جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۲۰)

سلام 

هفته پیش رفتم یه جائی که برای این بخش پر از سوژه بود امیدوارم که خوشتون بیاد!: 

۱. برای یه نفر توی نسخه قرص کوتریموکسازول نوشتم٬ چند دقیقه بعد اومد داروهاشو نشونم بده دیدم به جاش بهش قرص دایجستیو دادن حالا این دوتا چطور با هم اشتباه شده بودن خدا میدونه. 

۲. من هنوز نفهمیدم چه حکمتیه هر وقت شیفت شبم از ساعت ۷ صبح چندتا پیرزن میان و میخوان براشون آزمایش قند و چربی بنویسم و بعد تا ساعت هشت و نیم مینشینن پشت در آزمایشگاه تا باز بشه شما میدونین؟! 

۳. یکی از پزشکهای خانواده که اهل شمال کشور بود جدیدا برگشت ولایت خودشون٬ روز اولی که رفتم به جاش پیرزنه بهم گفت: آقای دکتر! حالا تو پزشک عمومی هستی یا فقط همین امروز اینجائی؟! 

۴. دوتا زن با هم اومدن٬ برای یکیشون نسخه نوشتم که دومی گفت: آقای دکتر! من هم مریضم برم از خونه دفترچه ام رو بیارم برام نسخه بنویسی؟ گفتم: چرا همین حالا نیاوردی؟ گفت: آخه حالا برای خودم نیومدم فقط اومدم که همسایه مون تنها نباشه! 

۵. چند روز پیش یه خانم باردار جواب آزمایشاتشو آورد که دیدم یه عفونت ادراری درست و حسابی داره. یه نگاه به تاریخ آزمایشش کردم که دیدم مال ۱۱ فروردینه! گفتم: چرا زودتر جواب آزمایشتو نیاوردی؟ گفت: آخه مسئول آزمایشگاه اینجا انتقالی گرفته بود و رفته بود و کسی نبود در آزمایشگاهو باز کنه! (بیچاره زنه بیچاره بچه اش) 

۶. دستمو گذاشتم روی پیشونی بچه که مادرش پرسید: تب داره آقای دکتر؟ گفتم: بله. گفت: معلوم بود از دیروز شکمش خیلی خشک بود! 

۷. تا خواستم شروع کنم برای پیرزنه نسخه بنویسم گفت: فقط برای من آمپول بنویس. گفتم: چرا؟ گفت: آخه دارم دارو مصرف میکنم دکترم گفته حق نداری با اینها هیچ داروی دیگه ای بخوری! 

۸. به خانمه گفتم: بچه تون انگل داره. کَس دیگه ای هم توی خونه تون انگل داره که بچه تون ازش گرفته باشه؟ گفت: بله زن داداشم و چند لحظه بعد گفت: راستی زن داداشم دختر خاله ام هم هست٬ تاثیر داره؟! 

۹. مَرده نشست روی صندلی و گفت: فکر کنم گلوم عفونت کرده آخه از دهنم خیلی بوی نفرت میاد!! (ترجمه: خودم هم نفهمیدم به خدا!!)

۱۰. پیرمرده گفت: من بدنم همیشه ضعف داره هر چند وقت یه بار میام برام چندتا آمپول تربیتی مینویسن (ترجمه: آمپول تقویتی) 

۱۱. ساعت دو و نیم صبح بود که یه خانمو با اُفت فشار خون آوردن. میدونستم که اگه سرم بنویسم بعدا تزریقاتمون کلی غرغر میکنه. پس گفتم: آمپول تقویتی میزنین براتون بنویسم؟ گفت: بله بیزحمت بگین بریزنش توی سرمم! 

۱۲. پیرزنه میگفت: قطره های چشمم تموم شده برام بنویس. گفتم: قطره هاتون چی بودن؟ گفت: نمیدونم گفتم: جلدشون چه رنگی بود؟ گفت: یادم نیست اما یه آب سفیدی توشون بود!

نظرات 59 + ارسال نظر
نسرین چهارشنبه 6 اسفند‌ماه سال 1399 ساعت 10:08 ق.ظ https://yakroozeno.blogsky.com/

خدا بدادتون برسه مرتب باید ترجمه کنید یا با چشمای گشاد نیگاشون کنید.
اما اونی که گفت دهنم بوی نفرت میدم شاعر بوده. خیلی قشنگ تشبیه کرده. آخه نفرت بوی گند میده.

اوه اوه
تا اینجا رو خوندین؟
خدا صبرتون بده!

نگران آینده شنبه 5 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:05 ق.ظ

سلام.ممنونم از اینکه وقت گذاشتین و جواب دادین.

سلام
خواهش

نگران آینده دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ق.ظ http://skn.blogfa.com/

دوباره سلام.
1-میگن دکترا بدخطن!حتما درسته دیگه!!!!!!!
2-نمی دونم چرا شرمنده!
4-شاید میخواسته اول از تبحر پزشک مطمىٔن بشه
5-چه مشکلی برای بچه بوجود آمده بود؟
6-بله؟خشک بود؟
9-منظور ایشون این بوده:از دهنم بوی نفرت انگیزی میاد.
11-چرا غرغر میکردن؟2ـخانمه بد جوری دستتونو تو حنا گذاشته بوده ها!
12-آخرشه!

سلام
۱.حتما!
۲.دشمنت شرمنده
۴.لابد
۵.تا جائی که من فهمیدم هیچی
۶.بله یه استعاره برای یبوست
۹.شاید
۱۱.چون باید می نشست بالای سرش تا سرمش تموم بشه
۱۲.ممنون

من(رها)! جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:20 ب.ظ http://nemidoooonaam.blogfa.com/

خیلی جالب بودن!!!
ببخشید وقتی دکتر می پرسه چه داردهایی می خوری جواب بدیم تو دفترچه هست نگاه کن!!!
خیلی ضایعست؟؟؟؟
آخه من همیشه این کار رو می کنم!!!
اعصاب ندارم اسم دارو یاد بگیرم خووووو!!!

وروجک سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:17 ب.ظ

کجایی دکتر بیا اپ کن اقا

هستیم خدمتتون
چشم!

سمیرا سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:35 ب.ظ http://rangarang2.blogfa.com

سلام

علیک سلام
امتحانات خوب شد؟

مهتاب سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:55 ب.ظ http://mahtab56.blogfa.com/

سلام. خیلی با حال نوشتین. اینا چیزایی هست که منم باهاشون در گیرم. البته من پزشک نیستم ولی هر روز کلی برنامه دارم با این افراد که همه یه خاطره میشه و وقتی میام خونه فوری می گن چه خبر؟
موفق باشی دکتر جان.

سلام
ممنون
بیام ببینم شما چکاره این؟!

یک دانشجوی پزشکی سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:15 ب.ظ

9 نهههه

باور کنین!!

بی گناهی گناه است سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ب.ظ http://www.doctordadobidad.persianblog.ir

جناجالی ترین وبلاگ انتقادی ایران بعد از خاموشی اجباری دوباره جان گرفت .لطفا در صورت تمایل با نام بی گناهی گناه است لینک بفرمایید.

میام ببینم این وبلاگ جناجالی چی هست؟!

دکتر خوشبخت سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:07 ب.ظ http://mimanam20.blogfa.com

می خوام نظرتون رو درمورد این سوالی که توی وبم مطرح کردم بدونم ...ممنون

میرسیم خدمتتون
...خواهش

خاله آذر سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ق.ظ http://www.khaleazar.blogf.com

حالا جدا بوی نفرت میومد؟؟!!یعنی مواقعی که مریض نیست،از دهنش بوی عشق میاد؟؟

من که تا حالا نفرتو بو نکرده بودم ببینم همین بو رو میداد یا نه!

جوجوی دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ب.ظ http://ownnote.blogfa.com/

سلامخوبین دکتر؟خیلی جالبه وبلاگتونموفق باشید و پایدا ر

سلام
ممنون
خوش اومدین

زندگی جاریست... دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:07 ب.ظ http://parvazz.wordpress.com/

سلام
خصوصی دارین

سلام
ممنون

آذرباد۵۵ دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:59 ق.ظ http://azarbad55.blogfa.com

سلام جناب دکتر

جالب بود به خصوص نهمیش!!ظاهرا مریض استاد ادبیات بودن!!چون کلامشون سجع داشته...!!

موفق باشید.

سلام
ممنون

زندگی جاریست... دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:10 ق.ظ

خصوصی دارین

خواندیم و خصوصی هم گذاشتیم
ممنون

رضا مدهنی شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ب.ظ http://www.madhani.blogfa.com/

سلام
ما از زیارت برج میلاد برگشتیم

سلام
زیارت قبول

حامد شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:29 ب.ظ http://hamedmehr.blogfa.com/

بیا وبلاگم با جدبد ترین ویروس شکن به روزم!اگر حرفامو گوش بدی رستگار میشی!
جانم فدای رهبر

آمدیم
یعنی این ویروس شکن (به قول شما) از نود۳۲ هم بهتره؟!

پزشک 78 شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ق.ظ http://med78.wordpress.com


مرده بدم...زنده شدم

ها؟

ابراهیم شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:16 ق.ظ http://inja-anja.mihanblog.com

همکار عزیز سلام

از اینکه اطلاعات ناقص من برایت مفید بوده خوشحالم. امیدوارم سفر خوب و خوش و موفقی داشته باشی

سلام
خواهش میشود
واقعا مفید بود
ممنون

مظهرگلی جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:42 ب.ظ http://mazhar-goli.blogfa.com

سلام.
حالا ما یه سال زود تعطیل شدیم!!البته تعطیله تعطیلم نیستم از دیروز امتحانامون شروع شده و یک هفته فرجه دیگه !کمه بگم زیادش کنن؟؟[
ممنون که سرزدین

سلام
اگه زیادش کنن که بد نیست
بگو!!

فینگیلی جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:52 ب.ظ

خیلی جالب بود دکتر ربولی مثل همیشه!
من الان میبینم که شما چه کار بزرگی میکنین که هم به کار و بیمارستان میرسین و هم به زندگی و هم وبلاگو مرتب آپ میکنین!!من که فقط میرم بیمارستان و میام دیگه به غذا خوردن هم نمیرسم!خدا قوت جدا!

ممنون
اصلا معلوم هست این همه مدت کجائی؟

مرجان جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:39 ق.ظ

سلام
خوب اخراجیها رو که دیگه راه نمیدن.دلتون میاد؟تازه من ۷ سال تعهد دارم(ربطی داشت این حرفم الان؟)رشته ما خوشبختانه تا دانشگاه آزاد اجازه بدن لااقل تو شهر ما هنوز کار هست.اما خداییش بیکاری خیلی بده.قراره یارانه بیاد که دیگه فقیر نداشته باشیم!پس لابد بیکارم نداریم اونوقت دیگه!!!!!

سلام
شوخی کرده بیدیم مثلا
چشمم روشن حالا دیگه حرف سیاسی از خودت دروکنی؟!

مرجان پنج‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:04 ب.ظ

سلام
والا دوستای من که از بیکاری دورترین شهرها رو هم انتخاب کردن..این همه درس خونده دکتر شده یا مهندس شده یا فیزیوتراپ شده اما بیکار.اگه قوی باشه چرا که نه.از بیکار موندن بهتره والا.راهی نیست که.رشت تا تهران ۵ ساعت.تهران-اصفهان ۴ -۵ ساعت.اصفها -شهر کرد هم یه ساعت و نیم.تازه ما ما شین شخصی کمتره.
الان دیگه دوره سوسول بازی گذشته.نباید نشست گفت کار بیا بیا.کار باید بگه بیا بیا

سلام
یه کاری میکنین که دعا کنیم اخراج بشین بیائین ولایت ما هااا!!

zebelkhanum پنج‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ق.ظ

بدویییییییییییییییییییییییییییید
تولده....نیایید کیک تموم شده...................................
کادو یادتون نره...از ورود افراد دست خالی وبدون هدیه معذوریم..حتی شما دوست عزیز...
وسیله ایاب وذهاب برای برگشت آماده است...وانت ابی قصاب محلمون رو کرایه کردیم..یه کم بوی گوسفندواینا میده ولی خوب قابل تحمله..این در حد توانمون بود....البته هرکس نخواست ازاده..اینجا ازادیه کامله...دم در نفری یه بلیط اتوبوس شرکت واحد بهش میدیم راحت واسوده به منزل برسه....
انچه شما خواسته اید...
فقط با سرعت سیر نور بدوید که اخرشه.....

اومدمممممممممممممم

وروجک پنج‌شنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:10 ق.ظ http://jighestaan.blogfa.com

دکتر جان من عاشق این خاطراتتم
مورد4و8 خیلی خنده دار بودن

ممنون
شما لطف دارین

happy moon چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ب.ظ

خیلی جالب بود!
خصوصا نهمی!

ممنون

خان داداش چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:57 ب.ظ http://asemann.wordpress.com

سلام همکار عزیز
نمیدونم چرا ایندفعه با عرض معذرت همه خاطراتتون بیمزه بود . شرمنده ام بخدا

سلام از ماست
شرمنده چرا؟
خوشحالم که نظر واقعیتونو گفتین
اما تقصیر من نیست تقصیر این همولایتیهای بیمزه است!
راستی شما نمیخواین آپ کنین؟

احمد فلاح چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:48 ب.ظ http://www.affa110.blogfa.com

سلام دوست عزیزم
آرزو دارم از لحظات زندگیت بهترین استفاده رو بکنی و روزهای پرباری را در پیش رو داشته باشید .
اگه به مطالب روانشناسی علاقه داری در وبلاگ زیر منتظر حضور و نظرقشنگتون هستم – با آرزوی بهترین ها برایتان - احمد فلاح
www.affa110.blogfa.com

سلام
ممنون
میرسیم خدمتتون انشاءالله

پسر شیطون چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:47 ب.ظ http://narcist.blogfa.com

سلام. خوفی؟
خیلی باحال بود

نظر خصوصی تو هم که دیگه چشت تلفن جواب دادم

سلام
تو هم یاد گرفتی بگی خوفی؟!
آره چشت تلفن گفتی!

عاطفه چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:18 ق.ظ

سلام
خیلی جالب بود

سلام
ممنون

مظهرگلی چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:17 ق.ظ http://mazhar-goli.blogfa.com

سلام با این نکته سنجیای شما آدم دیگه جرات نمیکنه دکتر بره مبادا که سوتیاش در موقع بیحالی رسانه ای بشه!!!
والله
خارج از شوخی خیلی تنوعه ها هرکی بیاد یه سوتی بده ادم خستگیش در میره!
یکی ازدلایلی که روانشناسی رو دوست دارم همینه !!!!! فک کن اینا که سالماشن این جور روحیه آدمو عوض می کنن وای به حال دیوونه هاش!!!

سلام
شما تشریف بیارین قول میدیم سوتیهاتونو پیش خودمون نگه داریم!
مطمئنین که اینا سالمن؟!

حانی سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.hhaniyehh.blogfa.com

سلاممممممممممممم
خوبی دکتر جوون؟؟؟
خیلی باحال بود!!بابا تو که عمرا تو کارت خسته نمی شی!!!همش خندس!
وایی چه سوژه هایی برات می یان!!!
به خصوص اون مرده که می گفت دهنم بوی نفرت می ده
خیلی جالب بود!!!
چرا به نظرت مرموز شدم؟؟؟
هان؟

انگار این بار نگفتی سیییلااااممممممم!!
ممنون
نه همه اش خنده نیست من فقط خنده هاشو مینویسم
یه نگاه به شعری که نوشتی بکن آدم شک میکنه که به زودی ... گیلیلی و اینا!!

وفــــــا (... از عهد من تا وفای تو ...) سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ب.ظ http://vafaaa.persianblog.ir

می دونم بی رحمانه به نظر میاد حرفام .. اما می دونم که می دونین حق با منه ..

حق با شماست اگه همه کمی انصاف داشته باشن

وفــــــا (... از عهد من تا وفای تو ...) سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ب.ظ

خوب مسلما سخته .... اما هیچ وقت نباید فراموش بشه که کسی که میاد پیش دکتر .. معنیش اینه که بهش اعتماد کرده... به اینکه بهترین کار رو انجام میده ...!!! و بهترین تجویز رو میکنه...
با همه ی شرایط سخت و دشوار .. باز هم تغییر تجویز لازم برای غرغر بهیار ها و پرستار ها .. کار درستی نیست ..
به نظر من یا نباید مسئولیت بپذیری یا اگر پذیرفتی .. همه ی سختی هاش رو هم باید به جون بخری .. ( بهیار ها و پرستار هارو میگم )

این مسائل چیزیه که من فقط تو ایران میبینم ..

با همه ی سختی هاش .. من حق نمی دم ...

یک سری شغل ها هست که وقتی انتخابش میکنی باید بدونی که مال خودت نیستی .. و این موارد از همون موارده ..!!

اولا ممنون از نظرتون
ثانیا این کاملا درسته که این چیزهارو فقط توی ایران میبینین چون مردم ولایت ما (بقیه جاهای ایرانو نمیدونم چطوریه) نمیان دکتر چون بهش اعتماد دارن بلکه خیلی وقتها میان تا نظر اونها رو تائید کنه و داروهائی که اونها دوست دارند بنویسه
اگه آمپول بخوان و براشون ننویسی اگه آدم حسابی باشن صبر میکنن تا شیفت پزشک بعدی و دوباره میان وگرنه با اول خواهش و بعد داد و فریاد و گاهی حتی به زور کتک پزشک بیچاره رو وادار میکنن که همون چیزیو براشون بنویسه که میخوان
میدونی تا حالا کتک خوردن چندتا از همکارهامو دیدم و درنهایت در اکثر قریب به اتفاق موارد کسی هم ازشون حمایت نکرده؟

medisa سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:14 ب.ظ

slm dr rabuli!
mesle hamishe jaleb!
ala migam buye nefrat chejurie??
morede akhar ham k taraf gheib goft!tanhaei goft??komak nagereft??
morede 4 ham migoftin,boro baz ba hamin hamsaye bia k in dafe to tanha nabashi

سلام از ماست خانم دکتر
ممنون از این که به ما سر میزنین

الی..... سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:43 ب.ظ

واقعا این همه سوژه دازید....یا تخیل هم هست؟

همه اش واقعیته!
فقط کافیه یه کم گوشهاتونو تیز کنین!

دکتر نگو بلا بگو سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ب.ظ

امتماس دعا که منظورتون نی ...هس ؟...

اینطوری هم میشه گفت!

خانم ورزش سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:13 ب.ظ

سلام وای ما هم داروهامون رو ببریم به دکتر نشون بدیم تا حالا یادم نمیاد برگشته باشم از داروخونه پیش دکتر. می خواستم درمورد مورد ۲ یه شوخی کنم گفتم یه وقت ناراحت می شین جسارت نکردم

سلام
میتونین اسمشونو از توی نسخه بخونین و چک کنین
ما از دست شما ناراحت نمیشیم مطمئن باشین

زبل خان سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 05:08 ب.ظ

متاسفم برای خودمون وبقیه با این افراد بی مسئولیت مثل ازمایشگاه...

هرچی ازش اب سفید بیاد قطره چشمه؟؟!!

و همچنین؟
این که گفتی حالا یعنی چی اونوقت؟!

مرجان سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ب.ظ

۱-
۲-
۳-برای اون دکتر شمالیه اگه خانم بود البته
۴-
۵-
۶-
۷-+(اسمایلی غش و ضعف)
۸-
۹-
۱۰-
۱۱-
۱۲-

ممنون از خوندن کامل مطلب
در مورد شماره ۳ باید عرض کنم که شما فکر میکنین یه خانم شمالی میاد اینجا تنها این همه مدت میمونه؟

هشت الهفت سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:40 ب.ظ http://hashtalhaft.persianblog.ir

واقعا بعضی وقتها ادم یه چیزایی از مریضها می بینیه که نمی دونه بهشون چی بشه .
اگر این چیزها نباشه گاهی خستگی توی تن می مونه.

دقیقا
اما گاهی هم دیدن این همه فقر فرهنگی عذاب آوره

هرمان سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:25 ب.ظ

سلام
خیلی جالب بود

سلام
ممنون

دکتر نگو بلا بگو سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ب.ظ http://pezeshkedehkade.parsiblog.com

سلام خسته نباشی دکتر
حال شما چطوره؟
چه خبر از زندگی دکتری ؟
ما که قبول میکنیم بییایم پزشکی باید همه این چیزا رو تحمل کنیم ...نه مگه ...؟؟ .... اینا برا همه پیش میاد ...
به روزم با ..."مریض میون مرگ و زندگی و من خواب و پرستار به فکر لباس عقد ...کد 99 ... صدایی که تو قلب زیاد میشنوی ... بارها و بارها ...وقتی مریض ایست قلبی تنفسی میکنه این کد رو اعلام میکنن ... یادمه اولین بار که شنیده بودم اوایل فروردین بود که قلب تازه شروع شده بود ... نصفه شب بود و من خواب بودم و صدا رو نشنیده بودم ... یکهو دیدم زنگ میزنن ... و صدایی پشت تلفن که مگه کد اعلام نکردیم چرا نمیاین ؟ ....
التماس دعای شدید ...در پناه آرامش بخشش ...

سلام
ممنون
واقعا
چشم میرسیم خدمتتون

من و هسمری سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:31 ب.ظ http://manohasmari.blogfa.com

شکمش خیلی خشک بود!
منم گلوم درد میگیره دهنم بوی نفرت میگیره!
دکتر به منم گفته هر ماه امپول تربیتی بزنم! ولی من حوصله ندارم!

ممنون از نظر شما!

باران سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:17 ق.ظ http://www.drzss1368.blogfa.com

نه دکتر جان منظورم کامنت برایپستای من نبود
کلاا یه مدت بود که اپ نکرده بودید
قبلا تند تند تر اپ می کردین
و دلمون برایپستای شما تنگ شده بود

شرمنده انشاءالله از این به بعد اگه خواستیم گوش شیطون کر شروع کنیم به درس خوندن شاید دیگه نشه زود زود آپ کرد

مژگان امینی سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:58 ق.ظ http://mozhganamini.persianblog.ir

۱-حتماً آخر کوتریموکسازول خوردن معده درد است و پیشگیری بهتر از درمان است.
2-این یعنی زندگی برنامه ریزی شده
4- برم دفترچه ام را بیارم؟
6 - چوعضوی به درد آورد روزگار...مادرم می گه بچه هر وقت شکمش خوب کار کنه حالش خوب می شه
8- حتماً تاثیر داره مخصوصاً اگر عروس وخواهرشوهری واینا باشه
9 -نفرت =عفونت
بسه یا بازم بنویسم؟

سلام
ممنون که اینقدر با دقت خوندین و نظر دادین

رهـــا سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ق.ظ http://rad6718.wordpress.com

آخریه دیگه خیلیییییییییی جالب بود

ممنون

دکتر کوچولو سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:38 ق.ظ http://az-avvale-rah.persianblog.ir

اینجاست که بار دیگر باید دعای خانم دکتر لژیونلا خوانده شود
((خدایا!بیمارانمان راازما مگیر که اینها دلخوشیهای ماهستند وبه لطف آنهاست که درمحیط کار خسته کننده واکثرا ملال آورمان،هرازگاهی لبخند برلبانمان جلوس میکند.آمین!))

آمین یا رب العالمین
ممنون که تشریف آوردین

باران سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:19 ق.ظ http://www.drzss1368.blogfa.com

سلاممممم
خیلی کم پیدا شدین؟؟؟
نیستین!
دلمون تنگ شده بود حسابی
مثل همیشه بی نظیر بود
خصوصااا اون اقاهه که دهنش بوی نفرت می داده!!!!!!!
وای خدا کلی خندیدم
راستی اون خانوم بارداره که عفونت ادراری شدید داشته سر خودشو بچش چی میاد حالا؟؟؟
یعنی باید چی کار کنن؟؟؟
دلم سوخت!!

سلام
من که برای همه پستهاتون کامنت میگذارم که!
ممنون
فعلا براش دارو نوشتم و توصیه کردم که حتما بره پیش متخصص

×بانو! سه‌شنبه 21 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://delneveshteha-007.blogfa.com/

سلام
واااااااااااااااای چه آزمایشگاهی!!!!! خاک و چوووووووک

آخری هم خیلی بامزه بود، آب مقطر بهش میدادید

سلام
وای وای وای!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد