جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۸۰)

سلام

۱. درحال نوشتن نسخه یه بچه پرسیدم: آمپول میزنه؟ پدرش گفت: نه نمیزنه. بعد به بچه اش گفت: ناراحت نشو دکتر وظیفه شه که بپرسه!

۲. به مرده گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: سرماخوردگی، مختصر و مفید!

۳. پیرمرده گفت: مدتیه که رفت و آمد ادرارم مشکل شده!

۴. میخواستم ببینم یه بچه کوچیک تب داره یا نه؟ به محض اینکه دستمو گذاشتم روی پیشونیش چنان جرقه ای زد که نگو! صدای گریه بچه هم بلند شد!

۵. بارها مادرهائی رو دیدم که به زور و یا با وعده و .... دهن بچه شونو باز میکنند تا گلوشونو ببینم اما برای اولین بار خانمه اونقدر بچه شو قلقلک داد تا خنده اش گرفت و دهنشو باز کرد!

۶. خانمه اومد توی مطب و گفت: ببخشید شما سونوگرافی هم میتونین بنویسین من شماره بگیرم؟!

۷. پیرزنه گفت: چند روزه راه که میرم شکمم نفخ میکنه!

۸. بچه رو معاینه کردم و به پدرش گفتم: دفترچه داره؟ گفت: حالا حتما باید داشته باشه؟!

۹. مرکزی که من توش کار میکنم سالهاست که شبانه روزی شده. به نظر شما این چه معنی میده که بیشتر مریضها وقتی میان دم پذیرش اول میپرسند الان دکتر هست؟!

۱۰. به خانمه گفتم: اسهالتون خونی بود؟ گفت: توالت ما چراغ نداره!

۱۱. یه بچه شش ماهه رو آوردند و گفتند از دیروز شکمش کار نکرده. به مادرش گفتم: غذا هم بهش میدین؟ گفت: از دیروز شروع کردیم. گفت: چی بهش دادین؟ مادربزرگش گفت: دیگه هرچی توی سفره بود بهش دادیم دیگه ... گوشت و برنج و ....!

۱۲. خانمه گفت: چند روزه که بعد از غذا خوردن دلم «قور قور» میکنه اما هروقت هم که قور قور نکنه دلم درد میگیره!

 پ.ن۱: دیروز موفق شدم جزوه ای رو که برای یک هفته درنظر گرفته شده بعد از سه هفته تمومش کنم!! خودمونیم نباید زیاد بهم ایراد گرفت. اون هم موقع تولد عسل و کارهائی که افتاده گردنمون. ضمن اینکه عصرها هم دارم دنبال یه خونه جدید میگردم که هم بزرگتر باشه، هم اگه ممکنه جاش بهتر باشه و هم به پولمون بخوره.

 پ.ن۲ : مدتها بود که ازم پول ویزیت و .... نمیگرفتند و من هم به همین امید بیمه تکمیلی نگرفتم. اما خانم دکتری که آنیو بردم پیشش نه تنها برای ویزیت هیچ تخفیفی بهمون نداد بلکه توی بیمارستان هم از تخفیف خبری نشد! (البته دروغ چرا؟ تا قبر آ ... آ ... آ ... آ پول زیرمیزی خانم دکترو ندادیم)

 پ.ن۳ : دو سه سال پیش بود که یکدفعه چندین نفر از پزشکهای استخدامی شبکه توی امتحان رزیدنتی قبول شدند و من هنوز رمز و رازشو نفهمیدم. اما امسال من هنوز نشنیدم کسی قبول شده باشه (هرچند سر کار هم نرفتم) اما شنیدن خبر قبولی دو نفر از دوستان مجازی رو شنیدم که باعث خوشحالیم شد و جالب اینکه هردو هم در یه رشته قبول شده اند. با تبریک خدمت دوستان خوب مجازی دکتر ریحان و جوراب محترم.

بعد نوشت: این هم سومین قبولی که تازه دیدم مجددا تبریک

نظرات 55 + ارسال نظر
C.N.A پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:44 ب.ظ http://captain01.blogfa.com

واقعا وب قشنگی دارین،مطالبش هم واقعا خوب و زیبا و طنزه!
راسی سلام آقای دکتر !

ممنون شما لطف دارین
راستی سلام

نگران آینده سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:05 ب.ظ http://skn.blogfa.com

سلام.من این پستو که همه اش هم جالب بود خوندم و یه کامنت طولانی نوشتم اما یهو فایر فاکس ارور داد و همه اش پرید و...دیگه حوصله ی کامنت طولانی گذاشتن ندارم.
امیدوارم یه خونه ی خوب گیرتون بیاد.

سلام
ای فایرفاکس بد!
ممنون از لطفتون

یک جراح دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:28 ب.ظ http://1jarah.blogfa.com

سلام
مثل همیشه عالی...

سلام
ممنونم

yasna پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:14 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

سلام
۳- دکتر ادرار در رفت وآمد یعنی چی ؟
۸- حال کردم با این پدره .. جملش سوالی آره؟
۹- دکتر بس که میخوابی خوب .... یادته که مریضه اومد ما که همیشه میام دکترتون خوابه
۱۱-دکتر ما یه فامیلی داشتیم به بچه چند روز کله پاچه داده بود
۱۲ - دکتر یاد مامان خودم افتادم... به دکترش میگه وقتی فشارم میره بالا بدنم دک میزنه.. دکتره گفت چی میزنه .. گفت دکتر دک میزنه... دک
پ ن : دکتر شما که بازم آواره ای.... پس کی از خانه به دوشی نجات پیدا می کنید؟
به دوستان هم تبریک می گم... سکوت سپید جان من که حسابی من و شرمنده کرده....

دکتر بابت کامنت قبلی هم فکر کنم شما و د کتر دلژین ... نفیس ... باید کاری کنین ... ما که رو بزنیم فایده نداره....

سلام
از لطفتون ممنون
تا چند دقیقه دیگه پست جدیدو ملاحظه بفرمائید!

هشت الهفت پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:39 ب.ظ http://hashtalhaft.persianblog.ir

اون مامانه جالب بود. قلقلک و ....

ممنون

yasna پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:01 ب.ظ http://delkok.blogfa.com

سلام دکتر جان چند وقت نت نداشتم پستتون رو بخونم .... میرم بخونم ...فقط اومدم بگم بیا پا در میونی کن دیادیا برگرده ....

سلام خوش برگشتین!
من براشون یه کامنت خصوصی گذاشتم
شما هم نگران نباشین
کسی که آلوده اینجا شد به این راحتی نمیتونه ترکش کنه

انار چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:46 ب.ظ

سلام
جناب دکتر دوتا سوال داشتم از خدمتون:
۱. مادر من روزه که میگیره خیلی تشنگی اذیتش میکنه. این اواخر یه کم قندش بالا بود که با قرص منترل شد. سابقه دیابت نداره و ۵۴ سالشه. الان قندش معمولا دور و بر ۸۰ هست
۲. من چند وقت پیش یه زایده جوش مانند که رنگ لثه بود روی لثه پایین دندون آسیام بوجود میومد پراز مایع آب مانند میشد درد و خونریزی نداشت و بعد از بین میرفت و دوباره همونجا در میومد. بعد جند وقت از بین رفت و حالا پشت همون دندون رو لثه پایین دندون یه زایده دیگه پیداشده که درد نداره و با فشار خونریزی میکنه. چی میتونه باشه و باید چکارش کنم؟
مرسی از لطفتون و تشکر

سلام
جواب قبل تکرار میگردد

انار چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:39 ب.ظ

سلام جناب دکتر دوتا سوال داشتم از خدمتون:
۱. مادر من روزه که میگیره خیلی تشنه ش میشه ۵۴ سالشه و میگه تشنگی اذیتش میکنه قبلا یه کم قندش بالا بود که با مصرف قرص کنترل شد و الان معمولا دور و بر ۸۰ هست همیشه. این تشنگی عادیه
۲. من چند وقت پیش یه چیزی شبیه جوش از قسمت داخلی دهنم تو لثه پایین دندون آسیابوجود میومد و کم کم پر از مایع بیرنگ مثل اب میشد و بعد از باز شدن از بین میرفت تا چند روز بعد دوباره ایجاد میشد رنگ لثه بود و درد و خونریزی نداشت و همون جای قبلی بود. خودبخود از بین رفن و حالا چند وقتی اینبار پشت همون دندون طرف لپ یه زایده ایجاد میشه که کم کم بزرگ میشه و با فشار خونریزی میکنه. میشه بگید چی میتونه باشه . چکارش کنم
مرسی و ببخشید خیلی طولانی شد

سلام
1.من که در این مورد سوالی ندیدم! وقتی خودتون میگین تشنگیشون عادیه!
اما درمجموع کنترل قند توی مبتلایان به دیابت در حال روزه داری اصلا راحت نیست بخصوص در افرادی که انسولین میزنن
اگه نظر منو میخواین روزه داری براشون از نظر جسمی ضررش بیشتر از سودشه
2.راستش اینو نمیدونم چی بگم بهتره با یه دکتر حسابی مشورت کنین!

آتی چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:00 ب.ظ http://www.ati-70.blogfa.com

سلام آقای دکتر
کلی فکر کردم دیدم حق با شماست
ببخشید

سلام از ماست
خواهش میگردد
حالا گریه چرا؟

الناز چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:23 ب.ظ http://life-code.blogfa.com

ایشالا سال دیگه شیرینی مجازیه قبولیه شما رو بخوریم

اونوقت شیرینی واقعیشو کی باید بخوریم؟!

margan چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:59 ق.ظ

mamnoon az khoshamad goyi samimanatoon...

خواهش میشود
اما فکر نکنین هربار از همین خبراست!

دانشمنگ چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:25 ق.ظ http://daneshmang.blogfa.com/

سلام
دکتر مجددا تبریک به شما و آنی و امید با سلامتی هر 4نفرتون.
و یک تبرک هم به دوستانیکه قبول شدند
خاطرات هم مثل همیشه جالب بودند
ممنون

سلام
ممنون از لطفتون
از طرف دوستانی که قبول شده اند هم تشکر می کنم
سپاسگزارم

صدرا سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ب.ظ http://www.amma.loxblog.com

در مورد دوقولو ها که چی ها خوروندم بهشون اونی که قرمه سبزی خورد واقعا کله اش بوی قرمه سبزی میده و حرس همه رو در میاره اما اون که شله زرد خورد واقعا شیرینه و حالا اونها یازده سالشونه.
اما حالا یه غزل عاشقونه داریم که یک سالشه منو که از رو برده یه روز آبلیمو دادم به خوردش تا بخندیم به قیافش اما حالا وقتی شیشه آبلیمو رو میبینه تا یه قاشق ندیم بخوره دست از سرمون بر نمیداره و تازه از خور دنش لذت هم میبره.

پس واقعا باید مواظب باشیم از حالا چی میدیم به عسل!

nova سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ب.ظ

نقطه چیناش آیا؟

آتی سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:20 ب.ظ http://www.ati-70.blogfa.com

سلام آقای دکتر
شدید ابه کمک نیاز دارم
بهم سر بزنیدخوشحال میشم

سلام
چرا؟
مزاحم میشم

p.k دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ب.ظ http://barghestan.persianblog.ir

یعنی کشته مرده مریض هاتم... نکنه ولایت مایی!؟
در طول روز اصلا حوصله ات سر نمیره نه؟

ولی پیرزنه که میگفت نفخ میکنم چه جیگری بودا!!!؟؟؟
موارد ۷/۱۰/۱۱ خیلی جالب بودن....

ممنون مطمئنا توی شهر دانشگاهیتون که نیستم
کمتر پیش میاد
اگه قیافه شو میدیدی!
ممنون

صــُـب دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:34 ب.ظ

بدم میاد از هر چی امتحان دستیاریه!

ایضا

ریحان دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:48 ب.ظ http://dr-reihan.persianblog.ir

اول که خیلی خیلی ممنونم
دوم اینکه چقدر قلقلک دادن قشنگ بود...چرا تا حالا ما عقلمون نرسیده بود

خواهش
واقعا

margan دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:34 ب.ظ

salam...
avalin bariye k vablogetono khodandam..
bazi az jomalate in posteton khili bamaze bood...
movafagh bashid o paydar

سلام
خوش اومدین
ممنون
باز هم تشریف بیارین

آنا دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:43 ق.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

هر وقت میام اینجا کامنت بذارم اون بالاش نوشته اسم گلتون..من هی باید فکر کنم اسم گل منه چیه؟؟؟ واقعا من نمیدونم اسم گل من چیه؟؟..ببین مثلا من از گل نرگس و مریم و گلیسیرین خوشم میاد یعنی اسم گلم یکی از این سه تاست؟؟؟؟

ای بابا
اصلا تقصیر منه میخوام به مشتری احترام بگذارم!!

صدرا دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:03 ق.ظ http://www.amma.loxblog.com

سلام بینهایت صمیمانه.
3. فکرشو بکن رفت و آمد!! مردم با چه چیزها رابطه دارن
10.
11. خوب شد بچه طفلی شش ماهش بوده و گرنه معلوم نبود دیگه چی بخوردش میدادن. اما خودمونیم من تو دو ماهگی به یکی از خواهرزاده هام شله زرد دادم مامانش نزدیک بود من رو دار بزنه. بعد چند روز از رو نرفتم به جفت دیگه اون که دو قلو هستند قرمه سبزی دادم و کلا از خواهرم حساب برتداشتم

سلام
حالا حال اون بچه های بیچاره چطوره؟

یک معلم دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ق.ظ http://jafari58.blogfa.com/

سلام درمورد ۴ حالا شما برق داشتید یا اون بچه ؟
۱۰ : واقعا دسشویی بدون چراغ مگه می شه؟!!!
۱۱: چه با حال انگار اولین بچه ایه که بزرگ کردند
عسل خانوم چطوره راستی چند تا آّنگ تونستید واسه عسل پیدا کنید که اسم خودش توش باشه؟

سلام
برای هیچ مریض دیگه ای که جرقه نزدم!
حالا که شده!
شاید
ممنون از لطفتون
اگه منظورتون آهنگه شش هفت تا که چندتاشونو نشد دانلود کنم چون فیلتر بودند

nova یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 ب.ظ

hey daram fek mikonam in akhare p.n2 yani chi?ye rahnamayi!!!

راهنمائی چی آیا؟
فکر نمیکردم ازمون پول بگیرن (چون همکاریم مثلا) اما گرفتن!

nova یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ب.ظ

bache 6 mahe gooshto berenj!!!kalepacheii marge mooshi siyanoori...ha? migama age khanome shomare migerefto bad shoma mohandes az ab darmiyoomadi taklife oon 3000meliyardi ke babate vizit dade chi mishod?

واقعا
قرار نشد اینجا حرف سیاسی بزنینا!

مرجان یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:42 ب.ظ http://mahroo1371.blogfa.com

سلام
شماره 11
ینی نوبره ها! الان آدم گنده هاش هر چی تو سفره س نمی خورن چ برسه ب بچه 6 ماهه !
در مورد 9 هم حتما فک می کنن که درمونگاهو دور همی واسه پرستارا شبا باز میذارن که بشینن دور هم !

+ موفق باشید در یافتن خانه جدید

سلام
واقعا
حالا باز در حد دور هم نشستن که خوبه گاهی ..... ولش کن
ممنون

سارا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:24 ب.ظ http://avayesokoot.blogfa.com

1.بچه ی لوووس
2.مشکلشه دیگه...
3و4
5.سبک جدید و بی دردسر و البته رایگان
11.یهو احساس کردن بزرگ شده بچه ه ه
تبریــــــــک بهشون واس قبووولی
مرسی دکتر از خاطره هاتووون

واقعا
مختصر و مفید!
ایضا
و جالب
یهو!
واقعا هم جای تبریک داره
خواهش میشود

سارا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:56 ب.ظ http://dumaaan.blogfa.com/

خیلی ممنون ولی ولایتتون کجاست؟

خواهش
یعنی واقعا؟!

باران یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:32 ب.ظ http://www.dr-baran.blogfa.com

(کامنت نویسی به سبک عماد !!)

این سبک مال پارسال بود
حالا دیگه سواد داره بععععله!!

آتی یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.ati-70.blogfa.com

سلام
۳)رفت و آمد...!!!
۵)روش خوبیه
۱۱)

سلام
آره
واقعا
برای بچه بیچاره

آنا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ http://www.anna1980.persianblog.ir

میگم اونموقعی که این اتفاقات بانمک تو درمانگاهتون اتفاق میافته شما میخندین ؟؟؟

دیگه عادت کردم خنده هامو بگذارم برای وقتی که رفتند بیرون!

سارا یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 ق.ظ http://sm19.blogfa.com

1 چ بچه ی حساسی !
2 ب همین سادگی ب همین خوشمزگی
4 اخی..بیچاره...یعنی در این حد داغ بود ...ایشاالله ک حالش خوبه خوب شده باشه
5 افرین ب این خلاقیت
10 بعد اینکه از شمع استفاده میکنن؟ یا فانوس؟!!!!
والا من ک از زمان برگزاری انتحانو ایم چیزا خبر ندارم...ولی خو ایشاالله هر وقت شما امتحان دادین قبول بشین دکتر جان

واقعا

داغ؟ دست من جرقه زد
واقعا
فکر کنم آب میریزن!
ممنون

نانی نار یکشنبه 15 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ق.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

اول سلام
دوم تبریک بابت عسل خانوم گل خدا حفظش کنه براتون
سوم به ما سر نزنیدا!
چهارم وبلاگ کارای هنریمو زدم خوشحال میشم سربزنید نظر بدید
http://honarkade827.blogfa.com/

اول سلام
دوم ممنون
سوم شرمنده باور کنین وقت نمیشه
چهارم چشم

خاله آذر شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ب.ظ http://www.khaleazar.blogfa.com

پیشاپیش تولد عسل بانو رو تبریک گفته بودم..الان هم تا تنور داغه دوباره و مجددا تبریک میگم...انشالله قدمش خیر باشه..کلا دختر داشتن خیلی کیف داره...کلی برکت میاره به خونه شما...انشالله هم خونه مناسب و بزرگ پیدا میکنین.هم رزیدنتی قبول میشین...هم یه عالمه پولدار میشین....سلامت باشین همگی.

ممنون خاله
شما که خودتون دختر ندارین پس احتمالا این موضوعاتو از اونجا فهمیدین که با تولدتون برکت به خونواده تون رو کرد آره؟

جوراب پاره و انگشت ازاد شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

ممنون بابت تبریک.... ایشالا سال دیگه من به شما تبریک بگم... از رو چی می خوای بخونین ؟؟

خواهش
در حال ابتیاع جزوات پا.رسی.ان میباشیم

فروید کوچک شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ http://www.feroidekuchak.blogfa.com

فقط دلم برا اون بچه شماره 11 سوخت
و همچنین یه چیز به ذهنم رسید خوش به حال بچه های این دوره زمونه ما که بچه بودیم دکتره اصلا نمی پرسید که آمپول میزنه یا نه می نوشت اونم چند تا چند تا مام مجبور بودیم نوش جان کنیم

ایضا
احتمالا اون دکتری که شما رفتین نمیپرسیده!

سارا شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ب.ظ http://dumaaan.blogfa.com/

مثل همیشه عالی بود...راستی قراره همکار بشیم

ممنون
واقعا؟ یعنی از این وبلاگ درس عبرت نگرفتین؟!
شوخی کردم امیدوارم موفق باشید و چند سال بعد به عنوان یه فوق تخصص ببینمتون

پزشک طرحی شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 05:27 ب.ظ http://pezeshketarhi.blogfa.com

سلام دکتر .
فکر کنم سهمیه مدیران رو امسال برداشتن !؟! البته شنیدم از دوستام ، مطمئن نیستم .
ولی اگه بخوان برن اون نور چشمیا میرن.
4. دکتر حسابی انرژی درمانی کردین بچه رو ها
9. پ . ن . پ اینجا فقط کامپیوتر پذیرش کار می کنه.

سلام
نمیدونم
واقعا
اون هم چه انرژیی!

مهاجر زمان شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:02 ب.ظ http://mohajerezaman.persianblog.ir/

سلام دکتر
خوبید؟
آنی خانم خوبن؟ عماد وعسل کوشولو خوبن؟
این سومیش خیلی بامزه بوووووووووود
عب نداره کار زیاد بوده به هر حال خوب شد که جزوه رو تموم کردید

سلام
ممنون
شما لطف دارین
واقعا

مرضی شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:47 ب.ظ http://yasinak.blogfa.com

میبینم که شما هم اهل دایی جان ناپلئون هستینمن کتابشو خوندم که عالی بود

هم کتابشو خوندم هم چند قسمت از سریالشو توی خونه همسایه دیدم!!

Hast شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ب.ظ

سلام اقای دکتر پست زیبایی بود . من ازتون گله دارم مگه قرار نبود در مورد عماد جان بنویسید پس کو؟؟؟
بهتون گفتم با اینکه شیرازی هستم و حوصله ندارم میام براتون نظر میگذارم یک کمی هم تحویل بگیرید دیگه اونوقت اگه هیچ شیرازی نظر نگذاشت ناراحت نشید

سلام ممنونم
آخه عماد باید یه چیزی بگه که من بنویسم!
منتظر کامنتهای شما و بقیه هموطنان عزیز هستم

مریم شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ب.ظ http://soir.blogfa.com

سلام مورد 3 لابد تو ترافیک گیر کرده...

سلام لابد!!

مژگان امینی شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:44 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

۴کف مطب کفپوش پلاستیکی دارد؟ جرقه می زنید؟
۹معنی آن این است که در اوقاتی از شبانه روز آمده اند و دکتر نبوده
۱۱میدوارم همیشه سفره شان پر برکت باشد گوشت برنج ...
۱۲من این قور قور را می شناسم.
پ ن ۱ به امید خوانده شدن بقیه ی جزوه ها

4.نه اتفاقا موزائیکه سابقه جرقه هم نداشت
پ.ن1.انشاءالله

نجمه رستمی شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ق.ظ

۱-
۲-
۳-
۴-منم همیشه جرقه میزنم!علتش چیه؟
۵-
۶-
۷ـ
۹ـآخه بعضیا همیشه نیستن!!!
۱۱ـدمش گرم که خفه نشده بچه!

ممنون از نظرتون
4.معمولا به علت لباسهاست

بیوطن شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:25 ق.ظ

سلام
احیانن واسه اینکه تو مراکز شبانه روزی پزشکاشون مثل شما وظیفه شناس نیستن و گاهی جیم میزنن.

سلام
نه بابا خدائیش ترک شیفت توی یه مرکز شبانه روزی اصولا امکانپذیر نیست
بگذرین از اون خاطره عهد عتیق من
اینجا اگه یکی بیاد و دکتر نباشه تنها کسی که تا یک ساعت بعد باخبر نمیشه خواجه حافظ شیرازیه

زری* شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:16 ق.ظ http://http://mydaysofveto.persianblog.ir/

6.خب دلیلش اینه که(البته جایی که ماهستیم)سونو و عکس و..اگر با دفترچه باشه حتی از داخلی هم قبول نمیکنن چندین بار برای خود من پیش اومده دکتر داخلی ارجاع داده به متخصص یا اینکه ازاد پذیرش شدم!
9.دقیقا باز همینجایی که ما هستیم وسط روزم تو درمانگاه نزدیک خونمون یهو میگن دکتر نیست چه برسه به نصف شب!
11.چطور تا شش ماه صبر کردن؟؟خب از روز اول میدادن بهش دیگه..بچه زیادی واسه اونا خوبه که عین تانک ضد ضربه بارش میارن نه مثل ما که واسه یه امپول کلی باج بدیم بهش...
پ.ن.بیمارستان خصوصی نه تخفیف داره نه زیر میزی..اگر تکمیلی داشته باشین یا بیمارستان دولتی باشین باید اون زیر میزی رو حتما بدین البته نرخش متفاوته..ایول که قسر در رفتین!
من وقتی میام اینجا یه کامیون حرف دارم..برعکس خیلی جاها که باید حرف بزنم و هیچی برای گفتن ندارم..نمیدونم چرا؟؟؟اشایدم واسه اینه که اینجا "جایی برای گفتن دلتنگیها"ست

6.واقعا؟ نمیدونستم
9.مطمئنین که شبانه روزیه؟
11.شاید طفلی دیگر
پ.ن.ما اینیم دیگه
هرچه میخواهد دل تنگت بگو

سکوت سپید شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.rainylady1.blogfa.com

واااای دکتر ممنون
ایشالا سال دیگه ما به شما تبریک بگیم..
پست این دفعه هم خیلی خوب بود..کلی خندیدیم..

خواهش میشود
انشاءالله
ممنون

مهدیس شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:42 ق.ظ http://manodoostam.blogsky.com

ادامه۷:مثه اینکه مسیر مخفیه بن بسته ............. راه درو نداره ..............

ادامه۱۲:ینی چی این الآن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نه واقعا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اگه فهمیدین به ما هم بگین!

نگار شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:19 ق.ظ http://drnegar.lxb.ir

از مامانه خیلی خوشم اومد.
دوره زمونه رو میبینی دکتر؟
ما بچه بودیم میخوابوندنمون بی حرف چند تا امپول نوش جان میکردیم.
اون وقت این بچه های امروزی.....

ببخشین کدوم مامانه؟
واقعا

ممول شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:32 ق.ظ http://www.dejapense.blogfa.com

سلااااااااام دکتر.خیلییییییییییی خیلی ممنون ازتبریکتون.حالاخوبه که واس شمامیگن شماره بگیریم وقتی من میگم میگن وااااااااا واسه سونوگرافی نوشتن.مهرزدن(استعاره ازارجاع؛)شماره میخواد؟؟؟؟؟؟منم برگشتم گفتم اگه خیلی راحته یه مهربگیربذارتوجیبت هروخ خواسدی دفترچتومهرکن!!!!!!!!!شماره نهم که خوراکشونه

سلام
خواهش میگردد
پس انگار ولایت شما هم عین ولایت ماست!

neda جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ب.ظ

۱)وای تازگی ها چقد بچه هارو لوس میکنن!
۱۰)

واقعا
ایضا
میگم چه معنی داره یه پستو مینویسین و حذف میکنین؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد