جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

یه جواب

سلام

برای پست پیش (شاید الان دیگه باید بگم دو پست پیش) کامنتی اومد که دوست داشتم مثل بقیه کامنتها یه جواب مختصر و مفید بهش بدم اما یکدفعه این فکر به ذهنم رسید که ممکنه این سوال، مشغله فکری بعضی از دوستان دیگه هم باشه. پس تصمیم گرفتم یه جواب کامل تر بهش بدم. مطمئنا افراد دیگه ای هستند که میتونن از فردی مثل من که اصولا زدن حرف جدی براش راحت نیست جواب بهتری به این سوال بدن.

ضمنا با همه تلاشی که من کردم فکر می کنم بخشی از این پست یه لحن گزنده پیدا کرده به همین دلیل پیشاپیش عذرخواهی میکنم.

این کامنتی بود که برای من اومد:

    نمیدونم یه پزشک عمومی چقدر درآمد داره که هی میره مسافرت خارجی و داخلی و خونه میخره و... 

بعد اونوقت ما سالی یه مشهد رو هم به زور میریم 

الان هشت ساله که حتی یه شمال هم نرفتیم 

خونه هم اومدیم طبقه سوم یه آپارتمان 15 سال ساخت اونم بدون آسانسور 

اینا رو که گفتم منظورم ناشکری نبود. خدا رو شکر از سرمونم زیاده 

حتی منظورم حسادت هم نیست 

فقط تعجبم از اینه که تلوزیون همش میگه حقوق پزشک ها کمه ولی ماشاالله پزشک هایی که من میشناسم همشون از ما بهتره وضع زنذگی شون 

البته شوهر منم فوق لیسانس عمران داره 

و کارش و درآمدش بد نیست خدارو شکر 

اما به سفر خارجی فکر هم نمیتونیم بکنیم

و این هم جواب ناقص من به ایشون:

سلام 

اولا ممنون به خاطر کامنتتون

ثانیا اجازه بدین این سوالو از چند نظر جواب بدم تا اگه دوستان دیگه ای هم همین سوالو دارند جوابشونو به طور ناقص از من بگیرند.

اجازه بدین این مسئله رو از چند جهت باز کنم:

۱. پزشکان در همه جای دنیا ازجمله دهک های بالای درآمدی هستند، به دلیل استرس و مسئولیت بالایی که این رشته داره. من قبول دارم که حقوق یه پزشک خانواده در حال حاضر در مقایسه با خیلی از مشاغل دیگه بالاست، اما دوستان عزیزی که به این حقوق بالا اعتراض دارند چند سال پیش کجا بودند؟ زمانی که من با ماهی صد و شصت و دو هزار تومن حقوق در روستایی بیتوته کرده بودم که حتی امواج تلویزیون عارشون می اومد به اونجا بیان، جایی که من شبها آب آشامیدنی روز بعدمو از چشمه می آوردم اون هم با آخرین سرعت تا مبادا در نبود من مریض بدحالی به درمونگاه بیاد؟

چرا وقتی اون پیرمرد بیسواد بهم گفت حقوق من که نگهبان بازنشسته در شرکت نفت بودم از تو بیشتره پس تو این همه درسو خوندی برای چی؟ صدای کسی درنیومد؟

هیچ میدونین اولین ماشین من یه پیکان دست دوم بود و اونو هم چندسال بعد از ازدواج تونستم بخرم؟

میدونین من تا پایان عمر مدیون خواهر آنی و خانواده اش هستم که بعد از خروجمون از دانشگاه ولایت مارو به خونه خودشون بردند وگرنه ناچار بودم درصد بالایی از حقوقمو بابت اجاره خونه بدم؟

اما حالا که حقوق پزشکان بالا رفته سروصدای همه در اومده؟

جالب این که ما حتی نمیتونیم روی این حقوق نسبتا بالا برنامه‌ریزی کنیم چون حتی وارد حکم حقوقیمون هم نشده و هر سال باید برای گرفتنش قرارداد یک ساله امضا کنیم، به عبارت بهتر این حقوق هرلحظه ممکنه قطع بشه!

شاید برای شما جالب باشه که بخشی از حقوق فروردین ماه من همین امروز به حسابم واریز شد! 

۲. شما میفرمایید که حقوق پزشکان زیاده، پس میشه بفرمایید چرا با وجود اینکه چند هزار پزشک عمومی بیکار داریم چندین روستا بدون پزشک خانواده مونده؟ میدونید یه پزشک خانواده چه دردسرهایی داره؟ از دیدن دهها مریض در هر روز و ثبتشون توی کارتکس و سامانه کامپیوتری تا پر کردن فرم های مراقبت از سالمندان و میانسالان و جوانان و زنان باردار و..... و البته کار و درخیلی از موارد زندگی در روستاهای دور و نزدیک و تحمل زخم زبون خانواده و دوستان و فامیل و.....

۳. فرمودید که همسرتون مهندس عمران هستند. پس لازم نیست از چگونگی درس خوندن برای کنکور و داخل دانشگاه چیزی براتون بگم. گرچه بعید میدونم همسرتون در هنگام تحصیل با حقوق ماهیانه بیست و یک هزار تومن (حقوق دوران اینترنی من) در هر ماه چندین شیفت شب گذرونده باشند و از مهمانی های خانوادگی و انواع مراسم به خاطر شیفت محروم شده باشند، به جای خوردن شیرینی عروسی فلان دوست به خاطر دیر رسوندن و مرگ مریض کتک خورده باشند و به جای علم کردن بساط کباب در دشت و دمن لوله NGT داخل بینی دختری فرو کرده باشند که به دلیل مخالفت پدرش با ازدواجش با یه پسر بیکار چند قرص رنگ و وارنگ خورده و....

هیچوقت شده توی مهمونی های خانوادگی همه همسرتونو دوره کنن و از اولین خونه ای که توش زندگی کردن تا خونه فعلیشونو با جزییات براشون بگن و ازشون نظر بخوان؟ اما من کمتر مهمونی میرم که حداقل یه نسخه توش ننویسم!

۴. من منکر زحمات همسر شما و همکاران ایشون و دیگر مشاغل داخل جامعه نیستم و معتقدم که شغل هرکسی محترمه و سختی های خاص خودشو داره اما هیچوقت برای همسر محترم شما پیش اومده که صبح که میرن سر کار عصر روز بعد برگردن خونه؟ اما برای من بارها این اتفاق رخ داده (حالا از مرکز تر

ک اعتیاد که من عصر روز بعد باید برم چون به خواست خودم بوده صرفنظر میکنم) هیچوقت شده که همسرتونو نصف شب از خواب بیدار کنند چون یه نفر فکر میکنه توی ساختمانی که داره درست میکنه آشپزخونه باید کمی بزرگتر باشه؟ اما منو بارها و بارها برای بیمارانی که اصلا اورژانسی نبوده اند از خواب بیدار کرده‌اند. آیا هیچوقت شده که همسرتون مجبور باشه در یک دقیقه ایراد یه نقشه ساختمونیو رفع کنه تا اون ساختمون خراب نشه؟ اما من بارها مریض اورژانسی داشتم. آیا هیچوقت پیش اومده که بچه تون (البته اگه بچه دارین) به پای همسرتون بچسبه و التماس کنه که: «بابا! تو رو به خدا نرو سر کار» اما همسرتون مجبور بشه اونو به زور پس بزنه و بره سوار ماشین بشه چون چند ساختمان بدحال منتظر ایشونند؟ اما برای همکاران من بارها این اتفاق رخ داده. خداروشکر کنین که همسرتون پزشک نیستند وگرنه ناچار بودین هفته ای یکی دو شبو تنهایی به سر ببرین، در خیلی از مراسم و مهمانی ها تنها یا فقط با فرزندانتون حاضر بشین و در بعضی شبها با این که همسرتون پزشکه فرزند مریضتونو چون همسرتون شیفته سراسیمه به یک پزشک دیگه برسونین.

من قبول دارم که حقوق خیلی پزشکان از خیلی از شغل های دیگه بالاتره اما خیلی از همکاران مطب دار من هم هستند که بخصوص از زمان شروع طرح پزشک خانواده به دلیل کم شدن تعداد مشتری ورشکست شده یا درحال ورشکستگی هستند.

من قبول دارم که حقوق پزشکان خانواده نسبت به خیلی از مشاغل دیگه بالاست اما معتقدم که این حقوق حق یه پزشک خانواده است. خیلی ها هستند که با زحمت خیلی پایین تر الان درآمدهایی دارند که مخ من و شما با شمردن تعداد صفرهاشون سوت میکشه اما هیچکس هم متعرض حقوق اونها نیست.

۵. فرمودین سالهاست که نتونستین سفر داخلی هم برین. نمیدونم شما چطور به سفر میرین یا چطور زندگی میکنین؟ اما مطمئنا با کم کردن بعضی از هزینه های اضافی میشه به سفر رفت. اگه شما یه آپارتمان دارین بدون آسانسور ما هم یه آپارتمان داریم بدون آسانسور ضمنا هر پونزده روز یک بار دارم یه قسط وام به خاطرش میدم. باورتون میشه وقتی چند ماه پیش تلویزیون خونه رو برای تعمیر بردم تعمیرکار بهم گفت: «من اگه جای شما بودم این تلویزیونو سر راه مینداختم توی سطل زباله چون روم نمیشد بیارمش تعمیر؟!»

میدونین چند ساله که آنی ازم میخواد یخچالمونو عوض کنیم اما من میگم هنوز میشه با همین یخچال ادامه داد؟ 

اردیبهشت ماه امسال ما به سفر شیراز رفتیم و باور کنید کل هزینه های این سفر برای خانواده چهارنفره ما کمتر از یک میلیون تومان شد. مبلغی که بعید میدونم یه مهندس عمران قادر به تامین اون نباشه.

میدونین برای همین سفر اخیر من چند ساعت توی اینترنت بودم تا یه هتل و ایرلاین با کیفیت و قیمت مناسب پیدا کنم؟

نمیدونم شما از کی خواننده این وبلاگ هستین، اگه مطالب سالهای گذشته رو نخوندین حالا میتونین این کارو بکنین تا ببینین که اولین سفر ما بعد از ازدواج به لطف قرعه کشی محل کار پدرم انجام شد و بعد از اون تا وقتی آنی باردار شد خبری از سفر نبود. اولین سفر خارجی ما در سال هشتاد و نه بود و دومیش در سال نود و چهار. 

۶. در طی نوشتن این پست چند بار از نوشتنش پشیمون شدم و خواستم کلا حذفش کنم اما نهایتا دارم میگذارمش توی وبلاگ. اگه دوستانی احساس میکنن که من با این پست بهشون توهین کردم پیشاپیش صمیمانه عذرخواهی میکنم.

پ.ن۱: باور کنید حال و حوصله یه بحث و جدل دیگه رو ندارم. به کامنتهای این پست جواب نمیدم مگه این که لازم باشه. امیدوارم ناچار نشم بعضی از کامنتهای شما رو تایید نکنم.

پ.ن۲: آنیو برای کارشناسی ارشد ثبت نام کردیم و اون باید از این به بعد هفته‌ای دو روز و هربار حدود دویست کیلومتر رانندگی کنه 

امیدوارم این دوره هم به خوبی و خوشی طی بشه.

پ.ن۳: از سر شیفت میام خونه، عسل یه ظرف شکلات خوری خالیو میاره جلو و میگه: «از این شکلات ها برام میخری؟» میگم: «این که چیزی توش نیست» آنی میگه: «دیشب که نبودی یه کم شکلات براش خریدم خوشش اومده همه رو خورده!»

نظرات 74 + ارسال نظر
ریحانه چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:10 ب.ظ

شرایطی که برای جامعه پزشکی فرمودین در همه ی دنیا وجود داره. ولی اختلاف میزان درآمد با سطح نرم جامعه اینقدر زیاد نیست.

نکته دوم خدمات افتضاح بیمه درمانی در ایران هست که خودش باعث نارضایتی میشه.

نکته سوم که تجربه شخصی من هست. من دکترای فیزیک دارم (سال دو هستم) دوران لیسانسم با دوست پزشکم کم و بیش در تماس بودم و به طور قطع بیخوابی ها و درس خوندن ها و استرس های من طبق گفته خود دوستم خیلی بیشتر از اون بود. بعد من کنکور لیسانس به فوق را داشتم و ...
و الان هم یک قرون درآمد ندارم!!!!!! باید ماهی ۱۲۰ هزار تومان بهمون بدن که نمیدن!!! ۱۲۰ هزار تومان و نه بیشتر!!!
البته اینم بگم من آدم درسخون و پرتلاشی بودم. دلیل نداره هر کسی که فیزیک خونده ادعا کنه از میانگین شما بیشتر زحمت کشیده.
و نکته آخر اینکه حقوق من در نهایت و بهترین حالت ۴ تومان در ماه میشه.

به نظرم بی انصافیه کامل هست که بگید کم خوابی یا تلاش یا استرس شما بیشتر از بقیه افراد هست. حداقل در مورد خودم میگم.

نوع استرس های من بسیار با شما متفاوت هست. اما در حدی هست که برای من شخصا خیلی وقتها غیر قابل کنترل میشه و نیاز به مدد دارم.... بی انصافی نکنید.

کاملا با شما موافقم
به امید روزی که سایر قشرها به دنبال گرفتن حقوق خودشون باشن نه ایراد گرفتن به درآمد سایرین
پیروز باشید

متعجبم چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:35 ب.ظ

خیلی خوشحالم که با یک انسان فهیم و باشعور دارد گفتگو شدن

و متاسفم برای کسایی که اومدن و توهین کردن
خودشون از قضاوت کردن من حرف زدن ولی به راحتی خودشون منو قضاوت میکنن
بارها توضیح دادم که هیچ عقده ای نداشتم و...
در خانه اگر کس است یک حرف بس است

به آنی خانم:
دوست داشتم یک بار میومدید زندگی منو میدید
من اصلا زندگی تجملی ندارم. و زندگی ام جوری نیست که بخوام با ظاهرش چشم مردم رو دربیارم
بعدش هم من منظورم رو توضیح دادم
برام کامنت ها خیلی عجیبه

شالیزه چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:08 ب.ظ

عالی بود اقای دکتر...بسیار خوب و محترمانه توضیح دادین

maryam.k چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 05:43 ب.ظ http://zendegiyekhososiyeman.blogsky.com

سلام دکتر
فقط میتونم بگم که پزشک شدن به زبون آسونه اون همه دردسر کنکور،حالا تازه بعد کنکور سختیا بیشتر میشه...بنظرم با این همه دردسر و زحمتی که پزشکا دارن هرچی بگیرن بازم کمه ...
دکتر مهربون موفق باشید (مثلا استیکر گل)

میخونم چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:53 ب.ظ

ربولی حسن کور عزیییییز
خوب شد که نوشتید.
اما خانم متعجبم بنده خدا هم خیلییییی بد قضاوت شد، البته بیشتر از سوی خواننده ها
خیلی ها حس شون منفیه ولی نمیگن. اون حداقل حسش رو صادقانه گفت. باعث شد که با این جوابیه خیلی چیزا معلوم بشه.
به سطح حقوق ربط نداره هر کسی تو یه موردی عشق میکنه پول خرج کنه، یکی لباس، یکی ظواهر و تجملات خونه حتی تو مستاجری، یکی خونه خوب، یکی فقط ذخیره پول براش مهمه. یکی سفر و......
حس اون لحظه خانم متعجبم و نظرش رو به دید مثبت نگاه می کنم، چون اولا روشنگری خوبی از سختی زندگی پزشکان شد تا دیگه تو مطب درآمد اون روزش رو حساب نکنم.خخ
دوما شما خارج از نوبت پست گذاشتید که لطفا با پست توصیفات سفرتون لذت رو بر ما تمام کنید،
سوما با جواب آنی خانم شخصیت عالی ایشون رو هم شناختم. ( تبریک قبولی)

ولی همه رو بیخیال شکلات های عسل رو بچسبید. عاشق دخمل گل و ظرف شکلات خوری شکلات خورش شدم.

آنی چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:41 ب.ظ

همسر عزیزم میدونم و لمس میکنم تمام بی خوابی ها، خستگی ها، شیفت های 36ساعته که واقعا غیر منطقی و اصولی هست 36ساعت هوشیاری کامل بدون خطا!!! اگه فرضا خطایی رخ بدهد فقط تو مسئول هستی نه کسی که 36ساعت بی وقفه برای شما شیفت گذاشته !!آیا کسی اینو درک میکنه، آیا تنهایی منو بچه ها با پول نه چندان زیاد پر میشه سهم ما از تو خلاصه میشود در یک سفر ده روزه در سال، درسته تلوزیون خانه ما ال سی دی. نیست یخچال ما ساید بای ساید نیست چون ما تصمیم داریم از زندگی لذت ببریم نه دنبال حرف مردم فقط دکور خانه را پر زرق و برق کنیم، تشکر میکنم از دوست خوبم که باعث شدن شما این پست را بنویسید لطفا کسی توهین نکنه ایشون فقط یه سوال پرسیدن شاید خیلی ها نمی دونن واقعا یه پزشک چه سختی هایی میکشه تا سال قبل ماشین ما پراید بود اونم به اصرار من همسرم عوضش کرد فقط بخاطر امنیت بیشتر. تشکر از همه دوستان

سپاسگزارم

سوری چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:56 ب.ظ

من معتقدم مهم نیس چقدر در امد داری با برنامه ریزی و کم کردن توقعات میتونی بری سفر . مگه شما باید جوابگوی کسی باشین. اگه دکتری پول بگیره اما درمان کنه و تشخیص درست بده نوش جونش. این خاله زنک هم ها رو هم به دیوار دایورت کنین
سالی ی بار پیام میذارم اما میخونمتون. و حرفاتون درسته.

الی چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:02 ق.ظ http://www.adrinabanoo.blogfa.com

جااااانم عسل شیکمو
تبریک به آنی خانوم
شما می تونستید به جای سفر هزینه شو خرج عوض کردن یخچال یا تلویزیون کنید اما بهتر دیدید که در سفر باشید و اینجوری از پولتون لذت ببرید . ( تاکید میکنم که بهترین کارو انجام دادید )
کاش یاد بگیریم در مسائل خصوصی دیگران دخالت نکنیم و بدونیم که به ما هییییچ ربطی نداره .

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 07:47 ق.ظ

سلام همسر من هم پزشک هست و چیزهایی که نوشتید را من با تمام وجود لمس کردم با سن کم و در سهراب غریب زمانی که تازه زندگیمون را شروع کرده بودیم و هنوز هم ادامه داره. دختر من تا چهار سالگی اگر بچه ای باپدرش پارک اومده بود تعجب می کرد چون پدرش درگیر درس و کشیک بود و برای مهمونی و پارک و مسافرت نه وقت داشت نه پول. حال هم فرقی نکرده ما هم طبقه چهارم ساختمان بیست سال ساخت بدون آسانسور را اجاره کردیم و اصلا به خرید خونه فکر نمی کنیم . البته فقط درددل بود وگرنه همه فکر می کنند پزشک یعنی دست چک متحرک و کاری هم نمیشه کرد

[ بدون نام ] چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 07:47 ق.ظ

سلام همسر من هم پزشک هست و چیزهایی که نوشتید را من با تمام وجود لمس کردم با سن کم و در سهراب غریب زمانی که تازه زندگیمون را شروع کرده بودیم و هنوز هم ادامه داره. دختر من تا چهار سالگی اگر بچه ای باپدرش پارک اومده بود تعجب می کرد چون پدرش درگیر درس و کشیک بود و برای مهمونی و پارک و مسافرت نه وقت داشت نه پول. حال هم فرقی نکرده ما هم طبقه چهارم ساختمان بیست سال ساخت بدون آسانسور را اجاره کردیم و اصلا به خرید خونه فکر نمی کنیم . البته فقط درددل بود وگرنه همه فکر می کنند پزشک یعنی دست چک متحرک و کاری هم نمیشه کرد

شیوا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:40 ب.ظ

مردم مریضن به خدا... اون شخص اصلا خودشم نمیددنه چی گفته حرفاش پر عقده های ناگشوده است.
ایشالله سفرای خارجیتون بیشتر شه حقتونه سالها از عمرتون و پای درس و کتاب و اناتومی و اکسترنی و اینترنی و کشیک و سالن تشریح و پزشک خانواده و سختیاش گذاشتین خیلی بیشتر از اینا حقتونه.
همسر من الان 12 ساله فقط درس پزشکی میخونه یعنی با احتساب مدرسه میشه 24 سال...اما فقط درس نبوده بلکه شب و روز پیوندش با کارش بوده و بارها بوده حسرت یک روز پیک نیک رفتن داشته و نتونسته به خاطر کشیک ها..
همین الان که تازه رزیدنتیش تموم شده بیست تومن بدهی داره و هیچ کس از اقوام و دوستاش نمونده که ازشون پول قرض کنه اونم برای اجاره خونه و خورد و خوراک نه مسافرت و خوش گذرونی..
همسر پزشک من هنوز یک دست به ولای علی هنوز یک دست کت شلوار نداره..
پارسال با خرج کنگره برای رزیدنتها برای اولین بار همسرم سوار هواپیما شد..خخخخخخخ

مهدی سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:27 ب.ظ http://audiology.blogfa.com

حالا این همه آدم هم همیشه ازتون تعریف میکنیم و قدردان تون هستیم که میگید و مینویسید. یه نفر که نباید اینطور شخم بزنه به انبار خاطرات ناراحتی های گذشته تون. قطعا اونم خودش خوب میدونه هر فردی در یه زندگی نرمال به تدریج و تدبیر و البته کمک خدا به همه چیز میرسه یا بهتره بگیم به خیلی چیزایی که دوس داره میرسه

مینا سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:32 ب.ظ http://www.dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام خوبین؟
رسیدن بخیر ....سال تحصیلی هم به آقا عماد تبریک میگم همین طور آنی خانوم .موفق باشن .

این پست منو یاد این جمله انداخت ( ما آدما جای هم زندگی نمی کنیم
پس بهتره همو قضاوت نکنیم .) .... مشکل اصلی همه این برچسب زدن ها ٬ ناراحتی ها و حرفایی که راحت زده میشه اینه قضاوت میکنیم در صورتی که جای کسی نیستیم .....
یادتونه قبلا گفتم به پزشک خانوادگیمون که میرفتم یه بار بهم گفت شما که غریبه نیستین واقعا نمیرسم قرار داد ببندم با بانک پدر با اینجا شما زحمتشو برام بکشیدید .باورتون نمیدونم بشه یا نه ولی نشده یه بار نرم سر صحبت باز نکنه و از خستگیش و وقت نداشتن برا خودش و خانواده نگه .
حتی بچه ش مریض بوده ولی نتونسته کنارش باشه اومده مطب به بیماراش برسه .
یا اینقدر در روز مریض توی مطبش هست برا همه هی بلند شده و نشسته وقتی من رفتم اوضاع رو دیدم به منشی گفتم نوبتمو خط بزن میرم یه پقت دیه میام .نذاشت برم به دکتر گفت جریانو گفتم اوضاع رو دیدم یه لحطه اومدین بیرون برای دعوایی که پیش اومده روم‌نشد بمونم وقتی دیدمتون خیلی خسته به نظر رسیدین .میگفت واقعا دیه نمیکشم خیلی خسته م دلم‌میخواد شده فقط یه ۲۴ ساعت مرخصی بگیرم خونه باشم .
و‌خیلی مسایل دیه که پزشکا دارن هم با درامد کم چه زیاد .
شاید به ظاهر درامد خوب دارن ولی زندگی آرمانی که خیلیا توی ذهنشون میگنجن ندارن .اون راحتی و آرامشو ندارن .
سخته بخوای از خیلی چیزا بزنی یا کمش کنی .چی سخت تر وقت کمتری کنار خانواده باشی مخصوصا بچه داشته باشی .
چیزایی که شما فرمودین خوب میفهمم چون بارها شاهدش بودم و پای حرفای پزشک نشستم .چه پزشک خانوادگیمون چه دوستای بابا وبچه های فامیل که پزشکن از صد تا جشن وومهمونی یکیشو به زور میان .وقتی هم‌هستن واقعا از خستگی چرت میزنن .خودم با اینه پرستاری دوست داشتم الان خداروشکر میکنم پزشکی یا پرستاری رو انتخاب نکردم .درامدش خر چقدر باشه هیچ کس نمیتونه برا وقتایی که یه پزشک کنار خانواده ش نیست وقتایی که برا خودش هم‌نیست قیمت بزاره .
پرگویی بنده رو ببخشین فقط چون لمسش کردم خواستم ادامه سخنان شما بگمش .تا تایید بشه .باز هم عذرخواهی میکنم .

mina سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 07:32 ب.ظ http://www.bidarii.roomfa.com

خیلی ناراحت شدم از وضعیت بعضی از پزشکا!

واقعا به بعضی از پزشکا ظلم شد.

خیری از زحمتی که کشیدن نبردند.

و متاسفانه شما هم یکی از اونا بودید.

ولی باید قبول کنیم بعضی از اون متخصص ها واقعا دارند تجارت میکنند نه طبابت...
دکتر میشناسم شبی 10 میلیون فقط مریض میبینه حالا بماند جراحیها و غیره

به نظر من باید اعتدالی باشه

پزشک نیستم ولی به شخصه خوشحالم وضع پزشکهای عمومی بهتر شده.
دوستمون هم کم لطفی میکنند کدوم مهندس عمران نمیتونه یه سفر بره؟

مهندسهای عمران که وضعشون خیلی خوبه...

زیاد دیدم در اطرافمون

مگر اینکه اشکال از جای دیگه باشه....

دلژین سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:55 ب.ظ

راستی یه رزیدنت داخلی اومده دانشگاهمون ، سر مورنینگ دیدمش ، همه اش شما میومدین تو ذهنم ...

ببخشید از چه نظر؟

دلژین سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:54 ب.ظ

این مقایسه کردن ها ی بی منطق مردم خیلی رو اعصابه...
الهی فدای عسلللل :))) نمکدونه ، اشتباهی اسمش و گذاشتین عسل ، باید میذاشتین نمکدون :))

سنجاقک سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:01 ب.ظ

خیلی خوب گفتین..کاش روشن بشه واسه همه..تازه دوره تخصص خیلییی سخت تره..اکثرا بیست و دو سه سالگی وارد بازار کار میشن ولی یه متخصص سی و پنج شش سالگی تازه میتونه ب پول جمع کردن فکر کنه!!بعد ارون ب مشکلات خانم دکترها اشاره نکردبد..مشکلات کار خونه و شوهر که اگه دکتر نباشه وامصیبتاست و بچه بدنیا اوردنو واااای..
من یکی که اگه میلیارد تومنم در ماه بدن نه حوصله روبرویی با اینهمه ادمو دارم نه دلش رو دارم نه میتونم قید خانوادمو بزنم نه..نه...
دکترم بخوام برم اکثرا خصوصی میرم بیشتر کیف کنن..
انشالا ک خدا اجرتون بده پولتونم بابرکت باشه تخصصم قبول شین..
در ضمن ما پارسال طبقه چهارم پله بودیم خونمونم پایین شهر بود اتفاقا سفرخارجی ام رفتیم سفرمون یا هفته بود با امسال ک اومدیم خونه اسانسور دار و حس کردیم بودجه مون ب مشهد میخوره اونم مشهد سه چهار روزه سفرمون از نظر قیمتی برابری کرد!!!
نظر میدیم خودمونو بزاریم جای طرف...بعد قضاوت کنیم

لیمو سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:22 ب.ظ http://mydreamylife.blog.ir

سلام دکتر
من دیر رسیدم,با تاخیر رسیدنتون از سفر بخیر:)
قبولی همسرتون رو هم تبریک میگم.انشالله که سفرهاشون به شهر دانشجویی در امنیت کامل باشه.
خب متوجه شدم که شما با کامنت من موافق بودید.اما چون خانومی که اون کامنت رو فرستاده بودن از حرف من هم ناراحت شدن و کاسه داغتر از اش خطابم کردن من فقط میگم که با صحبتهای شما موافقم!

متعجبم سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 01:54 ب.ظ

سلام أقای دکتر
من فکر میکنم شما حرف من رو اشتباه متوجه شوید یا اینکه من جوری گفتم که باعث برداشت اشتباه شده
این چیزهایی که شما از سختی کار و تحصیل یک پزشک گفتید همه رو میدونم و قبول دارم.... و منظورم از اون حرف نادیده گرفتن سختی کار شما نبوده
البته باور کنید هر شغلی مشکلات خاص خودش رو داره .... از مربی مهد کودک بگیر تا کار در معدن .... همه سختی های مربوط به خودشون رو دارن.... رشته همسر منم مشکلات زیادی داره..
اینم بگم همسر من ساختمان نمیسازن و مدیر بخش تحقیق و توسعه یک هولدینگ هستن و الحمدلله وضع مالی بدی هم نداریم....
بر خلاف تفکر بعضی از دوستان هم نه حسودی کردم. نه برای شما بد خواستم. این رو خدا میدونه
اون شبی که من اون کامنت رو گذاشتم توی اخبار بیست و سی داشت راجع به حقوق های کم پزشکان صحبت میکرد ... من یهو اومدم و پست خداحافظی شما رو خوندم . بعد یهو این سوال تو ذهنم شکل گرفت که اگر یک پزشک کمتر از 2 میلیون در آمد داره ماهی(طبق گفته اون مسوول تو تلوزیون ) چطوری میتونه مسافرت خارجی بره؟
ما که درآمد مون بیشتره هم نمیتونیم بریم

باور کنید هیچ قصد دیگه ای از این سوال نداشتم
نه حسادت. نه بدخواهی. نه بد دلی. نه زیر سوال بردن شما و....
انشاء الله خدا به شما و همه باباهای زحمت کش توفیق بده....

بنفشه سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:31 ب.ظ

جالبه که همین دیروز به همسرم می گفتم که با علم به درآمد بالای پزشکان اگر به گذشته برگردم هرگز علوم تجربی و بعد از اون پزشکی رو انتخاب نمی کنم چون زندگی شاد و بدون استرس امروزم رو دوست دارم و ترجیحش میدم حتی اگه درآمدم کمتر از پزشکان گرامی باشه، استرس اورژانس، بدخلقی و بی انصافی مریض و همراهانش، فشار تصمیم گیری برای زندگی یک انسان، شب بیداری آن هم در دوران دانشجویی برای من غیرقابل تحمل است ( همسرم کارشناس ارشد عمرانه و کارمند و من دانشجوی دکتری فلسفه هنر و هیات علمی دانشگاه آزاد)
پ.ن1: موفق و شاد باشید
پ.ن2: کاش کسی هم به درامد دلالان خرده می گرفت، ثروتی بی زحمت، معاف از مالیات برای آدمهایی بی فرهنگ و بی سواد و بی فایده برای جامعه!!!!!!!
پ.ن3: ما هنوز مستاجریم، ان هم طبقه 3 بدون اسانسور و با وجود انکه تاریخ گذرنامه مان گذشته هیچ سفر خارجی نرفته ایم چون من با وجود سی و چهار سال سن تازه یکسال است استخدام شده ام و همسر سی و چهارساله ام تازه از بیست و هشت سالگی شغل ثابت دارد اما شاد و راضی هستیم و برنامه های خوبی برای آینده داریم و چشم مان به داشته های مردم نیست

محمد سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:28 ق.ظ

سلام
درآمد خوب و زندگی خوب حق همه کسانی است که مسیرشان را به درستی انتخاب کرده‌اند و پر انرژی در آن مسیر حرکت می‌کنند.
همیشه کسانی هستند که یا مسیرشان را درست انتخاب نکرده‌اند و یا اهل تلاش و کوشش نبوده اند و تنها کارشان نق زدن از دست خود و اطرافیان و جامعه است و به جای حرکت کردن، حسرت می‌خورند!
نگران این دسته افراد نباشید. سعی کنید چشمتان را به رویشان ببندید و از زندگی لذت ببرید. هر کس مسئول عملکرد خودش است.

معلوم الحال سه‌شنبه 6 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 01:07 ق.ظ http://www.daneshjoyezaban.mihanblog.com

این حقوق سهم شماست حق شماست پس نوش جونتون

دلارام دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:45 ب.ظ

درود آقای دکتر نازنین
امیدوارم حالتون خوب و خوش باشه؛ کلی تبریک و شادباش بابت قبولی همسر گلتون و آرزوی موفقیت برای مادر و پسر عزیز در سال تحصیلی که انشاا... سالی پر از پیروزی داشته باشند و همیشه سربلند باشند.
آقای دکتر خیلی سخته دلگیر نشدن از بعضی رفتار ها و اتفاقات اما کار خوبی کردید که نوشتید تا بلکه مردم آگاه بشن و اینقدر عجولانه قضاوت نکنند؛ من نمیدونم چرا مردم اینقدر عاشق قضاوت کردن اند؟! امیدوارم روزی برسه که همه در کنار هم با مهر زندگی کنیم و همونطور که مشغول زندگی خودمون هستیم بدون قضاوت کردن و بی چشمداشت از دیگران، سعی کنیم به هم کمک کنیم...
و اینکه من هم عاشق شکلاتم شایدم قاتلش:))) امیدوارم مشکلات زندگی همه بشن شکلات های خوشمزه و کام شما و به ویژه عسل خانم دوستداشتنی همیشه شیرین باشه.

مریم دوشنبه 5 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:43 ب.ظ

نمیدونم تا کی این مقایسه ها و حسرت خوردنا قراره توی فضای وبلاگستان ادامه پیدا کنه...

یکی از دوستان وبلاگی که روزانه و گاهی از مسافرتهاش مینوشت انقدر براش نوشتن که دلشون می خواد و اونا شرایطش رو ندارن و اینحرفا، که یه مصیبت بد و غیر منتظره بر سر خودش و خانواده ش...

واقعا حسرت خوردن و زیر سوال بردن هیچ فایده ای نداره. و خود طرف بیشتر از همه اذیت میشه.
هر آدمی بهرحال شرایط خودش رو داره و هیچکسی بدون مشکل نیست. حالا اگر کسی از مشکلات نمینویسه دلیل نمیشه همه چیز خوب و خوش باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد