جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۶۱)

سلام

۱.  مرده اومد توی مطب و گفت این آمپول که برام نوشتین افتاد و شکست دوباره مینویسین؟ دوباره نوشتم.  درحال بیرون رفتن زیر لب گفت: حالا انگار اصلا آمپولش چی بوده؟!

۲. به خانمه گفتم: بچه تون چیزی نخورده که مسموم شده باشه؟ گفت: نه! هرچیزی خورد که آورد بالا دیگه چیزی توی دلش نموند؟

۳. (14+) مرده درحال خاروندن بالای پاش از روی شلوار گفت: اون قدر میخاره که دلم میخواد بکنم بندازمش دور!

۴. (10+) خانمه گفت: پسرمو هفته پیش ختنه کردیم. حالا که پانسمانشو باز کردیم از صورت آلتش ادرار نمیکنه! گفتم: یعنی چی؟ شلوار پسرشو آورد پایین و سوراخی که زیر آلتش ایجاد شده بود نشونم داد و گفت: دیگه ادرارش از اینجا میاد!

۵. خانمه گفت: اون قدر تب دارم که آب سردو میزنم به صورتم بخار میشه!

۶. ساعت دو صبح یکی اومد توی درمونگاه و داد زد دکتر کجاست؟ از اتاق استراحت دویدم بیرون و گفتم: چی شده؟ گفت: پسرم از صبح اسهال گرفته! نسخه شو که نوشتم گفت: حالا با اینها سریع خوب میشه؟!

۷. وقتی رسیدم سر شیفت پزشک شیفت قبل گفت: این بهیاره اولین شیفتشه حواست بهش باشه. گفتم: حواسم هست. دختره چند ساعت بعد صدام کرد و گفت: ببخشید ایشون دستشون ضربه خورده و ناخنشون کاملا کنده شده. بگذارمش سر جاش و ببندمش؟!

۸. پیرزنه گفت: سرمو که میارم پایین حتما باید دستمو بگذارم پشت گردنم تا بیاد بالا!

۹. به خانمه گفتم: بچه تون خیلی فعالیت بدنی داره؟ گفت: نه همه اش پای تلویزیونه. بچه گفت: نخیر کلاس نقاشی هم میرم!

۱۰. برای یه بچه تب بر نوشتم. مادرش گفت: شیاف هم بنویس توی دلش هم خنک بشه!

۱۱. خانمه گفت: برام آزمایش های پیش از بارداریو بنویسید. وقتی نوشتم گفت: اگه پیش از این که برم آزمایش باردار بشم مشکلی پیش میاد؟!

۱۲. مرده جسد پدرشو آورد تا براش گواهی فوت بنویسم. وقتی نوشتم گفت: حالا یارانه این ماهو بهش میدن؟!

پ.ن۱: لازمه به خاطر تاخیر زیادم ازتون عذرخواهی کنم. متاسفانه کارهام به شدت قاطی پاطی شده و از الان اصلا نمیتونم بگم پست بعدیو کی میگذارم.

پ.ن۲: مطمئنا باور نمیکنین اگه بگم چندتا از پستهای چندماه پیش حدود ده میلیون تومن برام خرج داشت! به موقعش بیشتر توضیح میدم.

پ.ن۳: یه شب سر شیفت بودم که آنی و بچه ها سرزده اومدن اونجا. داشتم نوار قلب یه مریضو میدیدم که عماد اومد توی مطب و با دیدن نوار قلب گفت: این که نمودار خط  شکسته است. توی کتابمون خوندیمش! 

نظرات 56 + ارسال نظر
ساناز یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:16 ب.ظ

سلام اقای دکتر
واقعا دوست دارم بدونم چه پستی باعث شد که شما 10 تومن ضرر بدین لطفا زودتر بنویسید

سلام
چشم اما به این زودی نمیشه

یک د م د د ادبیات یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:31 ق.ظ

کنجکاو شدیم.

خودم هم همین طور

یک د م د د ادبیات یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:30 ق.ظ

سلام بالاخره اومدید. قاطی پاتی؟ خرج؟ کنجگاو شدیم.

سلام
عرض خواهم کرد
در آینده

نلیا یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 03:15 ق.ظ

سلام دکتر اتفاقی با وبلاگتون اشنا شدم بعد بیشتر ارشیوتونو خوندم یعنی دکتر به این با حالی تا حالا ندیدم دمتون گرم

سلام
خوش اومدین
سپاسگزارم

باران یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:34 ق.ظ

مثل همیشه جالب .خدا قوت

ممنون

رها یکشنبه 20 دی‌ماه سال 1394 ساعت 12:41 ق.ظ

سلام
چه عجب
کاش اون 10ملیون و توضیح میدادید::دی
اون که گفته ازش بخار میاد کاملا درسته.منم اون زمانی ک از نظر روحی حالم بد بود اکثرا تب داشتم و ننم مسل بخاری داغ بود و آب میریختم رو تنم یا صورتم بخار ازش میزد بیرون

سلام
عرض میکنم
همین جا
اما نه الان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد