جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۲۳)

سلام

این خاطرات از زمان نوشتن خاطرات (از نظر خودم) جالب (۲۲) تا به حال رخ داده (البته دروغ نگم یکیشون مال پارساله که تازه یادم اومد جالبتر اینکه یکی دوتا از اونها رو که مال روزهای اول این مدت بودند کلا فراموش کردم وگرنه شاید از اینها هم جالب تر بودند!)

۱. به مرده که با درد کمر اومده اومده بود گفتم: وقتی راه میرین درد کمرتون بیشتر میشه؟ گفت: هر وقت راه میرم بیشتر میشه هروقت هم که راه نمیرم بازهم بیشتر میشه!

2. یه زن و مرد پسر دو سه ساله شونو آوردند که چند روز پیش ختنه اش کرده بودند و حالا محل مربوطه (!) عفونت کرده بود. گفتم: میبردینش پیش دکتر خودش که دیگه پول ویزیت ندین. مادرش گفت: آخه ما اینو بردیمش مشهد ختنه اش کردیم گفتیم شگون داره!!

3. پیرمرده دفترچه بیمه روستائیشو آورد و گفت: آقای دکتر! بی زحمت یه نمره ارتوپدی به ما بده! (ترجمه: ما را به ارتوپد ارجاع بده)

4. پیرزنه اومد و گفت: من فشار خون دارم و حالا پسرم برام بلیت هواپیما خریده که بریم مشهد مشکلی نداره؟ گفتم: نه. وقتی داشت میرفت گفت: حقیقتش من از پرواز میترسم و اومده بودم اینجا که شما بگین نمیتونم برم یه بهونه داشته باشم!

5. مرده با کمردرد اومده بود، وقتی میخواستم نسخه بنویسم گفت: آقای دکتر! بی زحمت هرچی میخواین بنویسین فقط پماد ننویسین! گفتم: چرا؟ گفت: آخه همه خونواده مون رفته اند مسافرت هیچکسی نیست که برام پماد بماله!

6. برای اولین بار یه نفر با حالت «تبرّد» اومد پیشم (ترجمه: تهوع)

7. خانمه اومد و گفت: آقای دکتر میخوام بچه مو از شیر بگیرم لطفا یه داروئی بهم بدین که شیرم زودتر خشک بشه. گفتم: احتیاجی به دارو نیست کافیه چند روز بهش شیر ندین گفت: آخه از فردا باید برم سر کار نمیخوام اونجا سینه هام شیر داشته باشه (یعنی کجا کار میکرده اونوقت؟!)

8. به خانمه گفتم: کجای سرتون درد میکنه؟ دستشو گذاشت روی سرش و گفت: همین جا درست توی لگن سرم!

9. پیرزنه رو با درد سینه آورده بودند، پسرش میگفت: آقای دکتر! رگهای قلبش گرفته تا حالا دوبار هم بردیمش آنژیو گرافی اما خوب نشده!

چند خاطره زیر در چند روز اخیر و در هنگام معاینه دانش آموزان بدو ورود به دبستان رخ داده است:

10. چشمهای یه دختربچه ظاهرا ضعیف بود. نوشتم توی پرونده بهداشتیش و ارجاعش دادم به چشم پزشک. چند دقیقه بعد پدرش با داد و فریاد اومد تو و گفت: چرا اینو نوشتین توی پرونده اش؟ نمیگین چند سال دیگه که توی پرونده اش بخونه ارجاع شده به چشم پزشک چقدر توی روحیه اش تاثیر میگذاره؟!

11. به خانمه گفتم: بچه تون سابقه هیچ بیماری نداشته؟ گفت: چرا دیابت. گفتم: آزمایش داده؟ گفت: نه اما مگه نمیبینی که چاقه؟!!

12. خانمه میگفت: این بچه اولمه، بچه دومم امسال میره پیش دبستانی اما حرف زدنش کامل نیست فقط کلمه کلمه حرف میزنه یعنی مشکل داره؟! گفتم: یعنی یه جمله هم نمیتونه بگه؟ کمی فکر کرد و بعد گفت: چرا، «بابا آب داد» رو میگه!

13. به خانمه گفتم: توی خونواده تون سابقه هیچ بیماری رو نداشتین؟ گفت: تا حالا که نه اما انشاءالله از این به بعد پیدا میکنیم!

14. به خانمه گفتم: بچه تون سابقه هیچ بیماری نداشته؟ گفت: نه فقط پارسال سنگ کلیه داشت، لوزه هاشو عمل کردیم خوب شد!

پ.ن1: الان رفتم سایت سپید دیدم ظاهرا مطلب دو پست قبلمو نچاپیده! خوب شد اینجا گذاشتمش.

پ.ن2: میگم کسی میدونه چرا چند ساله که پزشکهای ولایت اینقدر توی رشته رادیولوژی قبول میشن؟

یادم باشه اگه امسال (گوش شیطون کر) نمره ام خوب شد توی انتخاب رشته انتخابش نکنم چون دیگه جائی برای مطب زدن نیست!

نظرات 31 + ارسال نظر
سیامک یکشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.parsmen.com

سلام آقای دکتر.
من از شهرکرد هستم. میخواستم بگم این سوتی ها فقط مشکل شما نیست. من هر جایی کار کردم که باید با مردم سر و کله می زدم، وضع به همین صورت بوده. البته این هایی که شما میگین جنبه ی خوبشه. بعضی ها فقط اعصاب میریزن به هم.

سلام همشهری
کاملا با شما موافقم متاسفانه همین طوره

مژگان امینی یکشنبه 20 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

بچه ها خیلی بیشتر از این که به فکر درس باشند ظاهر و باطن معلم را زیر ذره بین می گذارند.

آخه اونجاش که دیگه پیدا نیست! :دی

فینگیلی جمعه 18 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:33 ب.ظ

سلام دکتر ربولی
ما الان ent هستیم...جنس خوب ندارن!یعنی تا ما هستیم که به شما نمیرسه!!
راستی اون فلز یاب هم بلد نیستم باهاش کار کنم فقط سه چهار تا عقربه داره که نمیدونم چیکار میکنه!حداقل به فلزات که واکنشی نشون نمیده!!

سلام
ایول!
پس حسابی به درد میخوره این فلزیاب :دی

ریحان پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:36 ب.ظ http://dr-reihan.persianblog.ir

لگن سر؟!!

آره!!

بابک پنج‌شنبه 17 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:34 ق.ظ http://babaktaherraftar.blogfa.com

سلام دکتر جان
مثل همیشه محشر بود مخصوصا ۱۳ و ۱۴

سلام از ماست
ممنون

خاله آذر چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:02 ب.ظ http://www.khaleazar.blogfa.ocm

اون خانومه حالا کجا کار میکرد؟!!

من هم توش موندم هنوز!! :دی

زندگی جاریست... چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:41 ب.ظ http://parvazz.wordpress.com/

سلام
لگن سر!!!!!!!!!
چه جالب ! پس هر کی سنگ کلیه داشته باشه لوزه هاشو عمل کنه خوب میشه احتمالا !

سلام
آره!!!!!!!!!
احتمالا!

متین بانو چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:48 ق.ظ

شماره 8:!!!
در مورد شماره 10 من شیفته ی اون نگاه روانشناختی آینده نگری اون پدر محترم شدم!

ایضا!

یک دانشجوی اقتصادی چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ق.ظ

سلام
این شماره 7 غیراخلاقی بودا..
13
سنگ کلیه رو از داخلا لوزه هاش بیرون کشیدن..

سلام
یه کمی
ممنون
حتما!

مژگان امینی چهارشنبه 16 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:05 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

اولاً به خاطر چشم وهم چشمی هم که شده:
به بازی دعوت شدید[نیشخند]
ثانیاً:
7.حتماً معلم بوده بیچاره .چون بچه های کلاس ...
13.چقدر به فکر درآمد پزشکان بوده!
14.چو عضوی به درد آورد و اینا

اولا چشم
ثانیا مگه بچه های کلاس چی؟!

یک جراح سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ب.ظ http://1jarah.blogfa.com

سلام!
آخی...
چقدر خاطرات شما باحاله

سلام
ممنون

Skygirl سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:46 ب.ظ http://www.3669.blogfa.com

سلام خاطراتتون واقعا با مزه بود
من هنوز تو نخ لگن سر هستم واقعا اصطلاحات بعضی از بیماراتون نیاز به قدرت ابتکار والایی داره.

سلام
ممنون
و همچنین

سمیرا سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:26 ب.ظ http://www.rangarang2.blogfa.com

۲- خرافات در حد لالیگا
10از به بعد جالبتر شد

دقیقا
ممنون

ماهرخ سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ

من بی اجازه لینکتون کردم

خواهش میشود

زبل خان سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ب.ظ

سهمیه دارن دکترای شهرکردی...خواهرم برای طرحش دنبال مکان بود..گفتم بیاد شهرکرد اب وهوا عوشکنه..خود مرکز شهرکرد هم 4 پنجمه...

خوب تشریف بیارن ببینیم چند .... زنه حلاجن :دی
با آنی درخدمتیم

زبل خان سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ب.ظ

خداراشکر دسترسی به کربلا ومکه نداشتن بچه رو اونجا ببرن ختنه کنن...

واقعا هم بعید نبود که ببرن

زبل خان سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:06 ب.ظ

لگن سر هم خیلی جای خوبیه..نامردا این استادا تو اناتومی عملی نشونمون ندادن....

آره واقعا :دی

زبل خان سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:05 ب.ظ http://zebelestan.wordpress.com

نکنه عماد هم سنگ کلیه داشت ..لوزه هاشو عمل کردید؟؟؟

خدا نکنه!!

ماهرخ سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 11:33 ق.ظ http://www.mahrokh1979.bkogfa.com

سلام
از آشنایی با شما خیلی خیلی خوشوقتم
برام خیلی جالب بود که یک نفر خاطرات طنز کاریشو با این دقت به یاد داشته باشه و بنویسه
با خودم فکر کردم همه ما میتونیم این کارو بکنیم تا ببینیم میتونیم از کارمون لذت ببریم
من عاشق شماره 5 شدم
نمیدونم چرا

و همچنین
من هم نمیدونم!
پس دیگه منتظر خاطرات معلمی شما هستیم :دی

×بانو! سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:45 ق.ظ http://delneveshteha-007.blogfa.com/



سلام!
آی خدا مُردم از خنده
راستی یه سوال، مثلاً من اگه بخوام برم پیش متخصص خودم میرم و نمیرم پیش یه پزشک عمومی تا ارجاعم بده به متخصص، مریضای شما چرا خودشون مستقیم نمیرن؟ (آخه من این قانونو شنیدم تو سوئد اجرا میشه که مریض خودش نمیتونه مستقیم بره پیش متخصص و باید بره پیش دکتر عمومی و فقط اون میتونه ارجاعش بده...)

سلام
ممنون
خوب طرح پزشک خانواده هم همینه دیگه
یعنی مردم ما الان مثل سوئدیها هستن؟!
وای دارم میمیرم از خوشی :دی

خیالاتی سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 01:23 ق.ظ

دوست ندارم تو استان خودم بمونم ولی طرفای شما هم گمون نکنم بیام!
حتی تو شهر کوچیکی مثل اونجا. رادیولوژیست باش هر کجا میخوا باش(شعار 2010)

اما ولایت ما به اون بدی هم که فکر میکنین نیستا!

medisa سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ق.ظ

slm dr raboli!!
delam tangide bud vase suzhe haye jalebe blogetun
mavarede 2 o 8 fogholade bud.
adam dr k bashe bere matab ba in sutia sharzhe mishe barmigarde.chetor khandatun nemigire vaghti mige "lagane saram"

سلام
دیگه آدم به همولایتی هاش عادت میکنه خو!!

خیالاتی سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ http://aghushekhiyal.blogfa.com


خدا بده برکت اینهمه سوتی. ایشالا بیشترش کنه
تموم کردم منم بیام اونجا مشغول به کار شم دلم شاد شه
دکتر رادیولوژی که نونتون تو روغنه حتی اگه 1000 نفرم باشین!

یعنی نمیخوای توی استان خودت بمونی؟
حتی توی شهر کوچیکی مثل اینجا؟

باران سه‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://www.drzss1368.blogfa.com

سلاممممم بر شما دکتر!!
ای ول به این خاطره های باحال!
وااا مگه ختنه کردنم شگون اینا می خواد؟؟؟
شماره ۷ حتما مربی ورزش بوده!!! یا مثلا مربی شنا

لگن سرم کشف جالبیه هاا حالا کجا هست؟
راجع به شماره ۱۰ می تونم بگم منفجر شدم از خنده
اگه این جوره من الان باید افسرده شده باشم شماره چشمم ۲ شده
بعدش مگه هر چاقی دیابت داره؟؟؟؟اینم بی نظیر بود
رادیو لوژی که خیلی خوبه!

سلامممممممم از ماست
ایول
خوشم اومد که همه شو با دقت خوندی و نظر میدی

وروجک دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:28 ب.ظ http://jighestaan.blogfa.com

وااااااااااااااااااااااااااای دلم
این سری همش جالب بود مخصوصا قسمته مدرسش که دیگه حرف نداشت

هیوسین بدم خدمتتون؟!
ممنون

changiz دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:23 ب.ظ

in dafe bahal bid doki

خیلی مرسی دکتر شیمیائی!

حکیم بانو دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:14 ب.ظ http://www.2hakim.com

وای من و حکیم باشی مردیم از خنده...
جدا که چه بیمارای بانمکی دارید.
می گم از این خاطراتتون بنویسید تا بعدها آمادگی برخورد با بیمار رو داشته باشیم.
خیلی جالب بود.
آقای دکتر شهرکرد که هرسال قبولی های خوبی میده.نمی دونم جریان چیه؟! اما یه نفر که از جندی شاپور اومده بود می گفت اونجا ژدر اینترنو درمیارن و اصلا نمی شه تو اینترنی واسه تخصص خوند اما شهرکرد واسه تخصص خوندن اینترنیش عالیه.
کلا تئوری شهرکرد خوبه..گرچه مشکلات زیاد داره این دانشگاه واسه دانشجوهاش.

ممنون
چشم
بدیش اینه که اگه یه روزی قبول بشیم نمیدونیم باید به عنوان یه رزیدنت چطور باید با اینترنهامون برخورد کنیم؟!

دکتر سلطان دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ http://doctorsoltan.blogfa.com/

حالا خویه alert بوده می دونسته دیابت چی هست.کی هست!!!مریضهای من که می گفتن نه! وقتی می پرسیدم قند چی؟می گفتن اررررههه اینو داریم

یکی از مریضها میگفت من فشار دارم اما فشار خون نه!

فینگیلی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 08:51 ب.ظ http://www.ruzegaran.blogsky.com


دکتر یه نمره ی خوبی هم به ما بدین!بخدا ثواب داره!!!جای دوری نمیره!!
حتما نرخ سوالها اونجا پایین تره دکتر!!!

اگه پیدا کردم شریکی میخریم نصف نصف خوبه؟

دکتر اشتباهی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 05:01 ب.ظ http://www.dreshtebahi.blogfa.com

سلام
کلا جالب بود.بسی خنده شداون ۱۳ خیلی باحال بود

سلام
ممنون

امیر دهنوی دوشنبه 14 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 03:47 ب.ظ http://www.linknegar.com

سلام. دوست عزیزم خوشحالم که وبلاگی پربار دارید . از طرف سایت لینک نگار دات کام مزاحمتون میشم. تو این سایت سیستمی کاملا هوشمند طراحی کردیم که با توجه به پارامترهای کاملا عادلانه که از گوگل دریافت می کند تعداد بازدید شما را دریافت کرده و در گوگل و موتورهای جستجوی دیگه مثل یاهو ثبت می کنه. بنابراین هم مطالبتان در سایت ثبت می شود و هم در گوگل ایندکس میشود و هم اینکه تو کلی وبلاگ دیگه هم به نمایش در میاد حسن این کارم اینه که بازدیدتون بیشتر می شه و می تونین سایت پربازدهی رو مدیریت کنید. شما می تونید به هنگام آپ دیت وبلاگ خود لینک مطلب جدید رو تو لینک باکس قرار بدید تا در مدت زمان کمتری مطلبتون بازدید مورد نظرشو بگیره. برای ورود به جمع ما کافیه ثبت نام کنید و کد لینک باکس رو تو قالبتون قرار بدبد و بعدش لینکهاتون رو ثبت کنید. یه خواهش دیگه داریم اونم این که برای ثبت نام از اینترنت اکسپلور استفاده نکنید و از مرور گرهای دیگه ای مثل فایر فاکس، نت اسکیپ و ... استفاده کنید تا ثبت نام دقیق انجام بشه البته این فقط یه پیشنهاده. قبل از ارسال لینک قوانین رو مطالعه بکنید و توجه داشته باشید که در صورت استفاده از یک لینک در زمان های مختلف سیستم به صورت هوشمند شما را حذف کرده و متاسفانه عضویت تان رو ملغی می کنه که این واقعا برای ما ناراحت کننده هست که دوستی مثل شما رو از دست بدیم. نکته آخر این که اگر به مشکلی برخوردین با ای دی ما تماس بگیرین تا کمکتون کنیم.

وای خدا باز هم اسپم؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد