جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

معتادنامه (3)

سلام

۱. هروقت سرمون یه کم خلوت می شه، مشاور محترم مرکز میاد توی اتاق و شروع می کنه به صحبت کردن. گه گاه هم فکر میکنه داره با مراجعینش صحبت می کنه و شروع می کنه به حرف زدن. یه بار درحال صحبت بود که منشیش اومد و گفت: خانم .... پشت تلفن با شما کار داره. جناب مشاور فرمودند: بگین من نیستم. این خانم خیلی حرف می زنه. پیش خودم گفتم یعنی اون دیگه چقدر حرف می زنه؟!

۲. به پسره گفتم: چی مصرف می کنین؟ گفت: ما آسیابمون همه چی خرد می کنه!

۳. چند عکس ناجور درباره اعتیاد زدیم به دیوار مرکز. مریضه اومد و بهشون نگاه کرد و گفت: آدم نگاه می کنه که اینها دارن مواد مصرف می کنن وسوسه می شه!

۴. پسره شربت متادونشو گرفت و گفت: من دیگه تا چند روز نمیام حالا ببینین. فردا اومد توی مطب و گفت: من اون دیروزی نیستما اشتباه نکنین!

۵. خانم پرستار مرکز به مریضه گفت: الان حدود دو ماهه نیومدین دارو ببرین کجا بودین؟ گفت: من که دفعه پیش گفتم شاید یه کم دیر بیام!

۶. خانم پرستار برای مریض پرونده تشکیل داد و گفت: الان باید سی و شش هزار تومن بدین برای دو شیشه متادون. مریضه دوتا شیشه گرفت و رفت. چند روز بعد اومد و گفت: شربت میخوام. گفتیم: پولشو بده. گفت: شما گفتین سی و شش هزار تومن بده برای مصرف یک ماهت! حالا هم باید تا آخر ماه هرچقدر شربت خواستم با همون پول اون دفعه بهم بدین! با یه فلاکتی بیرونش کردیم!

۷. به مریضه گفتم: بدهی تون خیلی زیاد شده دیگه نمیتونیم بهتون دارو بدون پول بدیم. همراهش گفت: اگه می شه این بار بهش یه شربت بدین من پولشو میدم. گفتیم: باشه پولشو بدین. گفت: حالا که پول همراهم نیست!

۸. خانم پرستار مرکز تازه از انبار چند شیشه متادون آورد که یهو یه مریض اومد تو. یه لحظه شنیدم که خانم پرستارمون گفت: اینو بهش بده دکتر و تا سرمو برگردوندم دیدم یه شیشه متادون داره میاد طرف صورتم!

۹. خانم پرستار مرکز گفت: امشب فروشمون خیلی خوب بود. صاحب مرکز حتما خیلی خوشحال می شه. گفتم: حالا چقدر درآمد داشتیم؟ گفت: ....صد و بیست و هشت هزار تومن. البته برای اینکه پولش رند بشه دوهزار تومن از جیبم گذاشتم روش وگرنه ....صد و بیست و شش هزار تومن بود!

۱۰. مریضه یه مقدار پول آورد و گفت: بدهی مو خط بزنین. وقتی خط زدیم گفت: حالا یه شیشه متادون بهم بدین پولشو بعدا میارم!

۱۱. پروانه مسئول فنیو از صاحب مرکز گرفتم و گفتم: این که کد ملی من نیست که اینجا نوشته. گفت: پس کد ملی کیه؟!

۱۲. روز اولی که رفتم مرکز ترک اعتیاد از خانم پرستار اونجا پرسیدم: اینجا روال کار چطوریه؟ و اون هم کلی برام توضیح داد. بعدها فهمیدم که اون هم روز اولش بوده!

پ.ن۱: رسما برامون یه نامه اومد که از سال آینده وازکتومی و توبکتومی (لوله بندی مردان و زنان) دیگه رایگان نخواهد بود!

پ.ن۲: عماد عسلو اذیت کرد و رفت. عسل صداش کرد و بعد دستشو به نشونه «بیا» براش حرکت داد. وقتی عماد برگشت پیشش عسل باز انگشتهاشو تکون داد که یعنی بیا پائین. وقتی عماد سرشو آورد پائین عسل محکم کوبید توی صورتشو فرار کرد! دختر هم این قدر زرنگ؟!

نظرات 80 + ارسال نظر
morteza چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 01:45 ق.ظ http://psoriasis2.blogfa.com

سلام
این معتادین عزیر هم برای خودشون دنیایی دارنا
یه بار سر راند یه مریض معتاد بودیم و اتند سخت مشغول توضیح دادن بود که تا نگاهمون به مریض افتاد دیدیم شیشه ی متادونو سر کشیده و رفته تو فضا

سلام
هم دنیا هم آخرت!
بفرما اون وقت انوشه انصاری این همه خرج کرد تا بره فضا!

آسیه سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام آقای دکتر
نمیدونین بخاطر کار عسل چقد خندیدم برای مامانمم تعریف کردم
خواهشا بازم در مورد عسل ناز نازی بنویسن

از طرف من ببوسینش

سلام
خنده تون مستدام
چشم
باز هم چشم

خبرنگار سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:13 ب.ظ http://ghasedake90.mihanblog.com

میگن دختر زرنگ به باباش رفته

من کی زدم توی گوش داداشم؟!

MINA سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:43 ب.ظ http://mina1373.blogfa.com

سلام. فونتتونو عوض کنید لطفا.خوش گذشت خدانگهدار

سلام
چرا آیا؟ تا حالا کسی بهم نگفته بود که مشکل داره
ممنون خدانگهدار

حسین سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:08 ب.ظ

"...... اینو بهش بده دکتر و تا سرمو برگردوندم دیدم یه شیشه متادون داره میاد طرف صورتم! "

دکتر گرفتیش یا نه ؟

پ نه پ!

میتینگ انلاین سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:57 ب.ظ http://meetingonline0.blogfa.com/


آفرین آفرین.
به عسل البته.

ممنون ممنون
از طرف عسل البته

پرنیان سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:34 ب.ظ


حرکت عسل عالی بود... ای جان....

موافقم!

sab سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 02:06 ب.ظ http://sabinaaa.blogfa.com

اقای معتاد از عکس ها عجب درس عبرتی گرفت هاااا
دخترا همیشه زرنگ هستنننننننننن

آره واقعا متنبه شد!
اون وقت این عصبانیت داره آیا؟

هدی32 سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:12 ب.ظ

مثل همیشه عالی بود 20
واقعا عسل جون دختر زرنگیه افرین

ممنون

وانی سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:30 ق.ظ

ای جونم عسل که عماد باید بره پیشش کارآموزی
دکتر شما درک نمی کنین فک خانوما تکون نخوره اصلن بدن درد می گیریم!! خیلی عالی بود همشون و کلی خندیدم مرسی

تا چند وقت دیگه همین طور هم میشه

خنده تون مستدام

[ بدون نام ] دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:14 ب.ظ

خیلی دروغ میگی خیلی دروغای ضایع

باور کنید که دروغ نیستند
اما اگه واقعا این طور فکر میکنین میتونین دیگه تشریف نیارین

مهدیه دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:38 ب.ظ

سلام
یک سوال مگه داروهای ترک اعتیاد مجانی نیستند؟همیشه اینطور فکر می کردم....
راستی دخترها همیشه خیلی زرنگ هستند.....عسل جان هم مستثنی نیست البته

سلام
نخیر درحال حاضر هز شیشه متادون اینجا 18000 تومنه بقیه جاهارو نمیدونم

آنا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:11 ب.ظ http://www.gandom1359.persianblog.ir

کار عسل خیلی جالب بود...

واقعا

ستاره بامداد دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ب.ظ http://morningstars.blogsky.com

سلام
میگم شیشه شربت احیانا با صورتتون که برخورد نکرد؟؟!!!
اتفاقی مشابه عماد واسه منم افتاده.خواهرم تقریبا دو سالشه ، چند ماه پیش رو زمین دراز کشیده بود منم نزدیکش بودم ، اونم با دست بهم اشاره کرد که برم نزدیکش ، منم نزدیک شدم و سرمو بردم جلو ، اونم با دست زد تو سرم!!!البته آروم!

سلام
خوشبختانه نه
پس این یه فن بچه گونه است انگار!

خانم دکتر دندانپزشک کودکان دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ب.ظ http://dandoonak.blogsky.com

وازکتومی و توبکتومی مگه تا الان ریگان بوده؟؟؟
چه دخمل زرنگی داری باباجی

بله رایگان بود
واقعا

راضیه دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 08:14 ب.ظ

1. وااای واااای چقد سخته به اجبار به حرفای کسی گوش بدی
8. شیشه رو گرفتین؟
آقای دکتر دخترا همیشه زرنگ بودن ولی چون خیلی دل رحمن همیشه این زرنگیشونو نشون نمی دن.

واقعا
بله خوشبختانه
اون که بععععله!

عاطفه دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

۹)این الان رند بود عایا؟!!!!!!!
پ.ن2)ای جانم خدا حفظش کنه چه زرنگ و بانمکه دخملتون

دیگه از این رندتر؟!
ممنون

هیچی دیگه دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 05:39 ب.ظ http://asam20.blogfa.com

تاحالا که با مریضا حال میکردید!
الان چه شود با قشر شریف معتاد!
شماره۸رو نگرفتم!یعنی چی؟!
دخترتونم اصن کاری کرده.........!

ما کلا همین طوریم!
یعنی یه شیشه متادونو به طرفم پرتاب کرده بود!
واقعا

دکترکوچولو دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:33 ب.ظ

اونی ک اون بالا عکشس هست خودتونین؟؟
عسل شبیه کیه ؟؟
عماد شبیه کیه ؟؟

+ پلیز جواااااااااااااب !!

عکس خودمه اما نه عکس الان
عماد و عسلو واقعا نمی دونم فامیل ما معتقدند شبیه من هستند و فامیل آنی معتقدند شبیه اون هستند!

وکیل دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 04:17 ب.ظ

سلام دکتر گرامی،
مورد ٣ تهمثبت بینیه!!!!

سلام
جانم؟

باران دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.withmygod.blogfa.com

سلام دکتر
خوب هستین؟
راستی عسل شبیه بچگی های خودتونم هست:)
دمه عسل خانم گرم چقدر باهوشه این دختر:)
شماره 11 عجب رازی رو مطرح کرده!
کلی روحیم باز شد با خوندن این پست آخه امروز کلا خوشحالم خوشحال تر شدم

سلام
خوبم شما چطورین؟
واقعا؟
واقعا
راز آیا؟
امیدوارم همیشه شاد باشید

ستاره دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 03:01 ب.ظ http://razesukoot.blogfa.com

سلام
شماره ی هفت و ده آخر رند و زیرکی بود ها
آفرین عسل فلفل نبین چه ریزه ...

سلام
واقعا

بیوطن دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:38 ب.ظ

این معتاد نامه ها از همه نوشته هاتون باحال تر بودن من از یه معتاد که الان 25 ساله ترک کرده شنیدم میگفت اونقدر وعضم خراب بود که حتی 20 تومن بهم نمیدادن برم نون بخرم میترسیدن بدم جای مواد
حالا شما چطور از اینا نسیه میگیرید
بچه های این دوره زمونه عجیب غریبن

فردا دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ق.ظ http://med84.blogfa.com

چه قدر حرکت عسل هوشمندانه بود! خوشمان آمد.

ایضا

آرمین فرهنک دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:28 ق.ظ

سلام. خوبی. تبریک میکم بخاطر وب خوشکلتون و مطالب زیبای آن.
"آرمین فرهنک" هستم. دانشجوی سال اول رزیدنتی(تخصص یا دستیاری) بزشکی، جراحی مغزواعصاب دانشکاه دولتی. شاعر، نویسنده و داستان نویس هم هستم.
آیا اجازه دارم تو وبتون کامنت بذارم?
آیا میتونم نویسنده وبتون باشم?
باتوجه به شیفت های بیمارستان و برنامه کلاسی فرصت نمیکنم که به موفع به وبتون جهت بیکیری باسخ سوالم سرک بکشم. ممنون میشم اکه باسخ سوالم را با یک تکست مسیج به این شماره (09148207200) واسم بفرستی. راستی بیشابیش سال جدید را به شما و خانواده محترم تبریک عرض نموده و امیدوا م سال رویایی داشته باشی. سباسکزارم. منتظر جوابم.

سلام
اگه واقعا وبلاگمو خونده بودین مطمئنا میفهمیدین اون قدر از پزشکی سردرمیارم که معنی رزیدنتیو بدونم
منتظر باشین

شیرین امیری دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:16 ق.ظ

ایول به عسل
مورد 12 خیلی باحاله چه پرستار با اعتماد به نفسی بوده

واقعا
اون که حساااابی!

افسون دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 09:09 ق.ظ

دستتون درد نکنه سر صبح کلی خندیدم!
۳- اینا واسه ماها عبرته واسه اینا خاطره ست!
۸- صحنه جالبی بوده حتما!
۹- برنده این ژستتون این خانومه. الهی من قربونش برم
پ.ن۱ : حتما حساب کتاب کردند دیدن یکی از عوامل بسیار حیاتی کاهش رشد جمعیت رایگان بودن این خدماته وگرنه گرونی و بیکاری و هزینه بالا و سخت بودن تربیت بچه و گرفتاری و اوضاع ...کوتاه بیام سنگینترم
پ.ن۲: ماشالله هزار الله اکبر. دختر باید هم اینجوری زبل باشه وگرنه کلاهش پس معرکه ست

خنده تون مستدام
9. من ژست گرفتم آیا؟!

یاس یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:58 ب.ظ http://nasimsahari.blogsky.com

1
2_7)آدم نمیدونه بخنده یا متاسف باشه!!
8-9
12)عجببببب!!!
پ ن)عی بابا گیر عجب دیوونه هایی افتادیما!!
پن2)ایوووول به عسل،پس چی فکر کردید فقط خودتون زرنگید!!!

باران یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:40 ب.ظ http://mahe-mehr.mihanblog.com/

ای جونم عسل

ممنون

[ بدون نام ] یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:19 ب.ظ

پ ن 2:
یاد بچگیای داداشم افتادم!

9: بهش میگفتین 2تومن ازون صدوبیستوشش تومن برمیداشت که قشنگ رندِ رند بشه!

3:
من از همین تریبون اعلام میکنم عاشق این مریض شدم!:دی

این معتادا مرد زندگی نیستنا حالا ببینین من کی گفتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد