جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جدائی نادر از سیمین

سلام 

آخرین باری که رفتم سینما برای فیلم قبلی اصغر فرهادی بود که درباره اون فیلم هم یه پست نوشتم که .... کوش؟ آهان ایناهاش!  کارگردانی که فیلمهاشو از «شهر زیبا» به بعد دارم دنبال میکنم.

دیروز بالاخره فرصت شد که بریم و این فیلمو ببینیم 

میدونم که خیلی از شما این فیلمو دیدین و شصتادتا نقد هم درباره اش خوندین اما خوب من هم هوس کردم که درباره این فیلم یه پست بگذارم. 

با وجود اینکه فقط ۱۰ روز از شروع اکران این فیلم میگذشت برخلاف تصورم جا به اندازه کافی اطراف سینما بود و من به راحتی ماشینمو پارک کردم. برخلاف فیلم قبلی تنها سینمای ولایت (اخراجیها۳) که تا مدتها اطراف سینما اصلا جای پارک نبود. 

من از تهران و شهرهای دیگه خبر ندارم اما باجرات میتونم بگم توی ولایت ما اخراجیهای ۳ فروش بیشتری داشته که درباره علتهاش نه حالشو دارم که مطلب بنویسم نه وقتشو. 

خلاصه که وقتی وارد سالن سینما شدیم حتی نصف سالن هم پر نشد اما یه نکته مثبت اینکه ظاهرا همه کسانیکه برای تماشای فیلم اومده بودند از قشر فرهیخته جامعه بودند. اینو نمیتونم با اطمینان بگم ولی از سبک پوشش و رفتارشون این طور به نظر میرسید. 

درواقع ما از معدود افرادی بودیم که با تنقلات وارد سینما شدیم که البته همه اش مال ساکت نگه داشتن عماد در طول تماشای فیلم بود و نه برای خودمون یا اونجا که «سمیه» به مادرش میگفت: «شلوارشو خیس کرده» هم به جز یه خنده کوتاه از یکی از خانمها صدائی به گوش نرسید (اما خودمونیم توی صحنه باز و بسته کردن شیر اکسیژن من به زحمت جلو خنده مو گرفتم) 

سالن سینما به نسبت بچگیهای من خیلی عوض شده بود و دیگه خبری از اون حالت نوستالژیکش نبود. حتی از اون باریکه نوری که فیلمو روی پرده می انداخت هم خبری نبود اگرچه پخش کامپیوتری تصاویر کیفیت اونها رو بالابرده بود. راستش هرچقدر فکر کردم یادم نیومد که برای «درباره الی ....» هم وضعیت سینما همینطور بود یا نه؟ 

بگذریم و بریم سراغ فیلم: 

من صحنه اول درباره الی .... رو ندیدم اما ظاهرا اونجا اولین صحنه فیلم از توی صندوق صدقات گرفته شده و این بار هم از توی دستگاه فتوکپی. ظاهرا اصغر فرهادی داره شروع فیلم از یه مکان دور از ذهنو به عنوان یکی از شاخصه هاش مطرح میکنه. 

من اصلا یادم نمیاد که روی فیلم موسیقی شنیده باشم. یا این فیلم اصلا موسیقی متن نداشت یا اونقدر استادانه کار شده بود که مزاحم تماشاگر نبود. (حالا کدوم یکیش؟) 

 بازی هنرپیشه ها هم بسیار زیبا بود و به نظر من ضعیفترین بازی در این فیلم متعلق به «ترمه» بود که ظاهرا دختر خود آقای فرهادیه. 

ضمن اینکه اصغر فرهادی ثابت کرد استاد بازی گرفتن از بچه هاست. مثل «سمیه» در این فیلم و همه بچه های کوچیک فیلم درباره الی .... 

و اما درمورد داستان فیلم: 

این فیلم نشون میداد که همه ما درصورت لزوم خیلی راحت میتونیم برای کارهامون یه بهونه پیدا کنیم. 

نادر که دخترشو وادار میکنه توی پمپ بنزین دوباره از ماشین پیاده بشه و بقیه پولشو بگیره و حاضر نیست دخترش از ضمانت به عنوان معادل فارسی گارانتی استفاده کنه و یا پدرشو ول کنه و بره خارج یا حتی حاضر نیست زخمهائی که مطمئن نیست متعلق به اون روز باشه به پزشک قانونی نشون بده به موقعش خیلی راحت میتونه به دروغ بگه که نمیدونسته راضیه حامله است (گرچه خدائیش اگه من هم بودم همین کارو میکردم بخصوص که هیچ فرقی در ماجرا نداشت و فقط باعث میشد برای مدت طولانی بره زندان) 

یا راضیه که برای شستشوی پدر نادر اول از یه روحانی کسب تکلیف میکنه و یا حاضر نیست پول دیه رو بگیره چون فکر میکنه شاید حروم باشه یه پیرمرد دچار آلزایمرو میبنده به تخت و میره بیرون و بعد هم به امام حسین و امام زمان قسم میخوره که پول ویزیت دکترشو از کشو برنداشته (حالا خدائیش اون برداشته بود؟!)  

(بعدنوشت: کامنتهای دوستان به من نشون داد که راضیه اصولا اون پولو برنداشته و من اشتباه کرده ام 

بدین وسیله از راضیه خانم عذرخواهی میکنم)

یا شهاب حسینی که به راضیه میگفت بیا این قسمو بخور گناهش گردن من! 

شاید بشه گفت پاکترین فرد این فیلم همون پدر نادر بود که او هم ظاهرا (باتوجه به پیراهن مشکی نادر در پایان فیلم) نموند و رفت. 

اما چند نکته: 

۱. چرا تقریبا همه مردهای این فیلم ریش داشتند؟! 

۲. چرا وقتی نادر به حجت میگفت: خدا و پیغمبر هم که فقط مال شماست من یکدفعه مال بحث عادل فردوسی پور و نماینده اراک در مجلس سر انتقال تیم نفت تهران به اراک افتادم که فردوسی پور گفت: ببینین آقای محترم! همه دین و ایمون دارن؟ 

۳. چرا همه دنبال اینن که بالاخره نادر از سیمین جدا میشه یا نه درحالی که اسم فیلم این موضوعو روشن کرده؟! 

۴. چرا هیچکس نمیپرسه عاقبت اون راضیه بدبخت بعد از ماجرای قسم نخوردنش چی میشه؟ 

بعدنوشت: همسایه عزیزی که مجله سپید منو که بعد از مدتی یه مطلب ازم چاپیده و نگهبان مجتمع گذاشته بوده کنار بقیه نامه ها بلند کردی 

لطفا بیا بگذارش سرجاش اگه اینو میخونی!!

نظرات 50 + ارسال نظر
منم کشاورز جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 09:32 ق.ظ http://imfarmer.blogfa.com

سلام
مطالبتون جالب بود
متشکرم
موفق باشید

سلام کشاورز
ممنونم

مینی دکتر سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:42 ب.ظ

سلام دکتر
خدا بگم چکارت نکنه
چند روز پیش با وبلاگت تصادف کردم اینقدر جذاب بود که از اون موقع تا حالا کار و زندگیمو ول کردم نشستم پای کام همه پست هاتو از اول خوندم تا رسیدم به اینجا و همچنین اکثر وبلاگ انی رو

حالا برم سر کارو زندگیم فردا دوباره میام بقیشو میخونم
یه کامنت شخصی میذارم حتما ببین منتظر جوابتم

سلام
چرا؟
شرمنده که از کار و زندگی انداختمت
خوب حالا وبلاگ کدوممون بهتر بود؟ :دی
کامنت شخصیتونو هم دیدم
باید بگم شرمنده

ناشناس شنبه 11 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 10:31 ب.ظ

سلام
کار های اصغر فرهادی رو تحسین میکنم به خاطر سبک ساختش و نه محتوی فیلماش. و برای شما متاسفم که همیشه یه خط کش برای اندازه گیری اومنم با مقیاس بندی خودتون همراه دارید
من اخراجی های 3 رو ندیدم چون حدس میزدم باید ضعیف ساخته شده باشه اما با محتواش موافقم و البته شاید ادمی مثل شما من رو ببینه شاید انگ عقبموندگی بخورم نمیدونم چطوری یا با چه جملاتی منظورم رو برسونم.فقط میخوام بگم از خط کشی متنفرم

سلام
متاسفانه اصلا منظورتونو متوجه نشدم
به هرحال هرکسی برای سنجش یه چیز به یه معیار احتیاج داره
اما اگه منظورتون اون بحث قشر فرهیخته جامعه است قبول دارم که یه کم تند رفتم
معذرت میخوام
اما خوب از قیافه هاشون مشخص بود من چکار کنم؟!

مرجان سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ب.ظ

علتها نه، علل !
منم این فیلم دیدم.سینما پر نبود اما خلوتم نبود.
بازی ترمه بد نبود.فقط هیچی فکر کردم دیدم به دبیرستانیها میخوره(ببخشید اینطوری میگما من اهل تفسیر نیستم)
در مورد بازی بچه ها راست میگین.یه طور طبیعی بازی میکنن.درباره الی که بچه ها خیلی جالب و خوب بازی میکردن.
بازگرای هر و فیلم چنتاشونم مشترک بودن.

موضوع از جدایی نادر و سیمین شروع شد.آخرش اما اوضاع عادی شد.فیلمای اصغر فرهادی رو همیشه آخرش رو خودمون باید بفهمیم و حدس بزنیم.
آقا این جمله بعد نوشت ، یکم ویرگولها جامونده ،من سختم شد برای خوندن

علت که عربیه خو!
ممنون از نظرتون
شرمنده به خاطر بعد نوشت

راسکلنیکف جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:32 ب.ظ

سلام مجدد! اقا ما ندیدیم نظری هم نداریم نه ببخشید نظر داریم!اقا ما سینما نداریم! اقا اجازه ما فیلما رو میخریم نگاه میکنیم! ولی کلا ما فیلمیو که داداش تائید کنه میبینیم اقای فرهادی هم که اقا اجازه گفتن نداره! بعد کنکور حتما میبینیم میایم نظرمونو در مورد نقدتون میگیم!ما امروز به خودمون مرخصی دادیم !اتاقم شده بود مثه بازار شام هفته پیش بابام در غیاب من رفته بودم ازمون بدم تمیزش کرده بود! ولی خوب به مرتبی که خودم میخوام نبود واسه همین امروز سرخوش از اتمام دروس اومدم مرخصی! تا هم اتاقو تمیز کنم هم نفس تازه کنم واسه مرور! اقا اجازه منو ببخشین همش کنکوری حرف میزنم اخه من تو یادداشتهای روزانه ام همین وضعو دارم!

سلام
توصیه میکنم در اولین فرصت ببینیدش فیلم قشنگیه
وا ببین اتاقش چی شده که باباش تمیزش کرده وای وای

بهداشتی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:38 ب.ظ

اون ترمه خنگ هم که کلا رو اعصابم بووووود. آخه دختر به این بوغی؟؟؟؟ما که اسمشو گذاشته بودیم حیف نون!!!

حیف نون؟!!!!!!!!

بهداشتی پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:35 ب.ظ

میبینم که همه رفتنو دیدن!!!منم دیده بودمش.یعنی ماجرا ازین قرار بود که من اتفاقی تو روزنامه خوندم که این فیلم جایزه برده و اینا....به دوستام گفتم رفتیم ولی خدایییییییییییش هیچی از فیلم نفهمیدم.شاید باید تنها میدیدم تا تمرکز بیشتری داشته باشمبه اکسیژن که از خنده پس افتادم
دست همه گی درد نکنه که کلی از ابهامات رو حل کردین.با تشکر از دکتر و سایر بستگان!!!
تا باشه ازین فیلم دیدنا

در این که باید فیلمو تنها دید با شما کاملا موافقم
خواهش

خانم ورزش پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:18 ق.ظ

سلام یه سوال گذاشتم تو وبم خوشحال می شم نظر شما رو هم بدونم[گل]

سلام
مزاحم میشم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ق.ظ

Na inke man dige khareji shodam thats why !

آره دیگه
ضمنا دیگه اسمت یادت نره

[ بدون نام ] چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:23 ب.ظ

نانی نار چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:07 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

این همسایه عزیز اخر مجله را اوردن؟؟
خشانت لازمن ما در خدمتیم!!!
دان گرفتیم به خلق الله خدمت کنیم دیگه
حالا کی به کیه!!!

نخیر
خشانت علیه کی آخه؟ وقتی نمیدونم کی برده؟
یه زنگ زدم به امور مشترکین و خواهش کردم دوباره برام بفرستند

محمدجواد چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ب.ظ http://www.arsha73.blogfa.com

دستت درد نکنه دکتر خدا از برادری کمتون نکنه

خواهش میگردد

دکترقهوه ای چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:31 ب.ظ http://Www.drqahvehi.blogfa.com

ای بابا!رفتم نظراتتو خوندم!!واقعا که چقدر قشنگ فیلمو دیدم!!همه سوالاتی که خواستم از فراستی بپرسم همینجا حل شد!!
چقدر کیمیاگر و من و همسلی خوب و دقیق فیلمو دیدن.خاک بر سر ما که از اول تا اخرش خندیدیم همونکه اینهمه سوال داشتم!!یه خط درمیون دیدم نمیدونم داشتم تو سینما چه غلطی میکردم

نه پیانو رو فهمیده بودم.نه اینکه پولها اخرش چی شد.نه شناسنامه ها.نه صدای شهاب حسینی و زنش تو دادگاه!!
پس ماجراها از این قرار بود.اهااااااااااااان!!

خوب این که ناراحتی نداره
من هم اینها رو نفهمیده بودم!

دکتر قهوه ای چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.drqahvehi.blogfa.com

سلام.چقدر تو ادم جالبی هستی.من با اینکه رفتم فیلمو دیدم اصلا به ذهنم نرسید مطلبی راجع بهش بنویسم.حالا الان دارم فکر میکنم مطالبمو درقالب نظر برات بذارم یا خودم یه پست بنویسم؟
جالب نوشته بودی.فقط اصلا درمورد ترمه باهات موافق نیستم.بنظر ما هم اول ترمه بد اومد اما از حق نگذریم واقعا واقعا سکانس پایانی فیلم که باید تصمیم میگرفت پیش کدومشون بره رو زیبا بازی کرد در حدی که من که از اول فیلم داشتم میخندیدم(طبق معمول!)ناراحت شدم زیاد.
جواب سوالات اخر رو بدم!
1.پیرمرده ریش نداشت.
2.دقیقا دقیقا منم یاد همون افتادم.چه تفاهمی!!
3.اسم فیلم نگفت که قطعا جدا شدن.برداشتم این بود که همه ماجراها از تصمیم اینا به جدایی منشا میگرفت.اما درنهایت معلوم شد که جدا شدن دیگه.
4.اقا من خیلی سوال دارم.از کی بپرسیم:فراستی یا فریدون جیرانی یا اصغر؟!
توی سینمایی که منم رفتم هیچکی به شلوار خیس نخندید.اما همه به اکسیژنه خندیدن!علی الخصوص خودم و دوستم
در پایان هنوز نمیدونم درقالب پست اتفاقات خنده دارو بنویسم یا نه

سلام
جالبی از خودتونه
برای همون یه سکانس؟!
۱.من هم گفتم بیشترشون
۲. مخلصیم
۳. این هم حرفیه اما اونوقت باید اسمشو میگذاشتن تصمیم نادر و سیمین برای جدائی!
۴. از خودم بپرس :دی
بنویس

محمدجواد چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:04 ق.ظ http://www.arsha73.blogfa.com

سلام دکتر!!!!!
بذارید سریع برم سر اصل مطلب....
ما امتحان نهایی مون شروع شده و برای منم خیلی مهمه و میخوام بازده کارم بیشتر باشه و نتیجه ی بهتری بگیرم.
دکتر جون من یه خورده تمرکز حواس ندارم میخواستم بدونم قرصی داریی چیزی سراغ نداری میخام دوپینگ کنم و عوارضش هم برام زیاد مهم نیست.
دستت درد نکنه دکتر

سلام
بودنو که هست اما من توصیه نمیکنم
ضمن اینکه بدون نسخه پزشک بهت نمیدنشون پس درنهایت باید بری پیش دکتر

changiz چهارشنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ

na baba inja hanoz sinemahash filmo nayovordan

توی چندتا کشور که اکران شده اما بعید میدونم اونجا هم بیارن
راستی اونجا که دیگه حروف فارسیو داری پس چرا هنوز داری انگلیسی مینویسی؟

باران سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:01 ب.ظ http://WWW.drzss1368.blogfa.com

سلام دکتر جان
نقد خیلی خوبی بود من معمولا تو نقد فیلم خوندن یکم بی حوصلم!!! ولی ماله شما قشنگ بود دوسش داشتم!
اخییی دلم برای بابای نادر خیلی می سوخت!!! اونجا هم که سمیه شیر اکسیژنو بازو بسته می کرد کلی از دستش حرص خوردم بیچاره پیرمرد گناه داشت!!!!
اون صحنه هم که نادر داشت راضیه رو به زور بیرون می کرد خیلی صحنه طبیعی و بدی بود!!!!!
در مورد فیس طب والا نمی دونم خوده پدر انگار قراره یه سایتی بزنه شبیه فیس!!! کلا دوست داشتمش دلم تنگ شده برا فیس طب! جای شما نمایشگاه خالی بود بسی

سلام
یه طوری نوشتی انگار من منتقد فیلم مادرزادم :دی
پس به انتظار فیس طب جدید میمانیم

کِلکــ شید سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:49 ب.ظ http://hoorshid.blogsky.com\

وای دکتر
اون فیلم رو که دیدم یادم به همه ی کیس های آلزایمرم افتادو کلی گریه کردم ( کاملن جدا از جریان فیلم!)

یه موردشو توی فامیلمون داشتیم
واقعا خونواده اش چه زجری کشیدن

مارال سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:44 ب.ظ

نمیدونم چطور تشکر کنم
مرسی از وقت و حوصله تون

خواهش میکنم
فقط امیدوارم به دردتون خورده باشه

مارال سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:12 ب.ظ

دوباره ببخشید واسه مزاحمت
محل درد میشه درست انتهای کتفش یعنی گوشه مثلث

از کامنت بالائی متوجه شدم
ممنون

مارال سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:03 ب.ظ

سلام آقای دکتر
شرمنده واسه مزاحمت
پشتشه پایینتر از شونه ها و اگه بالا تنه رو دوقسمت کنید میشه قسمت پایین نیمه بالایی
(درد تو ستون فقراتش نیست)
خیلی اذیت میشه بنظرتون چه کار باید کرد؟
(یه آشنایی هم همیشه یه سمت پشتش درد میکرد که بعد معلوم شد از زخم دوازده ست)

سلام
اینطور که شما میگین به نظر حق با شماست
یعنی اینکه مشکل احتمالا از دستگاه گوارشه
اگه با خوردن غذا کمتر میشه بیشتر به مشکل دوازدهه میخوره
اگه با خوردن غذا بدتر میشه احتمالا به معده ربط داره
اگه با خوردن چربی بدتر میشه میتونه از کیسه صفرا باشه
اگه با خم شدن به جلو بهتر میشه احتمالا از لوزالمعده است
.....
به هرحال بهتره یه متخصص ببیننشون

محمدجواد سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 ب.ظ http://www.arsha73.blogfa.com

سلام دکتر جون!
نقدتون کاملا به جا بود

سلام
ممنون

پسر شطون سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام. فکر کنم دیر رسیدم. انگار همه همه چیزو گفتن!!!

سلام
چه عجب از این ورا
راه گم کردین!

changiz! سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:15 ق.ظ

ina hamash farhangie balamjan, halahalaha monde ta on mamlekat be jaee berese,
ghabele tavajohe khanome maral: man yeki az dostam ham chenin moshkeli dasht az 10 ta doktor 9 tash migoftan moshkele asabie va disc va ...
akharesh malom shod ke ofonat bode to ghesmate neshimangah! daghioghesho nemidonam vali hamon holohosha :-)) goftam shayad mofid vaghe beshe

موافقم
دیدی این فیلمو؟
آخه میگه ترقوه ها!

سین سه‌شنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:00 ق.ظ

فیلم خوبیه نقد خوبی هم بود
میگم من تو لاست وقتی فهمیدم اونجا که سعید گذرنامه ش رو تو هواپیما باز میکنه و عکس دختره توشه گذرنامه بجای عربی بودن فارسیه و ماله ایرانه همه جا رو پر کردم اونوقت شماها چجوری اینمهم جزییات تو دلتون مونده

ممنون
خوب من هم همه جا رو پر کردم که!
ضمنا من هنوز لاستو ندیدم شرمنده

مارال دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:50 ب.ظ

جناب دکتر سلام
فیلم رو هنوز ندیدم ولی طرفدار فیلمهای فرهادی هستم
ولی نقدتون رو خوندم فیلم رو که دیدم میام دوباره میخونم!

و مورد بعدی اینکه دستم به دامنتون آقای دکتر من یه برادر درام که مدتیه درد پشتش اذیتش میکنه. جاش قسمت انتهایی اون استخون مثلثیه (ترقوه؟) نزدیک ستون فقرات هر دو طرف پشتش
سه بار هم دکتر رفته و چند تا عکس گرفتند و دارو تجویز شد که تاثیری نداشته
(ای کاش اسم داروهاش یادم بود)
(محض احتیاط ۲۰: سالشه قدش ۱۸۵ و لاغره)
تشکر پیشاپیش از لطفتون

سلام
پس منتظر نظر مجددتون بعد از دیدن فیلم هستیم
مطمئنین ترقوه است؟ آخه ترقوه اون بالاست و جناغو به نزدیکیهای مفصل شانه میچسبونه ولی شما نوشتین پشتش

سمیرا دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:27 ب.ظ http://رنگارنگ

منم می خوام

چیو؟
یعنی میخوای بگی اون طرفا این فیلمو نیاوردن هنوز؟

کِلکــ شید دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 03:05 ب.ظ http://hoorshid.blogsky.com\

دخمرشون به نظرتون رفت با کی؟

اون پخمه ای که من دیدم هنوز همونجاست و داره گریه میکنه
اما خودمونیم اگه واقعا بابای نادر مرده باشه دیگه اون چه دلیلی برای موندن داره؟

اسطوره دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:57 ب.ظ http://oos2re.blogsky.com

راستش من هنوز فیلمشو ندیدم ولی از تمام چند و چون اتفاقات و حواشی فیلم خبر دارم(چون یکی از علاقمندان شدید سینما هستم)
هرچقدر خودمو راضی کردم پستتو بخونم نشد اصلا دوس ندارم دیالوگای قشنگ فیلم قبل از دیدنش لو بره بنابراین تا ساکت کردن عمادو بیشتر نخوندم(چشمک)

پس منتظر نظرتون بعد از دیدن فیلم هستم

من و هسملی دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:24 ب.ظ http://manohasmali.blogfa.com

تازه بدون پاکت و به صورت مچاله شده نامه مو دریافت کردم! از بس شترن! چه می دونم والا نامه من به چه درد اونا میخوره!

خوب لابد میخواستن ببینن کی برا نامه نوشته
کنجکاون دیگه چه میشه کرد؟!

نسیمه دوشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:20 ق.ظ http://nasimehsamani.blogfa.com

نقدتون عالی بود...من که می گم آدمای فیلم فرهادی انگار خود ماهستیم با تمام جمع اضدادمان...یه روز خیر یه روز شر توجیه هم داریم....آره منم فکر می کردم نادر نباید ریش می داشت.ترمه هم بد بازی نکرد مثل یه دختر نوجوون بی دست و پا بود....تو او ن صحنه اکسیژن منم خندیدم...تو بقیش بغض کردم.
کاش نادر نمی خواست جلوی همه خوبی خودوشو اثبات کنه(تو قسمتی که پولا رو می خواست رد کنه)
اونوقت شاید همه چیز بهتر تموم می شد

ای بابا یه جوری نوشته عالی بود انگار من یه منتقد مادرزادم!
خوبه میبینین شصتادتا ایراد ازم گرفتن

خانم ورزش یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:27 ب.ظ http://sahar444.blogfa.com/

سلام منم ندیدم ولی می دونم چرا اخراجی های ۳ پر فروش شده حتما مثل تهران دانش آموزها رو مجانی برداشتند بردند سینما . دختر من رو هم برده بودند نمی دونم بچه ۸ ساله چی می فهمه از اون فیلم؟!!!!

سلام
بله بچه هارو اینجا هم میبردند
من چون اون فیلمو ندیدم نمیتونم بگم چیزی میفهمه یا نه؟!

نازی یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ http://nazi3700.blogfa.com

من این فیلمو ندیدم اما با این تفاسیر حتما میرم نگاه میکنم برام جالب شده

به نظر من که ارزش دیدنو داره

دکتر نفیس یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:07 ق.ظ http://drnafis.blogfa.com

سلام
این فیلمو ندیدم ولی ظاهرا تم اش شبیه در باره الی بود :درباره دروغ..نه؟

سلام
به نظر من از درباره الی .... بهتر بود

حنا یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ق.ظ http://mikhambegamke.blogfa.com

سلام من این فیلمو ندیدم
یعنی برم ببینم؟؟؟؟؟

سلام
من خوشم اومد اما سلیقه شما رو نمیدونم چطوریه؟

اکبر یکشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 01:18 ق.ظ

دکتر جون فیلمو خوب ندیدی دوباره برو ببین!!!!!!!! اول فیلم لیلا حاتمی ژول خرد نداشته از پول تو کشو دستمزد کارگرایی رو که برای بردن پیانو اومده بودند می ده!!!!!!!

آره بقیه هم گفتن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

معصومه شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ب.ظ http://newmama.mihanblog.com

من رفتم سه شنبه بلیط نیم بها گرفتم دیدم با آقای شوهر
ردیف اول بودیم پرده تو دهنمون بود
یه دفعه دیگه میرم میبینم چون قشنگ بود جزییات زیاد داشت
اما خداییش اون قسمت اکسیژن خنده دار بود اینجا که فرهیخته غیر فرهیخته زدن زیر خنده

من که فکر نکنم وقت کنم یه بار دیگه برم
واقعا ارزششو داره

سارا از ژوژمان شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:04 ب.ظ http://judgment89.persianblog.ir

بین تمام فیلم های ایرانی که من دیدم درباره الی و جدایی... از همه واسم دل نشین تر و زیبا تر بود !
خب ! آدم غذا با خودش نبره گرسنه اش میشه! من که تو خونه فیلم می بینم یه بار حداقل pause می زنم یه سری به دستشویی و یخچال می زنم!
راستی یه چیز هم بگم تو خیلی از شهرستان ها اول اخراجی ها اومده و هنوز جدایی نیومده از جمله شهر دانشجویی خودم تنکابن! من سینمای رشت رفتم!

وا
یعنی فقط توی دو ساعت؟!
پس یه بار هم توی تنکابن ببینین!

مژگان امینی شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:00 ب.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

سلام
ما هم این فیلم را چهار نفری دیدیم . سینما هم پر بود.قبلش هم رفتیم ببینیم بلیط گیرمان نیامد.
راستش فقط مینا بود که حوصله اش سر رفت و خوشش نیامد.
من هم چندتا سوال برایم پیش آمده بود که خوب شد اینجا را خواندم.

سلام
پس ظاهرا اون طرفا قشر فرهیخته زیاد هست!

سارا از ژوژمان شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:58 ب.ظ http://judgment89.persianblog.ir

با این که بازی دختر فرهادی از همه ضعیف تر بود موافقم !
و یکی از جاهایی که با حجت خیلی همدردی کردم بخاطر شرایطش اون جائی بود حجت تو آشپزخونه وقتی دید راضیه حاضر نیست قسم دروغ بخوره شروع کرد به خود زنی !یه حس عجیبی دچار شدم به قول خاله آذرکل واکنش های عاطفیم بهم ریخت ! نمی دونستم اشک تو چشام رو بذارم سرازیر شن یا لبخند رو لبم محو کنم ؟!!!

اون قسمت هم واقعا ناراحت کننده بود آدم دلش برای اون بنده خدا هم میسوخت
یه مقدارش هم برای اینکه نمیتونست راضیه رو کتک بزنه چون نامحرم بود و فیلمو توقیف میکردن!

سارا از ژوژمان شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:53 ب.ظ http://judgment89.persianblog.ir

من چند تا نکته رو الآن اینجا فهمیدم !مثل جدا شدن حجت از راضیه و شناسنامه شخصیت های فیلم چهارشنبه سوری

خودم هم همینطور!

neda شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 09:17 ب.ظ

سلام
راسش من این فیلمو وقتی دیدم خیلی خوشم نیمد
اما خوندن نقدهای مختلف از این فیلم منو علاقمند کرد!

سلام
خوب سلیقه شما هم محترمه
انشاءالله برای دیدن فیلم بعدی اصغر فرهادی باعلاقه تشریف ببرین!

خودنویس شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:08 ب.ظ

غلط املایی ها را به دکتری خودتان ببخشید

چشم اما دیگه تکرار نشه!!

خودنویس شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:06 ب.ظ http://www.jamedadiyeman.blogfa.com

اون پوا رو سیمین داد به کارگرا به نادر هم نگفت ون با هم قهر بودن اگه ضعیف بود بازی ترمه تو شنواره کاندید نمیشد برای نقش مکمل جشنواره امسال دولی تا قسمتی قبول دارم که بین اون بازی شهاب حسینی و لیلا حاتمی و بقیه از همه ضعیفتر بود تو اون صحنه کم و زیاد کردن شیر اکسیژن من فکر میکردم نمیره وای نمیره یکی بره بگیرتش این بچه رو!

آره بقیه گفتند و فهمیدم که اشتباه کردم
پس درنهایت با من موافقین
پس شاید در اصل اون کشتش اون پیرمرد بنده خدا رو!

نانی نار شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:53 ب.ظ http://ran-haskik.persianblog.ir/

براحتی میخندیدن خوب چه کاریه خودتون اذیت کردین!
حالا یه مجله استا این حرفا نداره

چشم
انشاءالله دفعه بعد
آخه توی مجله فروشیها نیست و فقط برای اعضاء ارسال میشه
میخواستم مطلب خودمو ببینم خو!

من و هسملی شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:50 ب.ظ http://manohasmali.blogfa.com

دقیقاض درست فکر کردی چون هر قشری دوست ندارن این فیلمارو!!!!

خوب می خندیدین!! برای ما کل سینما ترکید!!! بیچاره رو داشت خفه میکرد با باز و بسته کردن!
کلاً ایرانیا دروغو گناه نمی دونن!
اِ اول فیلم یادتون نیست که سیمین یه تراول داد به کارگره که داشت پیانو رو می برد! اونقوت اون گفت من پول خرد ندارم! رفت از کشو 15 تومن برداشت! این همون 15 تومن بود که نادر فکر کرد راضیه دزدیده و هیچ وقت هم نفهمید که ندزدیده!!!! فرهادی مجهول تو فیلم نمیزاره!!! یادتون آمد؟!!
تو ساختمون ما که بلند کردن نامه هم مده! حالا مجله رو میشه خرید! نامه رو چیکار کنم!!!!

موافقم
آره بیچاره رو
نه راستش یادم نبود ممنون که گفتین
نامه؟ برای چی آخه؟!

لژیونلا شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:31 ب.ظ

سلام
اجازه بدین هروقت دیدمش تو این بحث شرکت کنم

سلام
پس صبر میکنیم تا برین ببینینش و برگردین

دلژین شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:13 ب.ظ http://drdeljeen.com

من که نرفتم ببینم پس نظری ندارم راجع بهش...
ببخشید دیگه اون روزنومه رو برداشتیم...

فیلم قشنگیه اگه میتونین برین ببینینش

سپیدجامه شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ http://sepidjame.blogfa.com

چقدر متاسفم که این فیلم رو فعلا ندیدم(یه وقت فکر نکنیk غیرفرهیخته م ها!)

حتما برین ببینینش
مطمئن باشین ارزششو داره

کیمیاگر شنبه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 04:31 ب.ظ http://parsartist.blogfa.com

سلام چنتا نکته:
*نادر واسه توجیه اینکه نمیدونسته طرف حامله س گفته:اون لحظه یادم نبود.تو اون شرایط طبیعیه.
*پول توی کشو رو اوایل فیلم لیلا حاتمی از کشو بر میداره.
*جدایی نادر از سیمین بدیهیه و تا اون جا که من دیدم کسی نمیپرسه سیمین از نادر جداشده یا نه،میپرسن ترمه مامانشو انتخاب میکنه یا باباشو.
*تو صحنه ی آخر که مربوط به جدایی نادر از سیمینه صدای شهاب حسینیم میاد و طلاق گرفتن اونا به صورت موازی با طلاق گرفتن نادر و سیمین اتفاق میفته.
*صحنه مربوط به فتو کپی تو فیلم یه سبک فیلم سازیه که کارگردان میتونه صحنه فیلمای قبلیشو تو کار بگنجونه همونطور که تو این صحنه،به جای شناسنامه نادر و سیمین،شناسنامه حمید فرخ نژاد و هدیه تهرانی روی دستگاه کپی بوده(مربوط به فیلم چهارشنبه سوری)
البته من متوجه این تیکه نشدم کسایی که چندبار فیلمو دیدن به این نکته دقت کردن.
و درنهایت تو سینماهای تهران هنوز یک سانس شروع نشده بلیط های سانس بعدی فروخته میشد.(تراکم قشر فرهیخته در تهران که البته جای تاسف داره نه خوشحالی)
به نظر من فیلم میخواس نشون بده چقد راحت دچار سوء تفاهم میشیم و مثل درباره الی...چقد راحت قضاوت میکنیم و زندگی همو تحت تاثیر قرار میدیم.

سلام
خدائیش شما خیلی بهتر از من توضیح دادین
من متوجه شدم که شناسنامه ها مال نادر و سیمین نیست اما نفهمیدم مال کیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد