جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

سفر به دیار مهمت (۱)

سلام

اولا ممنون برای این که در کامنتهای خودتون در پست پیش نظرات خودتونو آزادانه و با احترام بیان کردید. گرچه نظرات با هم متفاوت بود و گاهی لحن سخنان کمی تند میشد اما خبری از ناسزا و...  نبود و من ناچار نشدم که هیچ کامنتیو حذف کنم.

بگذریم، همون طور که بیشتر شما خبر دارید قرار بود اواخر مرداد ماه به سفر بریم اما از اون جا که غیرممکنه من بخوام کاری بکنم و راحت انجام بشه توی ترکیه اوضاع به هم ریخت و سفر ما به اواخر شهریور ماه موکول شد.

اول رفتم سراغ بلیت مستقیم برای ازمیر که گفتند همه شون چارتر و مال تورهای ازمیره و نهایتا ناچار شدم بلیت باتوقف بخرم. اگه از اول خودم بلیت میخریدم این سفر به اولین سفری تبدیل میشد که بدون دخالت یه آژانس خودم همه کارشو کردم اما قسمت نشد! نهایتا یه بلیت برای استانبول گرفتم که اون هم یک دفعه قیمتش رفت بالا! و مجبور شدم کلی بیشتر پول بدم. بعد رفتم توی سایت یکی از ایرلاین های ترکیه تا یه بلیت استانبول به ازمیر بخرم. آخرین پرواز برای ساعت نه شب بود یعنی دو ساعت بعد از رسیدن ما به استانبول. در قسمت پرداخت هزینه هم چون کارت های اعتباری بین‌المللی نداشتم روی گزینه پرداخت هزینه در آینده کلیک کردم به این امید که پولو توی فرودگاه بدم اما درست شب پیش از سفر بود که برام یه ایمیل اومد چون هزینه بلیت هارو نپرداختین خریدشون کنسل شده!

شبانه رفتم توی سایت های مختلف و بالاخره یه پرواز برای ساعت ده و چهل دقیقه شب پیدا کردم، بعد وارد سایتی شدم که با گرفتن کارمزد خدمات مالی بین‌المللی انجام میده و اون بلیتو خریدم و حدود ساعت سه خوابیدم.

صبح زود روز بیست و دوم شهریور بیدار شدیم تا راهی فرودگاه امام بشیم، یه سر به اون سایت زدم و متوجه شدم چون یه قسمتو از شدت خواب آلودگی درست وارد نکردم بلیتها خریده نشده! اما هرچقدر هم که سعی کردم نشد اون قسمتو تصحیح کنم. هرچقدر هم با شماره های پشتیبانی سایت تماس گرفتم فایده ای نداشت.

نهایتا بدون بلیت استانبول به ازمیر راه افتادیم. چند ساعت بعد تونستم با پشتیبانی اون سایت تماس بگیرم که گفتند کلا باید از اول بلیت هارو بخرم.

چند دقیقه بعد به شهر نطنز رسیدیم. هرچقدر گشتیم یه کافی نت باز پیدا نکردیم و نهایتا از صاحب یه مغازه کامپیوتری که باز بود خواهش کردم بره توی سایت فروش بلیت که اونجا متوجه شدم کل بلیت های اون روز از قسمت فروش حذف شده! با فامیل آنی که داشتیم میرفتیم خونه شون تماس گرفتیم و خواهش کردیم از همون جا برامون بلیت بخرند که گفت چون خارجی هستند امکانات کارت عابربانکشون کامل نیست و نمیتونن بلیت بخرند ضمن اینکه به دلیل تعطیلات عید قربان اونجا هم همه جا تعطیله.

بالاخره به فرودگاه رسیدیم و ماشینو توی پارکینگ فرودگاه پارک کردم. بعد از تشریفات قانونی بالاخره با نگرانی از این که بعد از رسیدن به استانبول چکار باید بکنیم سوار هواپیما شدیم و حرکت کردیم. عسل که انتظار داشت مثل پرواز بانکوک توی پرواز جلو صندلیش تلویزیون داشته باشه حالش گرفته شد.

به استانبول که رسیدیم

هواپیما شروع به کم کردن ارتفاع کرد اما بعد دوباره اوج گرفت و خلبان اعلام کرد به دلیل پر بودن باندها ازش خواستن فعلا دور فرودگاه بچرخه! حدود بیست دقیقه بعد بالاخره در فرودگاه آتاتورک استانبول فرود اومدیم و با یه صف طولانی برای امور گمرکی روبرو شدیم. همون جا خدارو شکر کردم که بلیت پرواز ساعت نه ازمیرو نخریدم چون بهش نمی رسیدیم.

بعد از تحویل گرفتن چمدانها که درصد بالایی از اونها سفارشات فامیلمون (که از این به بعد بهش میگم صاحبخونه) بود، رفتم توی قسمت پروازهای محلی فرودگاه و بالاخره همون بلیت ده و چهل دقیقه شب رو خریدم که نشده بود با اینترنت بخرم. البته چون نزدیک پرواز بود گرون تر خریدم. بعد برگشتم قسمت پروازهای بین‌المللی و آنی و بچه ها رو با خودم بردم اون طرف. عماد چند سکه ترکیه ای (که با دادن اسکناس به یه باجه داخل فرودگاه گرفته بودم) ازم گرفت تا از یه دستگاه خودکار داخل فرودگاه آب معدنی بخره. اما وقتی دستگاه ازش خواست شماره خوراکی که میخواد وارد کنه عماد گفت این ردیف که همه اش آب معدنیه یه عددو شانسی میزنم. اما تصادفا همون یه عدد مال بخشی از دستگاه بود که چیزی توش نبود دستگاه هم اول پولهارو برداشت بعد هم یه جای خالی برداشت و آورد و بهمون تحویل داد!

از یکی از پرسنل فرودگاه خواهش کردم با آقای صاحبخونه تماس بگیره و ساعت ورودمونو به ازمیر بهش اطلاع دادم، بعد دوباره چمدون هارو تحویل دادیم و کارت پرواز گرفتیم و این بار با خیال راحت سوار هواپیما شدیم. دقیقا در همون لحظه ای که داشتم به بچه‌ها میگفتم پذیرایی های ایرلاین های ترکیه پولیه و رایگان نیست مهمانداران هواپیمای اطلس گلوبال یه پذیرائی رایگان کردند و منو حسابی سکه یه پول کردند! آنی فکر میکرد به من گفته اما من اصلا خبر نداشتم که خانواده آقای صاحبخونه درواقع ساکن ازمیر نیستند بلکه ساکن یه شهر در حدود سی کیلومتری اونجان.

در فرودگاه عدنان مندرس ازمیر فرود اومدیم و بعد از چند سال آقای صاحبخونه و پسرشو از نزدیک دیدیم..... 

و این داستان ادامه دارد....

پ.ن۱: باوجود پیگیری مکرر هنوز نتونستم پول بلیتی که به اون سایت واریز کردم پس بگیرم و همچنان در دست اقدامه. 

پ.ن۲: (توضیح ضروری: این جریان مال یک سال پیشه ولی یادم رفت بنویسم)

از سر کار میام خونه،  عسل میگه: بابا! من میدونم قورباغه چی میگه. میگم: چی میگه؟ عسل میگه: قدقد قدااا! میگم: نه بابا قورباغه میگه قوررر قوررر عسل میگه: اون که زرافه است!

نظرات 35 + ارسال نظر
یک د م د د ادبیات شنبه 1 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 06:55 ب.ظ

یا اباالفضل..... چه مردمان با فرهنگیند!

واقعا

پونی شنبه 1 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 01:52 ب.ظ

ادارمون دانچگاهه!!

پونی شنبه 1 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 01:50 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

سلام
با عکس هایی از بوسنی به روزم

سلام
مزاحم میشم

مریم جمعه 30 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:36 ب.ظ http://virgool77.blogfa.com

ماشالله چه حوصله ای دارین این همه مینویسین

آنی که میگفت کم نوشتی!

سما جمعه 30 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:03 ب.ظ

ممنون دکتر لطف کردین

خواهش

عاطفه جمعه 30 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:44 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام آقای دکتر
کنسل شد به علت تندروی دوستان محترمه
رنگ لباست روشنه!!!!چرا اینجوری میای دانشگاه!!!
خیلی تو ذوقم خورد

سلام
حق دارین واقعا

دلارام جمعه 30 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:17 ب.ظ

درود ها.امیدوارم خیلی خوب و خوش باشید.
چقدر اوضاع پیچیده و سخت شده بوده...مشتاقانه منتظر ادامه ی سفرنامه هستم.
من همیشه سر این خرید های اینترنتی کلی استرس میگیرم و وسواااااس...
قربون شیرین زبونی های عسل خانم، کاش بچه ها هیچ وقت بزرگ نشن.
حدود 2، 3هفته ی پیش به تئاتری رفتیم براساس هشت داستان کوتاه از آنتوان چخوف؛جدا از بی نظیر بودن بازی خلاقانه و تک نفره ی جناب "پیروزفر" عزیز، از زمان باخبر شدن از اجرای این نمایش کلی یاد جناب وراچ خان گرامی و همه ی دوستان وبلاگ ایشون و کسانی که به دعوتشون کتاب صوتی میساختند و در وبلاگشون در دسترس بود، افتادم و شب نمایش کلی جای شما دوستان بزرگولر و دکتربابک خان خالی بود.پر حرفی های من رو ببخشید.
در پناه خدا باشید.

سلام
از لطفتون ممنون

مترجم راه راه راه راه راه.... جمعه 30 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.manneveshtblog.blogsky.com

سلام والا به نطر می رسه مجبورم زندگی کنم.... شاید بابامو دوستم نبودن خلاص می کردم خودمو نمی دونم... چند وقتی من رفتم تو لک نازنین هم پوکید همش عکس پروفایل می ذاره با مضمون خودکشی و خواب طولانی و... بابامم مریض شده همش فشارش میفته پایین می بینید تو رو خدا ! زنده بمانم تا زنده بمانند !!!!

سلام
همین توفیق اجباری هم خوبه

یک د م د د ادبیات جمعه 30 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:16 ب.ظ

خوب چرا از خودتون عکس نمیذارید؟ شما که اسم مریضهاتون را نمی نویسید دیگه از چی نگرانید؟ یا من خیلی بی خیالم یا بقیه خیلی محتاط!

وقتی یکی از دوستان ساکن شهر اسمشو نبر بهم زنگ میزنه و میگه چند نفر از مردم شهر داشتن با چوب سوار ماشین میشدند تا بیان ولایتتون و پیدات کنن من نگذاشتم باید بهم حق بدین

سما پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:01 ب.ظ

سلام دکتر
وقت شما بخیر
ببخشید میخواستم راجع به نوشیدنی های انرژی زا _با اسم هایپ رایج هستن_ ازتون سوال کنم
ببخشید آیا مصرف اینها ضرر داره؟
مثلا چقدر باید مصرف بشه ک مضر نباشه؟
هفته ای 4 تا زیاده؟ ؟
ببخشید سوال هام زیاد شد
ممنون میشم پاسخ بدید

سلام
این نوع نوشیدنی ها رو چندان توصیه نمیکنم
هم به خاطر کافئین زیاد میتونن باعث تپش قلب و یه نوع اعتیاد به مصرفشون بشن
هم ترکیباتی دارند که باعث خروج کلسیم از استخوان ها میشه

مترجم راه راه راه راه راه.... پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:51 ق.ظ http://www.manneveshtblog.blogsky.com

سلام با تشکر از یادآوری ؛ این پسره دیوونه س بی فکره یه بارم طلاق گرفته خودش. با یکی دو تا کلاس و ماموریت عاشق شده

سلام
خب پس هیچی دیگه

عاطفه سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 10:16 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام آقای دکتر
از این فلش کارت ها با عسل کار کردین.نشونش بدین و بعد با تصویر بهش یاد بدین
چقدر عسله این عسل

سلام
چشم

پونی سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:25 ب.ظ

سلام
من از بوسنی برگشتم و دوروزی هم در استانبول ماندم
از سایت علی بابا هم برای بوسنی و هم سریلانکا بدون مشکل با پرداخت ریال آنلاین میشه بلیط خرید

جاتون خالی ازین طبیعت بکر بوسنی

بعدا عکس خواهم گذاشت شما هم از ترکیه عکس هم بگذارید لطفا

بدرود

سلام
همیشه به سفر
اداره تون کارمند نمیخواد؟
نوشتن پست جدید تقریبا تموم شده اما گذاشتن عکس توش کار ساده ای نیست چون باید مراقب باشم خودمون توی عکس نباشیم!

نازی سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:11 ق.ظ

سلام اقای دکتر
ببخشید یه سوال داشتم
من ۳۰سالمه
انزیم های astوalt کبدم چند باشه واقعا عالیه؟؟؟
ممنون میشم جوابمو بدید

سلام
اگه درست یادم مونده باشه زیر 45 بود
دوستان همکار درست میگم؟!

Elena دوشنبه 26 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 06:31 ب.ظ http://elena.blogsky.com

سلام
چقدر خوشحالم که چراغ این وبلاگ روشنه
چه سفر جالب و هیجان اتگیزی بوده

سلام
ممنون
واقعا
وبلاگتون چی شده؟

مترجم راه راه یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 10:38 ب.ظ http://www.manneveshtblog.blogsky.com

واه چه سفری شد !منم یه بار گند زدم...بنا بود من از بیرجند برم مشهد دوستم از تهران ؛برای برگشتمون به جای مشهد به تهران بلیت تهران به مشهد گرفتم !نیمه شبی زنگ زدم دوستم رفت راه آهن پولو پس گرفت من از این ور به سختی کارت از بچه ها پیدا کردم توی خوابگاه پول دستم بود توی کارت نبود چه استرسی بود !

واقعا
عجب

مترجم راه راه یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 10:24 ب.ظ http://www.manneveshtblog.blogsky.com

سلام نه من هرچی کامنت باشه تایید می کنم کلا دو نفر سر می زنن یکی شمایید یکی "هم یه دونه " از دوستای قدیم

سلام
موفق باشید

خلیل یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:10 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

بالاخره حرفهای عسل خستگی را از تنت دور می کنه. شاد باشید.

سلام
واقعا
ممنون

ستاره بامداد یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 06:46 ب.ظ http://morningstars.blogsky.com

لطفا از عسل بپرسین کلاغ به جای قار قار چی می گه!

[ بدون نام ] یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:07 ب.ظ http://hamhame09.blogsky.com/

چن سالشه

چهار

بیوطن یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 10:24 ق.ظ

سلام دکتر خوبی
من که ترک دیار کردم و اومدم تبریز می اومدی اینجا و از اینجا بی دردسر راهی می شدی
با پست قبلیت اشکم در اومد .
موفق باشی

سلام چرا؟
اگه خودم بودم یه راه ارزونتر پیدا میکردم ولی با زن و بچه نمیشه

میخونم یکشنبه 25 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 05:10 ق.ظ

از دست یه دوستی عصبانی بودم گفتم به جای اینکه بهش بگم رفتار بدی داره،
بیام به شما بگم که عوضش شما خیلی مودب و خوبید. حقا که دکترید
ما مخلصیم

ممنونم

پژمان شنبه 24 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:46 ق.ظ

عسل خوب شد باهاش ادامه ندادین وگرنه معلوم نبود بر سر علوم زیستی چی میو مد

نادیا جمعه 23 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 05:13 ب.ظ

سلام
میشه لطفاً آدرس این سایت که خدمات مالی بین المللی انجام میده رو بگید ؟
ممنونم

سلام
براتون ایمیل میزنم

مینا پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:50 ب.ظ http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

وااااای عسل ..... این یه جمله رو فک کنم ده تا جا کپی کردم

واقعا؟

ایرمان پنج‌شنبه 22 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:13 ب.ظ

دکتر جان دفعه دیگه که خواستید تشریف ببرید به من بگید یک سایت فارسی که به ریال پول می گیره برای بلیط می شناسم ،به علاوه فک می کنم سر خود ترکیش می تونستید بلیط به شهر دیگه بگیرید.حالا به هر حال منتظر ادامه سفرنامتون هستم.

چشم
اجازه بدین باز پول هامونو جمع کنیم!

الف.واو چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:32 ب.ظ http://www.havabanoo.blogsky.com

سلام
اون پستتون چقدر خوب بود...و چه دل پری داشتید:))
...
ترکیه هم که
حالا که ارزونه و میشه بریم هم پدر جان میگه جونتو که از سر راه نیاوردم:)

سلام
ممنون

دلژین چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:43 ب.ظ

منتظر ادامه ی سفرنامه هستیم :)
عسل زرافه آخهههه :)))
اون که گفتم رزیدنت رو میبینم یاد شما میفتم از حیث جا افتادگی رزیدنتمون گفتم... یه مرد پخته و جا افتاده اس و مشخصه چندین سال به عنوان پزشکی عمومی طبابت کرده قبل از این...

ممنون
آهان از اون لحاظ

maryam.k سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:23 ب.ظ http://zendegiyekhososiyeman.blogsky.com

دقیقا نمیدونم چرا واسه منم هی نمیشه

واقعا

گندم سه‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:18 ق.ظ

من مشتقاق خوندن بقیه سفرنامه هستم
همان جمله معروف عسل عسل است

ممنون
من هم مشتاقم

انه دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 06:20 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

کامنت این پستو اشتباه دو پست قبلتر نوشتم!!!

فقط دو پست؟

لیمو دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:06 ب.ظ http://mydreamylife.blog.ir

سلام
منم چندین بار پولمو با این خریدهای اینترنتی از دست دادم,هرچند کارم فقط پرداخت های بانکی بود اما از حساب کم شد!! البته با پیگیری برگشت:-)
اول سفرتون که یکم سخت بود انشالله که بقیه اش حسابی خوش گذشته:)
عسل:))) :-*

سلام
امیدوارم که پولم برگرده
من هم امیدوارم!

maryam.k دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:02 ب.ظ http://zendegiyekhososiyeman.blogsky.com

سلام دکتر ...
کلا تیر ماهیآ نمیدونم چرا هرکاری میخوان انجام بدن نمیشه

سلام
به قول مهران مدیری نمیدونم چرا هی نمیشه؟

سهیلا یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:15 ب.ظ http://Nanehadi.blogsky.com

عجب پشتکاری ماشاله،من بودم عطاش رو به لقاش بخشیده بودم.

وا
چرا؟

میخونم یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 05:52 ب.ظ

سلام، عسل عسل است.
زودتر بقیه سفرنامه رو بنویسید، میشه؟
نهایتا به نظرتون خرید بلیط شخصی بهتره یا آژانسی؟

سلام ممنون
اگه امکان گرفتن تور داشته باشید ارزون تر میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد