جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (146)

سلام 

1. مرده بچه شو آورده بود و گفت: براش شربت استامینوفن ننویسین برای من هم به درد نخورد چه برسه به بچه! 

2. نسخه خانمه رو که نوشتم گفت: گوشم هم درد می کنه. وقتی اتوسکوپ (وسیله معاینه گوش) رو برداشتم تا گوششو ببینم گفت: اگه توی گوش خیلی ها رفته نمیخوام بکنیش توی گوشم! 

3. به خانمه گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: من میگرن دارم. هیچ داروئی هم براش فایده نداره هربار باید دردشو بکشم تا تموم بشه! 

4. به دختره گفتم: مشکلتون چیه؟ گفت: اسهال دارم و سرماخوردگی. گفتم: از کی؟ گفت: اسهال از سه ماه پیش، سرماخوردگی که از یک سال هم بیشتره! 

5. به پیرمرده گفتم: فشارتون پائینه. همراهش گفت: از چربیش که رفته بالا نیست؟! 

6. (13+) دختره گفت: چند روزه که پریود و معده ام با هم قاطی شده! 

7. نسخه مرده رو نوشتم و از مطب رفت بیرون و یه پیرمرد اومد و نشست روی صندلی. تا اومد حرف بزنه مرده برگشت توی مطب و گفت: مسئول داروخونه میگه این قرصو نداره میشه عوضش کنین؟ عوضش کردم و رفت. باز پیرمرده خواست حرف بزنه که مرده اومد و گفت: ببخشید همه این آمپولو باید به بچه ام بزنم یا نصفشو؟ گفتم: نصفشو. وقتی رفت بیرون به پیرمرده گفتم: بفرمائین. گفت: صبر کن ببینم دیگه نمیخواد بیاد تو؟! 

8. به مرده گفتم: دفترچه تونو برای کدوم متخصص مهر کنم؟ گفت: متخصص ادرار! 

9. پیرمرده گفت: چند روزه که چشمهام شرمشون میاد ببینه! 

10. (18+) خانم مسئول تزریقات بهم گفت: اگه یه روانی پیدا بشه به اتاق ما حمله کنه ما چکار میتونیم بکنیم؟ در که باز میشه جلو ما فقط یه پرده است که اون هم پاره است! 

11. نسخه پیرمرده رو که نوشتم گفت: من هر روز شمارو سر نماز دعا میکنم. اسم 121 دکترو که از اول عمرم تا حالا برام نسخه های خوبی نوشتن یادداشت کردم و هرروز دعاشون می کنم. اولیشون هم دکتر سمیعیه که 45 سال پیش (مطمئن نیستم دقیقا همین عددو گفت یا نه؟) توی شمال منو عمل کرد!  

12. دوتا خانم با هم اومدن توی مطب. اولیو معاینه کردم و موقع نوشتن نسخه گفت: من بچه هم شیر میدم. بعد نفر دوم نشست روی صندلی و گفت: من هم درست مثل اون خانمم اما بچه شیر نمیدم! 

پ.ن1: یه زمانی دوستی جزء لینکهای من بود که یه روز متوجه شدم وبلاگشون حذف شده. چند ماه بعد تصادفا وبلاگ جدیدشونو پیدا کردم و براشون کامنت گذاشتم که گفتند من مطمئنم که براتون پیام خصوصی گذاشته بودم و آدرس جدیدمو بهتون گفتم. حالا مجددا وبلاگ ایشون حذف شده. اگه دارن اینجارو میخونن من آدرس دیگه ای ازشون دریافت نکردم. 

پ.ن2: سرانجام کارهای مربوط به خبره شدنمو انجام دادم. اما وقتی مدارکو به شبکه تحویل دادم متوجه شدم که من دی ماه سال پیش واجد شرایط شده بودم! وقتی اعتراض کردم قول دادند که با حقوق بهمن مابه التفاوت این یک سالو هم بهم بدن! (با حقوق بهمن و عیدی با هم چه شود!)

پ.ن3: چند دقیقه پیش 90 تازه شروع شده بود که عسل از خواب بیدار شد و اومد پیشم و گفت: میخوام سی دی ببینم. گفتم: سی دی چیو میخوای؟ گفت: حالا صبرکن فوتبال تموم بشه! وقتی هم براش سی دی گذاشتم پاشد و رفت! (میخواستم امشب یه چیز دیگه از عسل بنویسم که موند برای پست بعد)

نظرات 62 + ارسال نظر
نسیم سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 04:05 ب.ظ

10 چرا +18 اخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟8 خیلی خنده اااور بود .. 6

10. نیست؟

معلوم الحال سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 12:20 ب.ظ http://daneshjoyezaban.mihanblog.com

سلام
2. چه وسواسی
4. چه مریضایی با وجود اینا دیگه عمرا پیر بشین
6. من دیگه حرفی ندارم ...
9. کشته نجابت چشم هاشونم
10.
11. چه حوصله ای

سلام
ممنون از لطفتون

کیمیاگر سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:53 ق.ظ

7 چه پیرمرده با حالی یه دفعه که رفتم پیش یه دکتر تا میومدم توضیح بدم منشیش میومد وکاری داشت تا 3بار... بار سوم که اومد گفتم منشیتون پیام بازرگانیه هی میاد ومیره دکتره تا اخر ویزتش داشت ریز ریز میخندید با اینکه پزشک جدیه هم بود اخر سر هم که داشتم میرفتم گفت لطفابه این پیام بازرکانی بگید فلان کار....

شما هم بهش گفتین فلان کار؟!

مهربان سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:53 ق.ظ http://daneshjoyepezeshki.mihanblog.com

سلام دکتر
اون مورد چهار رو میشه بیشتر توضیح بدین دقیقا چی شده بود؟رکتوراژی؟
8 - به بیماران واژه اورولوژیست رو توضیح بدین من روی اورو حساسم.یه بار تو درمونگاه با یه مریض مواجه شدم به جای ادرار یه چیز دیگه هم گفت . گفت دکتر ش.. کجاست؟
10 -دکتر اون ده رو برش دارین .خیلی تابلوئه خب حواسش نبوده

سلام
نخیر فقط یه اسهال مزمن بود
چشم
دیگه فایده نداره همه دیدنش!

فاطمه سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 11:26 ق.ظ

مرسی دکتر
مثل همیشه عالی!

پ ن : 10. چند وقت پیش با یکی از دوستان بحثی داشتیم در مورد چنسی شدن ادبیات روز مره مان. بنظر میرسه هر صحبتی در بعضی جمع ها میتونه باعث شلیک خنده و شوخی های جنسی بشه. بنظر من این یکی از نشانه های مشکلات جنسی عمیق تو جامعه ماست که حتما شما با آن ها آشنا هستید. این خودش هم علت و هم معلول یک جامعه بیماره و حتما باید به فکر حلش باشیم وگرنه بطور کامل در فرهنگمون نفوذ میکنه و دیگه قابل جبران نخواهد بود.
(البته خداییش این سوتی رو هیج جوری نمیشه به حساب جنسیت زدگی شنونده گذاشت و یه سوتی حسابیه!)

ممنونم
کاملا حق با شماست
گاهی تعجب میکنم وقتی میبینم بعضی ها از یه صحبت کاملا معمولی چه برداشت هائی می کنن

[ بدون نام ] سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:43 ق.ظ

سلام
7.
10. علامت لب گزیدن
11. آخی چقدر مهربون و قدرشناس

سلام
ممنونم دوست ناشناس من

ستاره بامداد سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:32 ق.ظ http://morningstars.blogsky.com

سلااااام
چه پیرمرد خوبی ! و چه حافظه قوی ای! و چه صبر و حوصله ای ! که واسه تک تک پزشک هاشون دعا میکنن!

سلام
واقعا

مینا سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:02 ق.ظ http://dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام
متخصص ادرار

یادم رفت چه موردی بود .اینقدر واسه این مورد خندیدم اشکام در اومد .خداببخشه .بقیه هم جالب بود .
ای قوبون عسل خانوم ...سرکار گذاشته

سلام
خنده تون مستدام
از لطفتون ممنون

مانا سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 09:26 ق.ظ http://toofany.blogfa.com

این پست عالی بود خخخخخ

چشمهاتون عالی میبینه

باران لاهیجی سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:55 ق.ظ

یاس سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:24 ق.ظ http://nasimsahari.blogsky.com

۴_ایشون چطوری زنده ان انوقت؟!!!
۷_خخخخ
۹_چه نجیب
۱۱_چه آدم‌خوبی،
پ ن ۲_خوش بحالتون میشه ها ولی!ایشالا همیشه جیباتون پر پول باشه(من خیلی چشم شور نیستا)
پ ن ۴_خدا براتون حفظش کنه.

ممنون از لطفتون

یک عدد مامان سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 08:04 ق.ظ http://kidcanser.blogfa.com

به به اقای دکتر خبره
والا منم از راه دور بابت اون یکسال مابه تفاوت ذوق کردم چه برسه به شما

نیها!
ممنون از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد