جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (155)

سلام 

1. پیرمرده گفت: پام درد میکنه. گفتم: کمرتون هم درد میکنه؟ گفت: نه اتفاقا همین چند روز پیش رفتم و خون دادم! 

2. داشتم برای یه بچه نسخه مینوشتم که مادرش گفت: این تا آمپول نزنه خوب نمیشه. گفتم: به پنی سیلین که حساسیت نداشته؟ گفت: نمیدونم تا حالا اصلا آمپول نزده! 

3. مرده نسخه بچه شو از داروخونه گرفت. بعد داروهارو آورد و گفت: بیا این داروها که براش نوشتی رو ببین میتونه بخوره شون؟! 

4. به پیرزنه گفتم: بفرمائین. گفت: به اندازه سه هزار تومن قرص سردرد برام بنویس! 

5. خانمه گفت: این جواب سونوگرافیه که اون روز برای شوهرم نوشتین. نگاهش کردم و گفتم: کلیه شون سنگ داره. گفت: خب پس من فردا میارمش اینجا. تو هم بیا تا سه تائی با هم ببینیم باید چکارش کنیم؟! 

6. برای یه بچه نسخه مینوشتم که مادرش گفت: یه آمپول هم براش بنویس. بچه گفت: نه دکتر! مادرم داره شوخی می کنه! 

7. (13+) مرده گفت: برام آمپول نوشتی؟ گفتم: نه. گفت: خوب کاری کردی. این تزریقاتیه انگار تازه کاره یه وقت آمپولو اشتباهی میزنه یه جای دیگه! 

8. (15+) به خانمه گفتم: روده هاتون صدا میکنن؟ گفت: آره هی از عقب صدا میاد! 

9. مرده به خانمش گفت: هرچی میخوای به دکتر بگو میخواد توی دفترچه ات نقاشی بکشه! 

10. به خانمه گفتم: پاتون هم درد میکنه؟ گفت: فقط وقتی یکی پا میگذاره روی پام! 

11. پیرزنه سه نوع قرص آورد و گفت: اینهارو برام بنویس. وقتی نوشتم یکی یکی برشون داشت و بهم نشون داد و گفت: اینو نوشتی؟ اینو هم نوشتی؟ اینو هم نوشتی؟! 

12. مرده گفت: حالا اگه من برم آزمایشگاه همین آزمایشهائی که شما نوشتینو ازم میگیره؟! 

پ.ن1: رفتم شیفتو تحویل بگیرم که با دیدن خانم دکتر .... توی درمونگاه تعجب کردم. وقتی خانم دکتر رفت از یکی از پرسنل پرسیدم: مگه خانم دکتر دوسال پیش تخصص قبول نشد؟ گفت: چرا اما ظاهرا کلیه شون مشکل پیدا کرده پیوند کلیه کردن و دیگه نتونستن به درسشون ادامه بدن :-( 

پ.ن2: دیشب توی گروه پزشکانمون توی دنیای مجازی بودم که یه آقای دکتر جدید عضو گروه شدند و چند ساعت بعد از طرف مدیر گروه از گروه حذف شدند. پرسیدم چرا حذفشون کردین؟ گفت: توی همین چند ساعت فقط به عمه من کامنت خصوصی نداده بود! بعدا فهمیدم همه خانم دکترهای گروه از کامنتهای خصوصی ایشون شکایت کرده بودند!  

پ.ن3: ساعت یازده شب داریم از مهمونی برمیگردیم خونه که عسل میپرسه: میریم شهربازی؟ میگم: حالا دیگه نصف شبه. شهربازی تعطیل شده فردا میریم. عسل یکدفعه به سبک گروه TMBAX (گروه موسیقی مورد علاقه عماد) با فریاد میگه: بی خیال فرداااا ....!

نظرات 67 + ارسال نظر
تارا سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 04:40 ق.ظ http://dokhtarekhoone.persianblog.ir

چقد دلم برای خانوم دکتر که تخصص قبول شده ولی به دلیل بیماری نتونسته ادامه بده سوخت واقعا سرنوشت چه بازیایی داره ها
مورد 7

واقعا
ممنون

خاطره سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 03:08 ق.ظ http://rahabayat.blogfa.com

سلام
پست جالبی بود.
6.من همیشه بابام اسرار داشت که دکتربرام آمپول بنویسه همش هم التماسش میکردم دنبالم نیاد داخل مطب
پ.ن2.عجب!!!!!!!
10.
خدا عسل خانومم براتون حفظ کنه.
ایام به کامتون

سلام
ممنون
چه اسراری داشته پدرتون؟
ممنون از لطفتون

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 01:43 ق.ظ

سلام دکتر اینستا دارین؟ با اسم واقعی یا مجازی؟

سلام
پاسخ شما منفی است!

پونی سه‌شنبه 16 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 12:27 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

خاطرات جالبی بود

منم به روزم بعد از ماه ها

ممنونم
مزاحم میشم

اسمال دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 10:57 ب.ظ

عجب دیونه خونه ایه اونجا این مریضا رو شما چجوری تحمل میکنین؟ من که باشم باید همش دعوا کنم با بیمار!

مطمئن باشین از این مریضها همه جا پیدا میشه
همه که اینطوری نیستن گاهی یه روز میاد و میره و چیز دندون گیری برای وبلاگ پیدا نمی کنم!

معلوم الحال دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 10:26 ب.ظ http://daneshjoyezaban.mihanblog.com

سلام
2 و 6. دکتر بالاخره من نفهمیدم شما دکترا به تجویز آمپول علاقه دارین یا مامانا؟! آخه ما یه دکتر داریم که هنوز ننشستی 2 تا پنی سیلین/دگزا/پلازیل/... رو نوشته بعدش میگه چته؟! بقبه دکترا هم که خانواده اصرار دارن بنویس
پ. ن.1: واقعا برای خانم دکتر ... متاثر شدم. یعنی پیوند کلیه هم اینقدر مهمه؟! راجع به پیوند کبد و اینا میدونستم اما ...

پ. ن.2: از این دکترا هم مگه داریم؟ مگه میشه؟!
پ. ن. 3: عسل خانوم مثل اسمش چقدر شیرینه منتها تفاوت سلایق چقدر زیاد شده، ما فوق فوقش نهایت تغییر گرایشمون از همایون شجریان به سمت امشو شو شه لیپاک لی لی لونه بود الان بجه ها رپ گوش میکنن با چه سرعتی

سلام
هرسه!
پ.ن2: چرا نداریم؟ دکترها هم آدمن دیگه
پ.ن3: خدائیش چقدر هم پرمعنی بود این آهنگ!

tarlan دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 09:02 ب.ظ http://tarlantab.blogsky.com/

شما چقدر نکته سنجین و دقت دارین .طبق معمول همه این ماجراها جالبن .
منم وقتی بچه بودم خیلی گلو درد میگرفتم اولین حرف مادرم به دکتر همیشه این بود آقای دکتر حتمن براش آمپول بنویسین
من عاشق این عسل شمام با این شیرین زبونیش
خدا براتون حفظش کنه

شما لطف دارین
پس درک می کنین!
ممنونم

خانم توت فرنگی دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 08:38 ب.ظ

ممنون

خواهش
اما چی؟

Bluish دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:23 ب.ظ

سلام
9 عاااالی بود!

سلام
ممنون

مریم دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 07:10 ب.ظ http://unexpected.blogsky.com/

4- بعد اصولا شما در این موارد چی میگین؟:))

5- :))

7- خو اشتباهی قراره کجا بزنن:))

9- حالا باز اگه قشنگ نقاشی کنین که خوبه :دی متاسفانه خیلی بد نقاشی میکشین تو دفترچه بیمه آدم :دی

پ.ن.1 :(
امیدوارم حالشون همیشه خوب باشه.

پ.ن.2 حالا چقد هم عجول بوده! یه چند روزی ضبر میکرد حالا، بعد پیام خصوصی میداد :))

پ.ن.3 :))))

4. میگم باشه (اگه سر و وضعشو میدیدین)
پ.ن2: واقعا

مینا دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 05:55 ب.ظ

سلام
نمازو روزهاتون قبول ‌
جالب بود .به بعضیاشم خندیدم .
ای جانم عسل خانوم .ببوسینش .

سلام
ممنون
خنده تون مستدام
چشم

maryam.k دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 05:49 ب.ظ http://marabekhaateratnegahdar.blogsky.com

پ دیدید دروغگو بوده...مطمئن باشید اگه این شخصیتی ک از خودش نشون داده واقی بود انقد بد برخورد نمیکرد....
دکتر من کلیپ شیب و بام رو ندیدم واقعا قضیش جیه؟

حق با شماست
انشاءالله به زودی میبینینش

mina دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 04:49 ب.ظ http://www.aslanmohemnist.roomfa.com

عرض کنم خدمتتون!

مورد 2 از همه بامزه تر بود!

شما لطف دارین

دینا وب هاست دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 04:27 ب.ظ http://dinawebhost.ir

با سلام خدمت شما وبلاگنویس محترم
همانطور که اطلاع دارید طی چند هفته ی گذشته وبلاگ سرویس های ایرانی از جمله بلاگفا و پرشین بلاگ دچار مشکل شده و موجب نارضایتی بسیاری از کاربران خود شده اند .
با توجه به اینکه هر وبلاگنویسی نیاز به نسخه ی پشتیبان وبلاگ خود را دارد ؛ به همین منظور بر آن شدیم تا نرم افزاری جهت ارائه خروجی وبلاگ برای سیستم مدیریت محتوای ورد پرس بصورت XML را با درصد خطای پایین پیاده سازی نماییم .
برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه نمایید :
http://goo.gl/mTr6to
با تشکر
دینا وب هاست

سلام
من معمولا کامنتهای تبلیغاتیو نگه نمیدارم اما شما استثنا هستین
فقط چرا نوشتین وردپرس؟ فقط در اون مورد موثره آیا؟

maryam.k دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 03:27 ب.ظ http://marabekhaateratnegahdar.blogsky.com

سلامممممممممم....
۱.خب حتماحایشون وقتی خون میده متوجه درداش میشه
۲.شنیده بودم قبلنا که دروغگو فراموش کار میشه نه به این سرعت
۳.خخخخخخخخخخخخخخخ
۴.جدا گفت اینووووووووووو؟؟!؟؟
۵.خب شما دکتری پول میگیری وظیفته باید بری خخخخخخخخخخخخخخ
۶.هههههههههههههههههههه
۷.مثلا کجا؟؟؟؟
۸.خخخخخخخخخخخخ
۹.نقش بابابزرگ رو واسش اجرا میکرده
۱۰.خخخخخخخخخخخخخخخ مگه دیو رو پاش پا میذاشته؟؟؟
۱۱.کار از محکم کاری عب نمیکنه
۱۲.پ.ن.پ ازمایش نفر قبلی رورمیگیرن ازش...
پ.ن۱.الهی بمیرم ایشالا خدا همه مریضا رو شفا بده...آمین...
پ.ن۲.مطمینید دکتر بوده؟؟؟ دکتررررررررر منم عضو کنید حوصلم سر رفتش ثواب دارهاااااا
پ.ن۳.ای جووووووونم جیگرشووووووووووووووو...خواننده هم شد عسلک خانم

سلام
از لطفتون ممنون
پ.ن2: چه عرض کنم؟ جالب این که خودشو عمومی معرفی کرده بود و گفت پدرش ارتوپده اما بعد فهمیدیم توی یه گروه دیگه گفته خودم دارم تخصص ارتوپدی میخونم!

شادی دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 02:58 ب.ظ

سلام.
من هنوز دلیل این علاقه مادرها به امپول برام روشن نشده!!
اقای دکتر این مورد 12 واقعا اتقاف افتاده برای برادر من.
11- این آدم های سن بالا خیلی جالبن. مامان بزرگه من هم همینطوره. با داروها و قرص هاش برای خودش دنیایی داره.
عسل خانوم رو عشقه

سلام
ایضا
پس قبول دارین که از خودم ننوشتم!
واقعا
ممنون

مهدی دوشنبه 15 تیر‌ماه سال 1394 ساعت 02:54 ب.ظ http://www.lifeconcerns.blog.ir

با توجهه به پینوشت 2 دکترها هم بله....!!!

دوست عزیز
در همه اقوام و همه قشرها هم آدم خوب هست و هم آدم بد
شما اصلا نمیتونین درمورد یه نفر براساس شغل یا محل زندگیش قضاوت کنین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد