم که بیمارتون بهتره ایشاله خبر سلامتى کامل
همه موارد عالى بود مخصوصا 5
در مورد دیش متاسفم سخته
اشکال نداره بزارید عماد جان این مدت کوتاه هم به سلطنت ادامه بده چون چند وقت دیگه باید تاج و تختشو تحویل عسل خانم بده

سلام ممنون
ممنون
واقعا
بعد هم که دو پادشاه در اقلیمی نگنجند!

پونی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:25 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

خدای را سپاس

ممنون

دکتر پرتقالی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:52 ب.ظ

آنی راست میگه خیلی خوب شد که خونتون رو عوض کردین . امیدوارم هرچه زودتر برین اونجا. این عماد خان هم دیگه قلدری شده ها...

واقعا
اون هم چه قلدری که زورش فقط به ما دوتا می رسه!

مهدی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:30 ب.ظ http://manabash.blogfa.com/

بعد شما هم حواستون پرت شد یا نه؟
میگم یه نفوذی بفرستین خونه اون مورد پ ن 1 ببینین خودش نداره. شاید گذاشته باشدش تو بالکن
پ ن 3: ماهم همین جوابو از کارگزینی شنیدیم.
پ ن 4: اب درمانی رو شروع کنین بجای سرم درمانی
هنوز اب موجوده و ارزون -تقریبا-
4- خب بچه راست گفته مثبت در منفی میشه منفی
حالا یکی هم پیدا شد ریاضیش قوی بود شما بزنید تو ملاجش!!

طوری پرت شد که هنوز هم جمع نشده!
نفوذیم کجا بود؟
واقعا؟
هنوز

دیادیا بوریا شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 07:28 ب.ظ

سلام دکتر عزیز
خداخیرتون بده من بعد مورد یازده کلی خندیدم...
و عمادجان که من عاشق این استدلال هاش هستم...معرکه اس....

سلام از ماست
خواهش میگردد
ممنون

لژیونلا شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 05:30 ب.ظ

سلام
2.ایشون پدر سال خواهند شد قطعا!
3.یعنی فرد دیگه ای بجز شما نمیتونست این کار رو انجام بده؟
4. ریاضیدان قرن بیست و یکم. حیف که زندگی ریاضی نیست.
11. ایشون اول باید بادخترشون هماهنگ میکردن!

سلام
بدون شک
لابد نمیتونسته دیگه!
واقعا
احتمالا تجربه نداشته!

دوردست خودم شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 03:59 ب.ظ http://mesle-ye-roya.blogfa.com/

شماره 4 باحاااااال بود.
دکتر به دوستای قدیم سر نمی زنید.

ممنون
اختیار دارین
کامنتدونیتونو ببینین!

یک عدد دانشجوی پزشکی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 03:19 ب.ظ

sahar شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:25 ب.ظ

salam
khaste nabashid va merci babate khaterate jaleb
az in ke mojebat e khande va sahdiye maro faraham kardid mamnoonam.
10-dokhtare daneshgah ke raft badan pashimun mishe az in harekatesh chon unja khabare khassi nist.
emad va asal ro ham khoda hefzeshun kone.

سلام
سلامت باشید
واقعا
ممنون

زری* شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:29 ق.ظ

دکتررررررررر
دفترچه بیمه رو بیخیال شین دیگه..حالا اتفاقی برای بیمه نمیفته چهارتا اسپیرین اضافی ازش بگیرن!!
این دکترای نزدیک خونه ی ما همشون میگن از فک و فامیلت بگیر بیار!

چشم

سپیا شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:15 ق.ظ http://30bo30gar.blogfa.com


سلام!
وای یعنی میشه سال دیگه منم دانشجوی پزشکی بشم !!!!!
به عماد کوشولو بگین دخترا سیاستی دارن که مامان باباشون که هیچی اگه بخوان میتونن یه حکومتو محبور کنن به کاری که میخوان!
بعله!

سلام
امیدوارم هرطور صلاحتونه بشه
اون که بععععله!

شاه پری دختر بهار شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:29 ق.ظ

ایندفعه خیلی عالی بود فقط من مورد و8 با اینکه 4ساله +14 هستم نفهمیدم چرا +14 بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ایشالله مورد 10 امسال واسه من اتفاق میفته منتظرم باشین دکتر

ممنون واقعا؟
مگه شما هم همولایتی هستین آیا؟

A-R-I-Y-A شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:36 ق.ظ http://yad-e-ayyam.mihanblog.com/

هر کدوم از خاطرات یه مینیماله جالبه ولی هیچکدوم به پای اونی که دفعه ی پیش گفته بودین نمیرسه
(حواست باشه داروها رو ننویسی رو آزمایشا)

آقا عماد هم که واقعا آخر و عاقبت ما با این بچه ها به کجا خواهد انجامید؟
خوشحالم که حال مریضتون بهتر شده .امیدوارم خطر کاملا برطرف بشه.

ممنون از لطفتون

Miss Hiss شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 02:13 ق.ظ http://mylifeandthoughts.blogfa.com

راستی نترسید الان خشمم رو کنترل می کنم !

Miss Hiss شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 01:56 ق.ظ http://mylifeandthoughts.blogfa.com

سلامممممم !
اولا که ایشاالله مریضون بهتر شه
دوما چرا یادتون رفت ! ای بابا !
۱.فکر کنم هزینه جهازیه باعث کمر درش شده ! خوبه تو این اوضاع کمرش چیز دیگه نشده !
۲. ناراحت کننده بود
۳.خیلی دوست داشتم قیافتون رو در اون حال ببینمممم خیلییییییی هاااااااااااا نمی خواستیم خودتون یا سرتون رو بکوبید جایی !
۴.هه هه !
۵.خوشبحالش که حوصله داشته ۳ ساعت ورزش کنه !
۸ . خب این یعنی چی ؟!
۱۱.هه هه !
پ ن ۱: خداروشکر فروختین !
پ ن ۳: با تمام وجودم حس می کنم این پ ن رو نمی دونین چقدر الان من استرس گرفتم! خیلی سخته خیلی !!!
پ ن ۵: اوممم خب خودم رو یادم می آد از اول ابتدایی کلی تنها بودم تو خونه چون مامان اکثرا سر کار بود ! کلا مستقل بودم(تعریف از خود نباشه !) اما جدای از جواب کاملا جالبش فکر نمی کنید عماد که پسره باید مستقل تر باشه ٬ البته قصد دخالت ندارم هر کسی تز تربیتی خودش رو داره اما من اگه بچه م ! پسر باشه خیلی بهش سخت می گیرم چون قراره دو روز دیگه مرد بشه ! حالا شمام کمی سخت بگیرید دیگه ۸ سالگی سنی نیست که شما ببرینش سوار سرویس بشه ... بازم عذر می خوام
پ ن ۶: هی وای من ... نازی عماددددد ایشاالله اولین بار و آخرین بارش باشه که می ره دندون پزشکی !
شما به عنوان پدر چرا چیزی از عسل نمی نویسین نمی گین دو روز دیگه اینجارو می خونه !!! ناراحت می شه حداقل یه عکس از اون آلوچتون بذاریدددددد !!!!!!!!!!!!!!!!! (بوس واسه عسل بودا!!!)
ما که عکس اون اوایلش رو دیدم واقعا مثل عسل شیرینه

سلام
ممنون
خوب دیگه پیری و عیالواری و ...
3.از کجا فهمیدین؟!
پ.ن3: واقعا سخته ها خودمونیم :دی
پ.ن5: کاملا حق با شماست اینو باید به آنی بگین
پ.ن6: چشم

وانی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ق.ظ

من بیشتر وبلاگ خون خاموشم ولی سر خاطرات شما اونقدر می خندم که نمیتونم بدون تشکر برم عماد هم یه طرف یه سوال پزشکی مگه بیهوش کردن مریض اشکال نداره ؟!نمیشه دستشو ببندن تکون نده؟ خطر رفع شده؟ آخری رو ایشالا جوابتون بله باشه

شما لطف دارین
گاهی گروه پزشکی ناچار میشه که بیمارو بیهوش نگه داره تا زمانی که احتمال آسیب به مغز به حداقل برسه
احتمال خطر کمتر شده

سکوت سپید جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ب.ظ http://www.RainyLady1.blogfa.com

خیلی خوب بوووود.. کلی خندیدیم

ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد