جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۸۲)

سلام 

۱. داشتم مریض میدیدم که صحبت دو نفر از پشت در به گوشم خورد، یکیشون داشت به اون یکی میگفت: باز هم این دکتره است که میپرسه آمپول میخواین یا کپسول؟  یعنی چه؟ این اگه دکتره باید همون چیزی که خودش تشخیص میده بنویسه.....  چند دقیقه بعد همون مرد اومد توی مطب، بهش گفتم: آمپول میزنین یا کپسول بنویسم؟! گفت: آمپول میزنم. چند دقیقه بعد همراهش برگشت توی مطب و گفت: بی زحمت به جاش کپسول بنویسین میگه میترسم آمپوله رو بزنم!

۲. خانمه گفت: من هیچوقت دارویی که دکتر ننوشته باشه نمیخورم، حالا بی زحمت برام سه بسته از اون کپسول سبز و خاکستری ها بنویس با یکی از اون شربتها که روش عکس ریه داره!

۳. برای یه دختر حدودا پونزده ساله نسخه مینوشتم،  یه دفعه گفت: منو یادتونه؟  گفتم: نه. گفت سه سال پیش یه روز اینجا بودین با مادرم اومدیم پیشتون، پدرم سرطان داشت، مادرم گفت بیایین توی خونه ببینینش اگه لازمه ببریمش بیمارستان، شما هم اومدین خونه یه نگاه کردین گفتین دیگه فایده نداره آخر عمرشه. یه چیزهایی یادم اومد و گفتم: خب؟  گفت: حق با شما بود، چند ساعت بعد بابام مرد خوب شد به حرفتون گوش دادیم الکی کلی پول بیمارستان ندادیم!

۴. دختره با فرم ثبت‌نام مدرسه اومد، گفتم: خودتون هیچ ناراحتی ندارین؟  گفت: نه در حال پر کردن فرم گفت: راستی من حساسیت فصلی دارم، توی فرمش نوشتم. گفت: حالا اون قدر هم شدید نبود چرا نوشتین؟!

۵. سوار ماشین اداره شدم و طبق عادت همیشگی اول کمربند ایمنیو بستم. راننده گفت: تو چرا همیشه کمربندتو میبندی؟ ما هم عادت میکنیم!

۶. به مرده گفتم: آمپول میزنین یا کپسول بنویسم؟  گفت: هردوشونو بنویس نترس پولشونو میدم!

۷. نسخه خانمه رو که نوشتم گفت: چند بسته قرص خواب هم برام بنویس، چهارتا بسته هم رانیتیدین و سه بسته هم کپسول. از در مطب که میرفت بیرون گفت: من که از این دکترترم بیشتر دارو نوشتم تا این!

۸. نسخه پیرزنه رو که نوشتم گفت: دستت درد نکنه من از بالا خدا رو دارم از پایین هم تو رو!

۹. (۱۴+) خانمه گفت: دیشب اون قدر دستم درد میکرد که نمیتونستم شلوارمو بکشم بالا!

۱۰. مرده داشت موقع شرح حال گفتن کلی آسمون و ریسمون به هم میبافت و وسط حرفهاش یکدفعه گفت: آخه بگو به دم خروس برقصم یا به نوک خروس؟!

۱۱. به مرده گفتم: مشکلتون چیه؟  گفت: من توی تصمیم گیری هام حالت بچه بچه ای دارم!

۱۲. مرده دفترچه خانمشو آورد و گفت: براش یه آزمایش حاملگی بنویس از دیروز استفراغ داره!

پ.ن۱: نمیدونم اگه زودتر میفهمیدم تبریز سال آینده پایتخت گردشگری جهان اسلامه امسال میرفتیم یا همون سال دیگه؟  گرچه تصادفا زمانی به استانبول رفتیم که پایتخت فرهنگی اروپا بود و هیچ اتفاق خاصی هم نیفتاد (سال ۲۰۱۰)

پ.ن۲: بعد از کلی برنامه ریزی من برای سفر آنی وارد صحنه شد و کل برنامه ریزی منو به هم ریخت، ازجمله بعد از یک شب رزرو هتل در مسیر رفت و چند شب توی تبریز (اون هم کمتر از برنامه ریزی من) اجازه رزرو هتل توی شهرهای دیگه رو بهم نداد و گفت هرجا که شد میخوابیم! من که مشکلی ندارم میترسم بچه ها اذیت بشن.

پ.ن۳: برای این که بتونیم از پل روی دریاچه ارومیه رد بشیم ناچار شدم شهر زیبای مهابادو از برنامه سفرمون حذف کنم. امیدوارم توی یه فرصت دیگه بتونیم مهابادو هم ببینیم.

پ.ن۴: فردا (پنجشنبه) ظهر بعد از برگشتن از سر کار راهی میشیم. احتمالا جواب کامنتهای این پستو با تاخیر خواهید دید.

پ.ن۵: چند نفر از دوستان رسماً اعلام کردند که بعد از مدتها به وبلاگستان برمیگردن و من هم توی وبلاگم نوشتم اما فقط یه پست گذاشتن و باز ناپدید شدن. باز هم گلی به گوشه جمال دوست قدیمی دکتر دلژین دندان پزشک که بی سروصدا برگشته و داره توی وبلاگش مینویسه.

پ.ن۶: به عسل میگم: این همه الکی آبو باز نگذار بابا آب کمه. میگه: نه بابا توی دریا پر از آبه!

نظرات 42 + ارسال نظر
الهام شنبه 8 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 10:35 ب.ظ http://sokoot-1375.blogfa.com

سلام اقای دکتر خیلی قشنگ می نویسن طوری که ادم دوست داره هی نوشته هاتونو بخونه ..تازه با وبلاگتون اشنا شدم خیلی دوست داشتنیه..

پایدار باشید.

سلام
خوش آمدید
باز هم منتظر شما هستم

sevin سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 11:41 ق.ظ

سلام . بله خودمم چیزی از حرفاشون نفهمیدم . به قول دوستام فازشو درک نکردم .

سلام
حق داشتین

sevin یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 06:16 ب.ظ

سلام گزینه 1و2 عالییییی . حالا واسه من عکس این داستان اتفاق افتاده بود چند روز پیش مریض شده بودم تو سفر هم بودیم همونجا رفتم دکتر و بدون اینکه ازم سوال کنن یه کیسه پر از آمپول وسرم تجویز کرده بودن با آقای دکتر دارم صحبت میکنم که میشه من اینارو تزریق نکنم یه دفعه خانم پرستار گفت نه عزیزم نمیشه باید بزنی همه رو همینجا خوب شی بعد شروع کرد به توضیح دادن فرق بین زایمان طبیعی و سزارین اون لحظه نمیدونستم بخندم یا گریه کنم چهره دکترم که علامت تعجب . هیچی دیگه قانع شدم .

سلام
فرق زایمان طبیعی و سزارین؟؟

نسیم پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 06:22 ب.ظ

مخ لسیم

ما بیشتر

اسحاقی پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 12:24 ق.ظ

سلام.رسیدن بخیر .عکساتون و دیدم خیلی قشنگ بودن همیشه به سفر و شادی .دکتر مثه بلاگستان فک کنم در وفاداری به فیسبوک هم نمونه هستید خخخخ.من فیلتر شکن ندارم یبارم که پیدا کردم نتونستم پیج مو بازیابی کنم .کاش اینستا یا جای دیگه بودین .می تونید صحفه منو از پیج انی خانم ببنید .البته زیاد فعال نیستم .

سلام
ممنون از لطفتون
چشم

نسیم دوشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 02:17 ق.ظ

کوشین؟

زیر سایه شما

kfarahbakhsh یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 02:24 ق.ظ http://kfarahbakhsh.blogfa.com/

سلام . وبلاک خوبی دارید . باسپاس . وقت کردید یه سری هم به فقرا بزنید . خوشحال میشم نظرتونو در مورد وبلاکم بدونم . موفق باشید . درپناه حق

سلام مزاحم میشم

Med student یکشنبه 5 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 12:50 ق.ظ

سلام دکتر تبریز تشریف دارین؟خوش اومدین
ان شاالله که تا این لحظه خوش گذشته باشه
خیلی دوست دارم تو پست بعدی تون نظرتونو در مورد محل زندگیم بدونم
شما خیلی قلم زیبایی دارید
من تقریبا سه سالی میشه که میخونم مطالبتوتو البته این اواخر دیر ب دیر میام ولی همه رو یه جا میخونم اینجوری کیفشم بیشتره

سلام
داشتیم!
چشم

شادی شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 06:55 ب.ظ http://GF

سلام
خوبی شما؟من یه مشکل بزرگ دارم می تونم از شما کمک بخوام؟لطفا

سلام
درخدمتم

قندک میرزا شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 10:33 ق.ظ

دکتر جان قدم ما شور بود؟کم پیدا شدین؟

اختیار دارید

رها پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 03:57 ب.ظ

سللامم اقای دکتر
من تازه لا وبلاگتون اشنا شدم
چققدر خاطره هاتون جذابن...

سلام
ممنون

نسیم پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 02:12 ق.ظ

روزتون مبارک دکتر
سلاااام

ممنونم
سلام

دلارام پنج‌شنبه 2 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 12:46 ق.ظ

سلام آقای دکتر ربولی گرامی
روز پزشک کلی مبارکتون باشه، با آرزوی بهترین ها برای شما و همه ی همکاران کاردستتون.
الهی شما و خانواده ی گلتون همیشه شاد و تندرست باشید.
عسل خانوم شیرین زبون ما رو هم ببوسید.
خوشحالم که هنوز در وبلاگستان می نویسید، قلمتون سبز.

سلام
سپاسگزارم

نل چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 10:56 ب.ظ

روزتون مبارک:):):)

ممنونم

Tarlan چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 09:49 ب.ظ

سلام
مثل همیشه عالی بود
خدا عسل رو حفظش کنه
روز پزشک مبارک

سلام
سپاسگزارم

شارمین چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 07:24 ب.ظ http://behappy.blog.ir

سلام.

روزتون مبارک آقای دکتر

سلام
سپاسگزارم

سارا چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 01:31 ب.ظ

سلام آقای دکتر یک شهریور روز پزشک رو به شما و همه ی پزشکای سرزمینم تبریک میگم

سلام
سپاسگزارم

fnm چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 01:11 ب.ظ

با سلام
با دلی آکنده از احترام و سپاس، یکم شهریورماه، سالروز دانشمند بزرگ و طبیب برجسته نامدار ایرانی، شیخ‌الرئیس ابو علی سینا که به شایستگی روز پزشک نامگذاری شده است را به شما صمیمانه تبریک عرض می‌نماییم و برای آن پزشک محترم، اعتلای مقام و علو منزلت آرزو می‌کنیم. امیدواریم ستاره‌ی زندگی و اختر دانشتان، پیوسته ایام بر دل بیماران بتابد.

سلام
از لطفتون سپاسگزارم

ترلان چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 03:41 ق.ظ

سلام
برام عجیبه چرا شما اینستا نیستین؟

سلام
به اندازه کافی وقتمو توی دنیای مجازی میگذرونم

اسحاقی چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 01:24 ق.ظ

سلام دکترجان .روزتون مبارک .مادامیکه ،تلخی زندگی دیگران را شیرین می کنی، بدان که زندگی می کنی.خداقوت .دستانتون پرتوان .پیروز و مانا باشید ....

سلام
سپاسگزارم
همچنان منتظر شما در فیسبوک هستم

لیمو چهارشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 12:50 ق.ظ http://mydreamylife.blog.ir

سلام دکتر
روزتون مبارک
سفر به سلامت:)

سلام
ممنون
باز هم ممنون

خلیل دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 09:53 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

سفر خوش. دعای شماره ۸ را دریاب

سلام
ممنون
چشم

بانو ویرا دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:35 ق.ظ http://bano-vira.blog.ir/

سلام
سفرتون به سلامت آقای دکتر
مثل همیشه عالی:))
روز پزشک و تولدم خودم رو هم پیشاپیش تبریک میگم

سلام
ممنون
تولدتون هم مبارک باشه

نجوان دوشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:28 ق.ظ http://geeshaa.blogfa.com

عالی بودن

ممنون

سارا یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 03:57 ب.ظ

سلام آقای دکتر مثل همیشه عااااالللللیییی بود...سفر خوش بگذره

سلام
ممنونم

ستاره بامداد یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 03:21 ب.ظ http://morningstars.blogsky.com

سلام
سفر خوش بگذره

سلام
ممنون

محمد مهدی یکشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:43 ق.ظ http://noonokachelik.blog.ir

سلام:)
اون مورد سرطانیه خیلی خوب بود

سلام
ممنون

یک عدد مامان شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 08:36 ب.ظ http://kidcanser.blogsky.com

سفر خوش بگذره اقای دکتر
پس باید منتظر سفرنامه باشیم
اونی که از وبلاگستان بره دیگه بعیده برگرده

ممنونم
حتما
متاسفانه

شهرزاد شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 05:02 ب.ظ http://Reshahrzad.blogfa.com

سلام دکتر سفرتون به خیر باشه.

شماره ۸ عالی بود
۱۰.واقعا شما اگه جای اون آقاهه بودین به دم خروس میرقصیدین یا به نوک خروس؟!!

سلام ممنون
سپاسگزارم

مامان جون شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:56 ب.ظ

اب خیلی کمه.

واقعا

پونی شنبه 28 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:58 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
عجب حکایت هایی
نشان از چند چهره داشتن هموطنان عزیزمان داره
وبلاگ منم بگو بیان ببینن دوستام شاید تشویق شم!!

فدات

سلام
ممنون
البته نه همه شون
چشم
دوستان برید وبلاگ پونی!

لیدا جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:30 ب.ظ

شماره 8.پیرزنه که گفته از بالا خدارو دارم و....باعث شد قهقهه بزنم

خنده تون مستدام

سنجاقک جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 04:19 ب.ظ

برای منم همیشه سواله چرا دکترا میپرسن قرص میخوای یا امپول..خو هرچی خودشون صلاح میدونن بنویسن ما اگه دکتر بودیم که خودمون میگیرفتیم همونو!! اصن هروقت میپرسن در تصمیم گیریش حالت بچه بچه ای میشم و میگم قرص
دکتر دوبارهپیشنهاد میدم کانال بزننننننننننن

آخه مثلا آمپول مینویسم میگن نمیزنم یا حساسیت دارم یا....

مینا جمعه 27 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 01:16 ب.ظ

سفر به سلامت .امیدوارم توی شهر ما بهتون خوش بگذره

سپاسگزارم
خیلی هم خوش گذشت

ستاره جان پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:46 ب.ظ http://gahzist.blog.ir

وای از اون یک و دو
اون شماره 3 هم که خدایی فیلم بوده

ممنون از لطفتون

مریمی پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 09:52 ب.ظ

سلام دکتر ربولی عزیز ...عسل خانمو ببوسین ..خیلی گله.. چرا کم پیداست:)
دکتر دلژین مکه دانشجوی پزشکی نبود؟ چطور دندونپزشکی شد..؟چند تا دلژین داریم؟

سلام ممنون چشم
این یه دلژین دیگه است!

سروش پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 04:27 ب.ظ

مهاباد سرسبز با اون رودخانه ی میان شهرش، در اقلیم خشک و بی‌آب ما بی‌نظیره. شهر نسبتا ترتمیزیه. مردمش هم همین‌طور. ب چشم من اهل مهاباد از متوسط ایرانیها زیباترن. اما بی‌خودی قدن خیلیاشون!

حیف که نشد بیام

دختر معمولی پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 10:39 ق.ظ http://mamoolii.blogsky.com


8- یه کم مثبت می خواست فکر کنم
10-
پ ن 6

ممنون از لطفتون

نسیم پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 03:30 ق.ظ http://www.mannevesht73.blogfa.com

اول؟

نه شرمنده

وانی پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 02:15 ق.ظ

مغرب و مشرق نداره که بعضی هامون خیلی ترکیم بعضی هامون کمتر ولی مهم اینه که شما کلی سوژه ی خنده پیدا می کنید که از ترس جونتون نمی تونید بنویسید

شما هم مواظب خودتون باشین با این کامنت!

Maryam.k پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 12:01 ق.ظ http://deramland.blogsky.com

سلام دکتر
سفرتون بی خطر مراقب خودتون باشید فقط تکاب و تخت سلیمان رو فراموش نکنید...خوشبگذره

سلام ممنون چشم

Fatemeh چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 11:14 ب.ظ http://diaryofamedstudent.blog.ir/

سلام.
۸:
پ.ن۱: اتفاق خاصی نمیفته و تا حالا هم نیفتاده!

سلام ممنون از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد