جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

یه جواب

سلام

برای پست پیش (شاید الان دیگه باید بگم دو پست پیش) کامنتی اومد که دوست داشتم مثل بقیه کامنتها یه جواب مختصر و مفید بهش بدم اما یکدفعه این فکر به ذهنم رسید که ممکنه این سوال، مشغله فکری بعضی از دوستان دیگه هم باشه. پس تصمیم گرفتم یه جواب کامل تر بهش بدم. مطمئنا افراد دیگه ای هستند که میتونن از فردی مثل من که اصولا زدن حرف جدی براش راحت نیست جواب بهتری به این سوال بدن.

ضمنا با همه تلاشی که من کردم فکر می کنم بخشی از این پست یه لحن گزنده پیدا کرده به همین دلیل پیشاپیش عذرخواهی میکنم.

این کامنتی بود که برای من اومد:

    نمیدونم یه پزشک عمومی چقدر درآمد داره که هی میره مسافرت خارجی و داخلی و خونه میخره و... 

بعد اونوقت ما سالی یه مشهد رو هم به زور میریم 

الان هشت ساله که حتی یه شمال هم نرفتیم 

خونه هم اومدیم طبقه سوم یه آپارتمان 15 سال ساخت اونم بدون آسانسور 

اینا رو که گفتم منظورم ناشکری نبود. خدا رو شکر از سرمونم زیاده 

حتی منظورم حسادت هم نیست 

فقط تعجبم از اینه که تلوزیون همش میگه حقوق پزشک ها کمه ولی ماشاالله پزشک هایی که من میشناسم همشون از ما بهتره وضع زنذگی شون 

البته شوهر منم فوق لیسانس عمران داره 

و کارش و درآمدش بد نیست خدارو شکر 

اما به سفر خارجی فکر هم نمیتونیم بکنیم

و این هم جواب ناقص من به ایشون:

سلام 

اولا ممنون به خاطر کامنتتون

ثانیا اجازه بدین این سوالو از چند نظر جواب بدم تا اگه دوستان دیگه ای هم همین سوالو دارند جوابشونو به طور ناقص از من بگیرند.

اجازه بدین این مسئله رو از چند جهت باز کنم:

۱. پزشکان در همه جای دنیا ازجمله دهک های بالای درآمدی هستند، به دلیل استرس و مسئولیت بالایی که این رشته داره. من قبول دارم که حقوق یه پزشک خانواده در حال حاضر در مقایسه با خیلی از مشاغل دیگه بالاست، اما دوستان عزیزی که به این حقوق بالا اعتراض دارند چند سال پیش کجا بودند؟ زمانی که من با ماهی صد و شصت و دو هزار تومن حقوق در روستایی بیتوته کرده بودم که حتی امواج تلویزیون عارشون می اومد به اونجا بیان، جایی که من شبها آب آشامیدنی روز بعدمو از چشمه می آوردم اون هم با آخرین سرعت تا مبادا در نبود من مریض بدحالی به درمونگاه بیاد؟

چرا وقتی اون پیرمرد بیسواد بهم گفت حقوق من که نگهبان بازنشسته در شرکت نفت بودم از تو بیشتره پس تو این همه درسو خوندی برای چی؟ صدای کسی درنیومد؟

هیچ میدونین اولین ماشین من یه پیکان دست دوم بود و اونو هم چندسال بعد از ازدواج تونستم بخرم؟

میدونین من تا پایان عمر مدیون خواهر آنی و خانواده اش هستم که بعد از خروجمون از دانشگاه ولایت مارو به خونه خودشون بردند وگرنه ناچار بودم درصد بالایی از حقوقمو بابت اجاره خونه بدم؟

اما حالا که حقوق پزشکان بالا رفته سروصدای همه در اومده؟

جالب این که ما حتی نمیتونیم روی این حقوق نسبتا بالا برنامه‌ریزی کنیم چون حتی وارد حکم حقوقیمون هم نشده و هر سال باید برای گرفتنش قرارداد یک ساله امضا کنیم، به عبارت بهتر این حقوق هرلحظه ممکنه قطع بشه!

شاید برای شما جالب باشه که بخشی از حقوق فروردین ماه من همین امروز به حسابم واریز شد! 

۲. شما میفرمایید که حقوق پزشکان زیاده، پس میشه بفرمایید چرا با وجود اینکه چند هزار پزشک عمومی بیکار داریم چندین روستا بدون پزشک خانواده مونده؟ میدونید یه پزشک خانواده چه دردسرهایی داره؟ از دیدن دهها مریض در هر روز و ثبتشون توی کارتکس و سامانه کامپیوتری تا پر کردن فرم های مراقبت از سالمندان و میانسالان و جوانان و زنان باردار و..... و البته کار و درخیلی از موارد زندگی در روستاهای دور و نزدیک و تحمل زخم زبون خانواده و دوستان و فامیل و.....

۳. فرمودید که همسرتون مهندس عمران هستند. پس لازم نیست از چگونگی درس خوندن برای کنکور و داخل دانشگاه چیزی براتون بگم. گرچه بعید میدونم همسرتون در هنگام تحصیل با حقوق ماهیانه بیست و یک هزار تومن (حقوق دوران اینترنی من) در هر ماه چندین شیفت شب گذرونده باشند و از مهمانی های خانوادگی و انواع مراسم به خاطر شیفت محروم شده باشند، به جای خوردن شیرینی عروسی فلان دوست به خاطر دیر رسوندن و مرگ مریض کتک خورده باشند و به جای علم کردن بساط کباب در دشت و دمن لوله NGT داخل بینی دختری فرو کرده باشند که به دلیل مخالفت پدرش با ازدواجش با یه پسر بیکار چند قرص رنگ و وارنگ خورده و....

هیچوقت شده توی مهمونی های خانوادگی همه همسرتونو دوره کنن و از اولین خونه ای که توش زندگی کردن تا خونه فعلیشونو با جزییات براشون بگن و ازشون نظر بخوان؟ اما من کمتر مهمونی میرم که حداقل یه نسخه توش ننویسم!

۴. من منکر زحمات همسر شما و همکاران ایشون و دیگر مشاغل داخل جامعه نیستم و معتقدم که شغل هرکسی محترمه و سختی های خاص خودشو داره اما هیچوقت برای همسر محترم شما پیش اومده که صبح که میرن سر کار عصر روز بعد برگردن خونه؟ اما برای من بارها این اتفاق رخ داده (حالا از مرکز تر

ک اعتیاد که من عصر روز بعد باید برم چون به خواست خودم بوده صرفنظر میکنم) هیچوقت شده که همسرتونو نصف شب از خواب بیدار کنند چون یه نفر فکر میکنه توی ساختمانی که داره درست میکنه آشپزخونه باید کمی بزرگتر باشه؟ اما منو بارها و بارها برای بیمارانی که اصلا اورژانسی نبوده اند از خواب بیدار کرده‌اند. آیا هیچوقت شده که همسرتون مجبور باشه در یک دقیقه ایراد یه نقشه ساختمونیو رفع کنه تا اون ساختمون خراب نشه؟ اما من بارها مریض اورژانسی داشتم. آیا هیچوقت پیش اومده که بچه تون (البته اگه بچه دارین) به پای همسرتون بچسبه و التماس کنه که: «بابا! تو رو به خدا نرو سر کار» اما همسرتون مجبور بشه اونو به زور پس بزنه و بره سوار ماشین بشه چون چند ساختمان بدحال منتظر ایشونند؟ اما برای همکاران من بارها این اتفاق رخ داده. خداروشکر کنین که همسرتون پزشک نیستند وگرنه ناچار بودین هفته ای یکی دو شبو تنهایی به سر ببرین، در خیلی از مراسم و مهمانی ها تنها یا فقط با فرزندانتون حاضر بشین و در بعضی شبها با این که همسرتون پزشکه فرزند مریضتونو چون همسرتون شیفته سراسیمه به یک پزشک دیگه برسونین.

من قبول دارم که حقوق خیلی پزشکان از خیلی از شغل های دیگه بالاتره اما خیلی از همکاران مطب دار من هم هستند که بخصوص از زمان شروع طرح پزشک خانواده به دلیل کم شدن تعداد مشتری ورشکست شده یا درحال ورشکستگی هستند.

من قبول دارم که حقوق پزشکان خانواده نسبت به خیلی از مشاغل دیگه بالاست اما معتقدم که این حقوق حق یه پزشک خانواده است. خیلی ها هستند که با زحمت خیلی پایین تر الان درآمدهایی دارند که مخ من و شما با شمردن تعداد صفرهاشون سوت میکشه اما هیچکس هم متعرض حقوق اونها نیست.

۵. فرمودین سالهاست که نتونستین سفر داخلی هم برین. نمیدونم شما چطور به سفر میرین یا چطور زندگی میکنین؟ اما مطمئنا با کم کردن بعضی از هزینه های اضافی میشه به سفر رفت. اگه شما یه آپارتمان دارین بدون آسانسور ما هم یه آپارتمان داریم بدون آسانسور ضمنا هر پونزده روز یک بار دارم یه قسط وام به خاطرش میدم. باورتون میشه وقتی چند ماه پیش تلویزیون خونه رو برای تعمیر بردم تعمیرکار بهم گفت: «من اگه جای شما بودم این تلویزیونو سر راه مینداختم توی سطل زباله چون روم نمیشد بیارمش تعمیر؟!»

میدونین چند ساله که آنی ازم میخواد یخچالمونو عوض کنیم اما من میگم هنوز میشه با همین یخچال ادامه داد؟ 

اردیبهشت ماه امسال ما به سفر شیراز رفتیم و باور کنید کل هزینه های این سفر برای خانواده چهارنفره ما کمتر از یک میلیون تومان شد. مبلغی که بعید میدونم یه مهندس عمران قادر به تامین اون نباشه.

میدونین برای همین سفر اخیر من چند ساعت توی اینترنت بودم تا یه هتل و ایرلاین با کیفیت و قیمت مناسب پیدا کنم؟

نمیدونم شما از کی خواننده این وبلاگ هستین، اگه مطالب سالهای گذشته رو نخوندین حالا میتونین این کارو بکنین تا ببینین که اولین سفر ما بعد از ازدواج به لطف قرعه کشی محل کار پدرم انجام شد و بعد از اون تا وقتی آنی باردار شد خبری از سفر نبود. اولین سفر خارجی ما در سال هشتاد و نه بود و دومیش در سال نود و چهار. 

۶. در طی نوشتن این پست چند بار از نوشتنش پشیمون شدم و خواستم کلا حذفش کنم اما نهایتا دارم میگذارمش توی وبلاگ. اگه دوستانی احساس میکنن که من با این پست بهشون توهین کردم پیشاپیش صمیمانه عذرخواهی میکنم.

پ.ن۱: باور کنید حال و حوصله یه بحث و جدل دیگه رو ندارم. به کامنتهای این پست جواب نمیدم مگه این که لازم باشه. امیدوارم ناچار نشم بعضی از کامنتهای شما رو تایید نکنم.

پ.ن۲: آنیو برای کارشناسی ارشد ثبت نام کردیم و اون باید از این به بعد هفته‌ای دو روز و هربار حدود دویست کیلومتر رانندگی کنه 

امیدوارم این دوره هم به خوبی و خوشی طی بشه.

پ.ن۳: از سر شیفت میام خونه، عسل یه ظرف شکلات خوری خالیو میاره جلو و میگه: «از این شکلات ها برام میخری؟» میگم: «این که چیزی توش نیست» آنی میگه: «دیشب که نبودی یه کم شکلات براش خریدم خوشش اومده همه رو خورده!»

نظرات 74 + ارسال نظر
محمدجواد یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 03:34 ق.ظ

سلام اقای دکتر من مخاطب قدیمی وبلاگتون هستم و فکر کنم سال 89 بود که با وبلاگتون اشنا شدم یادمه اون زمان توی فیس طب عضو بودین یادش بخیر من اون موقع بچه دوم دبیرستانی بودم از همون زمان من عاشق کادر درمان بودم. اون زمان زیاد کامنت میدادم اما از یه جایی به بعد زندگی خیلی سخت و سنگینی رو تجربه کردم دقیقا زمان سرنوشتم موقع کنکور؛ داستانش مفصله قصد ندارم سرتونو درد بیارم قصد ندارم سرتونو درد بیارم فقط خلاصه بگم که الان دارم کارشناسی زیست شناسیمو می گیرم و امسال ارشد رشته ی اناتومی پزشکی وزارت بهداشت میرم. من بارها شنیدم که خیلیا با مدارک غیر مرتبط توی ازمایشگاه های تشخیص طبی کار میکنن و هیچ کسی بهشون گیر نمیده الانم هدفم از مطرح کردن این توصیفات این بود که اقای دکتر شما به عنوان یه پزشک با سابقه و با تجربه در وزارت بهداشت به نظرتون چه اشکالی داره که یه شخصی با مدرک ارشد فیزیولوژی پزشکی پرستار بشه البته فقط توی بخش خصوصی اونم به شرط داشتن تجربه و تسلط به کار بالین یا مثلا با همین مدرک ارشد اناتومی وزارت بهداشت بره جای کارشناس اتاق عمل در بخش خصوصی کار کنه؟
چه راه هایی وجود داره؟
خواهش میکنم کمکم کنید من خیلی به شما ارادتمندم و علاقه ی خاصی به کادر درمان و وزارت بهداشت دارم فقط اینم بگم که من بخاطر نظام وظیفه نمیتونم دوباره کنکور بدم.

سلام
به به محمد جواد خان!
یادمه یکی دو بار هم حذفتون کردن و دوباره اومدین توی فیس طب!
چه عرض کنم؟ بهتره اینو از اون بچه های بالا بپرسین

نیلوفر سه‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1395 ساعت 09:47 ب.ظ

هیچ وقت از این زاویه نگاه نکرده بودم.

خب نگاه کنین

مامان پرهام سه‌شنبه 18 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام دکتر عزیز. عالی بود. خانمها اوضاع پیچیده تری دارند.. با این حال همه عاشق کارمون هستیم

لیلا پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 11:43 ب.ظ

پزشک خانواده هستم و همداستان با شما

لی لی چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 06:37 ق.ظ

در رابطه با جوابگویی در قیامت هم باید بگم بله.قشر پزشک باید جواب بده.چون در وزارت بهداشت فقط پزشکان دارن حکومت میکنن و به هیچ عنوان اجازه نمیدن سایر رشته های پیراپزشکی کوچکترین دخالتی در امور و تصمیم گیریها داشته باشن و از قبل همین حکومت بیشترین امتیازها رو برای پزشکان در نظر میگیرن و با خوردن حق سایرین برای خودشون جایگاه بالایی درست کردند که ازون بالا به بقیه نگاه کنن. باید جوابگو باشن.

لی لی چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 06:28 ق.ظ

عزیز خودت جواب سوالاتت رو دادی.گیر به پزشکان تو ایران به خاطر اختلاف زیاد دریافتی پزشکان با تمام رشته های دیگه است.جدای از بحث مدیران دولت ایران تمامی رشته ها رو در تمام سطوح تحصیلی تقریبا تو یه رنج حقوق میده.مثلا فرق بین دریافتی آبدارچی با کارمند دکترا در رشته هایی به جز پزشکی به 3برابر حتی نمیرسه.ولی همین دکترای فلان رشته رو با دکترای پزشکی مقایسه کنید دریافتیشون زمین تا آسمونه. البته این شرایط با توجه به اینکه وزارت بهداشت در ایران کاملا زیر سلطه ی پزشکان هست و لاغیر برای پزشکان بوجود اومده. لازم به ذکره که حقوق مصوبه وزارت کار برای پزشکان اتفاقا معقوله و مثل همه دنیاست چیزی که این شکاف رو ایجاد کرده بحث کارانه هاست.درحالیکه در بهترین حالت پرسنل بیمارستانها یک میلیون کارانه میگیرن.پزشکان تا 200میایون هم کارانه دریافت میکنن.

من که پزشکیو نمیشناسم که این همه کارانه بگیره
اگه هم وجود داشته باشه خودتون ببینین چند درصد پزشکان هستند

ani دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 09:32 ق.ظ

خطاب به لی لی
اینکه درامد پزشکا از پیراپزکشها بیشتر پزشکها باید پاسخگو باشن؟؟ اون دنیا هم جواب بدن؟
بعد وزارت کار که حقوقا رو تعیین میکنن دقیقا کجا برن؟؟؟

یا اون دوستی که برای گلودرد نصف ب رفتن اورژانس و از پزشکون بخاطر اخم کردن ناراحت شدن...

ani دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1395 ساعت 09:30 ق.ظ

من امریگا زندگی میکنم... اینجا هم پزشکان درامد خیلی خیلی بالایی دارن. خیلی بیشتر از پزشکای ایران
رشته های پیراپزشکی و پرستاری هم همینطور
مثلا یه نرس icu یا ER دارمد خیلی بالایی داره
نمیدونم چرا گیر همه به پزشکای ایرانه؟

لی لی پنج‌شنبه 29 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:12 ق.ظ

کارانه ها به صد برابر هم میرسه

البته نه برای ما!

عطیه چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 01:22 ب.ظ

از نظر من زیادی وقت گذاشتید برای جواب دادن. من بودم مینوشتم همینی ک هست.
از آه و نفرین و بد دهنی ک خیلیارو خودم دیدم ، بی دلیل، نثار پزشک و پرستار میکنن چیزی نگفتید.
من چند سال پیش خیلی سفر میرفتم، اما کم هزینه. واقعنم میشد برم اما بعدش تصمیم گرفتم لاکچری سفر کنم ک محدود شد ب سالی 1یا دو بار. پس دست خود آدمه ک چطوری ب سفر بره.

لی لی چهارشنبه 28 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 01:17 ق.ظ

دکتر جان من که گفتم روی سخنم شخص شما نیست و کلا قشر پزشک هست.هرچند بیدار شدن وجدان یک نفر هم در رابطه با خوردن حق دیگران خودش نعمتیه.اینکه مسولیت پزشک بالاست رو منکر نمیشم ولی تو سیستمی که خدمه و کمک بهیار و بهیار و پرستار و تکنسین و آزمایشگاه و رادیولوژی اووووو همه و همه در هر سطح از سواد و مسولیت که باشن همه در یه حده دریافتیشون چرا پزشک باید ده ها برابرا دریافتی داشته باشه.وقتی هیچ کس بر حسب سطح سواد و مسئولیتی که داره نمیگیره چرا فقط باید پزشک با توجیه سواد بیشتر و مسولیت بیشتر این همه دریافتی داشته باشه.اینها همه از خوی خودخدا پنداری پزشکان نشات میگیره که در هیج جای دنیا دیده نمیشه.اینها حرف حق بود و انتظار جواب هم نیست.اگر گفته شد به خاطر روشن شدن اذهان هست که چرا درآمد پزشکان برای همه علامت سوال شده.

البته ده ها برابر که نه

لی لی سه‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:38 ق.ظ

من عرض سلام تشکر بابت وبلاگ قشنگتون .دکتر جان مخاطب من شما نیستید کلا قشر پزشک هست.درست که شما سختی کشیدید و شغل پر دسترسی دارید. من هم شما رو با قشر مهندس و معلم و معدنچی مقایسه نمیکنم.بلکه پزشکان رو با علوم پزشکی مقایسه میکنم.تمام رشته های پیراپزشکی همه مشکلاتی که شما نام بردید رو دارن.درسهای سنگین و فشرده شیطنتهایدد سنگین درگیری تمام وقت در دانشجویی درگیری تمام وقت با درس و بیمارستان طوری که وقتی برای سفر و مهمانی وووو نمیمونه .با وجودیکه شاید طول مدت درس خوندن ما نصف پزشکان باشه ولی درآمد ما یک بیستم یه پزشک نمیشه.چرا؟باید بگم ما دنبال حق و حقوقمان هستیم ولی متاسفانه وزارت پزشک محور و پزشک سالار حق ما رو میخوره به پزشکان میده.باید بگم متاسفانه شما قشر پزشک به خاطر درآمد بیشتر از حقتون که اتفاقا بخش زیادی ازون حق دیگران هست به حداقل به سایر رشته های علوم پزشکی بدهکار هستید.و اگر معتقد باشید سرای آخرت باید جوابگو باشید

من با شما موافقم
گرچه مسئولیت ما بیشتر از شماست اما این اختلاف درآمد هم منطقی نیست فقط من چرا باید پاسخگو باشم؟!

مرسده جمعه 23 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:53 ب.ظ

کاش که میشد مردم به جای اینکه سن بالای ٤٠ سالگی پزشکا رو ببینن تنها و اونا رو شکل ماشین چاپ اسکناس تصور کنن یه نگاهی به ١٧ تا ٤٠ سالگیشون میکردن به ١٨سالگی من و امثال من که مجبور بودن تمام روز و شب درس بخونن تا بین ٤٠٠ هزار نفر جزء ٢٠٠٠ نفر اول باشن تا بتونن وارد رشته پزشکی بشن و تازه بعد ورودش میفهمن که کنکور در برابر درس های سنگین پزشکی یه شوخی بیشتر نیست خیلی بی انصافیه در کنار این همه سختی و عذاب این دید جامعه رو تحمل کرد کاش که مردممون قدر شناس تر باشن،

رخساره دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:36 ب.ظ http://Doctoregharib.mihanblog.com

اخ دکتر دستت درد نکنه با این پستت...جواب خیلیا رو دادی...ولی بازم خیلی از اینا برای اکثر ادما قابل درک نیس

رها یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:43 ب.ظ

حالا چرا جواب ندادین!!!

به دلایلی که جاش اینجا نیست!

مترجم راه راه یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 01:57 ب.ظ http://www.manneveshtblog.blogsky.com

الهی...
ولی من از یه نظر دیگه به شما حسودیم میشه.... از این نظر که حوصله زندگی کردن دارین!

ایرمان یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:02 ق.ظ

از هر چه بگذریم سخن عسل خوش تر هست❤️❤️❤️راستش من نمی فهمم چرا مردم ما یاد نمی گیرند که مقایسه نکنند.به نظر من خیلی پست خوبی بود.دم شما گرم

مهرسان شنبه 17 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:36 ب.ظ http://mehrsanlife.blogsky.com

سلام
منی ک چیزی تو بلاگم ندارم انقد اذیتم میکنم شما ک جای خود دارین
ب انی جان تبریک بگین
یکی بابت ارشد و مهترینش بابت همراه خوبی ک دارن
دست مریزاد ک مشوق همسرتونین
همسر من اصلا کنارم نیس تو این زمینه

لیدا شنبه 17 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:32 ب.ظ

پس حالا پسر من چیکار کنه؟بخونه واسه پزشکی یا نه

این بستگی به علاقه ایشون داره

رها شنبه 17 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:48 ق.ظ

در ضمن قابل توجه این خانوم که من مهندس عمران دیدم 6 برابرررر شما پول خرج میکنه و 10 سال از شما کوچیکترم هست چندین تا سفر اروپا هم داشته حتی من یه معلم شیمی ساده دیدم از اون مهندس هم پولدارتر!
رفاه به دکتر معلم مهندسی نیست
یکم عرضه هست یکم فکر اقتصادی و توی خیلی موارد یه بابای پولدار
حسرت زندگی ادما رو نخورین! البته میدونم که ایشون گفتن حسودی نکردن!
ولی هیچکی نمیدونه توی توی توییییی زندگی ادما چ خبره...

رها شنبه 17 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:42 ق.ظ

از همه اینااااا بگذریم
چقدرررر قدیما خوب بود اینجا
اول صبحی یاد لژیونلا افتادم
شما ازش خبر دارین ؟ اگه دارین سلام برسونین...

مامان جون شنبه 17 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:41 ق.ظ

سلام.اقای دکتر سفر نامه نویسی شروع کنید

شبنم جمعه 16 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 01:20 ق.ظ

من خودم هم رشته داروسازی را می خوانم و بهتون میگم که هر چقدر هم درامد داشته باشید باز هم کم هست. چطور مردم حاضر هستند بابت درامد یک پزشک که چندین سال زحمت کشیده اونو مؤاخذته کنند

لیلا جمعه 16 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:49 ق.ظ http://stayhungrystayfoolish.persianblog.ir/

سلام جناب دکتر
امیدوارم خوب باشید
گفتنش هنوز خیلی زوده برای من اما باید بگم :
جانا سخن از زبان ما میگویی...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:54 ب.ظ

فکر کنم تنها شغلیه که میتونه سر شیفت بخوابه!

البته اگه بگذارند

خاله آذر چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:51 ب.ظ

بعد صدسال اومدم دیدم چه حرص خوردین...بی خیال بابا

خلیل چهارشنبه 14 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:51 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

سبزی فروش به دوستم گفته بود خوش بحالتان خانم دکتر که پول حسابی گیرتان میاد. او هم جواب داده بود وقتی شما کنار خانواده تان با آرامش خوابیده اید توی خیابان ها سگ است و پلیس و پزشک!!

دکتر اینده ان شااا..سال دیگه 96 سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 10:39 ب.ظ

حق یه پزشک هستش که درست و در بهترین شرایط زندگی کنه
چون خیلی تلاش می کنن
این پستتون رو که خوندم یاد یه شب افتادم که گلو درد داشتم و رفتم بیمارستان عیسی بن مریم نصفه شب بودش خودم نمی خواستم برم بابا به زور من رو بردن
من قبلش گلومو با اب گرم شست و شو داده بودم تا بهتر بشه
ولی خوب نمیشد
اولش رفتیم یه کلینیک دکتر خواب بود دلمون نیومد بیدارش کنیم به منشی اون جا گفتیم ولش کنین میریم یه جای دیگه
رفتیم عیسی بن مریم اون جا پرستار گفت برین تو در زدیم کسی چیزی نگفت بعد یکم منتظر موندیم دوباره در زدیم بازم کسی چیزی نگفت در هم قفل بود به پرستار گفتیم ولش کن نا نیریم یه جای دیگه دکتر گناه داره بیدار نشه تازه با اینکه پول ویزیت رو هم داده بودیم که یهو دکتر در رو باز کرد بعدش من دلم سوخت گفتم ببخشید ولی انگار دکتر خیلی خسته و عصبانی بودن
گلوی منو معاینه کردن و گفتن چیزی نیست
نگو من به خاطر اینکه اینقدر اب جوش خورده بودم و اب گرم قرقره کرده بودم تمام علائم بیماری از بین رفته بود
خلاصه در هر صورت یه سرم برام نوشتن و گفتن گالوتو با این شست وشو بده ما خدافظی کردیم و عذر خواهی از اینکه بیدارشون کردیم ولی ایشون عصبانی بودن با این حال من همیشه برای پزشک ها احترام قائلم و درکشون میکنم
یه لحظه فکر کردم اون اقای دکتر شما بودین در هر صورت اگه بودین حلال کنین

مطمئن باشید که من نبودم
ضمنا من هم شبها میخوابم وقتی از صبح امروز تا ظهر فردا میرم سر شیفت چاره دیگه ای ندارم

ساناز سه‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:11 ب.ظ http://www.sanaz1359.persianblog.ir

خدا هیچ چیز رو آسون به کسی نمیده. هر کاری، هر موقعیتی و هر مادیاتی با تلاش زیاد به دست میاد. هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد. حالا بعضیها طاووست رو میبینن ولی جور هندوستانت رو نه.

متعجبم دوشنبه 12 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:12 ق.ظ

با سین موافقم

مینا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:36 ب.ظ http://www.dokhtaran-zamin.blogfa.com

کلی برا اون وا خندیدم
چرا. وا؟؟؟؟

مینا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 08:35 ب.ظ http://www.dokhtaran-zamin.blogfa.com

خیلی حیف شد واقعا نیاز داشتم به سفر

بهار یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام
چقدر متن شما برام جالب بود .. چون باهاش آشنا هستم
پدر من پزشک هستند .. من کوچیک بودم موقع درس خوندن ایشون در شهری که بیست ساعت با شهر پدر و مادرشون فاصله داشت ..

غربت .. زبان ناآشنا .. بی پولی .. درس سنگین پزشکی به انضمام سه تا بجه !!! ( پدرم ۲۶ سالگی رفت دانشکده پزشکی !) خاطرات تلخی رو برای خانواده م رقم زد ..
درسته که الان خدا رو شکر وضع مالیمون خوبه .. درسته که پدرم می تونه برای دخترش ماشین و سرویس طلا و هر چی بخواد بخره ..
اما پدر و مادرم روزهایی رو گذروندن که که مجبور می شدن شیرخشک به داروخونه بفروشن تا روزگارشون بگذره ....
هر وقت از اون روزها یاد می کنند می گن اشتباه کردیم رفتیم اون شهر برای پزشکی خوندن .. هر چی هم که الان درآمد داشته باشه به بدبختی های اون موقعش نمی ارزه ..
حتی حاضر نیستند برای مسافرت هم اون شهر زیبا رو دوباره برن ببینند !!!!!!!!!

همه ی عزیزانی که به پزشک ها انتقاد می کنید .. کاش قدر اونها زحمت کشیده باشین ..

کامشین یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 04:37 ب.ظ http://www.kamshin.blog.ir

آقای دکتر ربولی
هر چقدر فکر می کنم می بینم که شما برای اثبات حقانیت خودتون احتیاجی به آوردن دلیل نداشتید. کنجکاوی کردن در میزان درآمد یک نفر و مقایسه اش با سایر گروه های شغلی بی نزاکتی به حساب می اد و اینکه من قادر نباشم با حقوقم کاری بکنم که یک دکتر می توانه بکنه از اساس فکر اشتباهی است. اما از طرفی پزشک بودن در ساختاری که ممیزی درست و درمانی بر اعضا آن نداره باعث ایجاد این سوتفاهم ها می شه، اگر افراد در فرهنگ جاری ما از میزان واقعی مسئولیت یک پزشک آگاه بودند شاید حقوق و درآمد پزشکان اینقدر در چشمشان نمی اد. اما متاسفانه عملکرد برخی از پزشکان این مسئولیت
پذیری را به خوبی نشان نمی ده و کار کادر درمان در سیستم هردمبیل هر دم کلنگ جاری نمود لازم را نداره. فقط درآمدی که دارند به چشم میاد.
شما حق دارید در قبال زحمتی که می کشید دریافت مالی داشته باشید و نیازی هم به روشن سازی نیست. تفریح نرفتن و زندگی را به خوشی نگذراندن ربط مستقیمی به درآمد نداره.
عزت زیاد!

ممنون
فقط آدرستون اشتباهه ظاهرا

مینا یکشنبه 11 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:26 ق.ظ http://www.dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام .
بله تموم شد شنبه اما نتونستم سفرمو برم‌. زودتر از همه ساکو آماده کردم ولی بس خوش شانسم شب قبل حرکت حالم بد شد و تنها در خانه ماندگار شدم

سلام
حیف شد

پژمان شنبه 10 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:57 ق.ظ http://chashmanman.mihanblog.com/

سلام دکتر ربولی عزیز
آقا ما بعد از مدت ها خدمت رسیدیم. چه خبره اینجا ای دکتر مرفه بی درد، ای پزشک خانواده پول دار این خانم بنده خدا هم یه سوال پیش اومده براش دوستان زیاد جدی گرفتن. ولی خداییش با وجود علاقه من به رشته پزشکی و انصافا اطلاعات زیادی که دارم (گاهی دوستان متخصص هم تعجب میکنن از سطح اطلاعاتم) ولی انصافا هیچ وقت دوست نداشتم پزشک بشم. مخصوصا اینکه مثل سرباز تا آخر عمر باید کشیک بدم. از بعضی پزشک نما ها که بگذریم حرفه پزشکی به ذات مقدسه و قابل احترامه و با پول قابل سنجش نیست.
ربولی جان مرفه بی درد دوست داریم

[ بدون نام ] شنبه 10 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:09 ق.ظ

منم قبول ندارم بگید فقط شما سختی میکشید معلما هم میرن تو روستاها با کمترین هزینه و خیلیای دیگه برای یه لقمه نون سگ دو میزنن
بهتر بود بجای اینکه آه و ناله سر بدید بگید درامد پزشکا به اندازه زحمتشونه حالا درامد بقیه کمتره مشکل خودشونه
شما مهمونی نمیرید و.. ولی پرستیژی که یه پزشک در جامعه داره کفایت میکنه به همه ی سختیاش شما زححححمت زیادی میکشید درسته کاملا حقتونه ولی همه زحمت میکشن

داش آکل جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 07:27 ب.ظ http://yekpanjereh.blogsky.com

سلام آقای دکتر

خوبه که جواب دادین و روشن گری کردین.

ولی کامنتا رو چرا تایید کردین؟ به نظرم فقط خودتون میخوندین بهتر بود. الان این میاد جواب اونو میده اون جواب این. و یه دعوا و جر و بحث گروهی ...

مخلص همه دکتر های خوب و زحمتکش. بخدا دکترا حقشونه تازه از حقشونم کمتر میگیرن.
ولی جامعه چون بی نظمه و خیلیا تو زحمتن ، حرف هایی از این دست میزنن.

یک د م د د ادبیات جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 06:50 ب.ظ

کاش اون خانم سؤالشون را خصوصی پرسیده بودند اینجوری صدای بقیه در اومده. امیدوارم هر کس وظیفه اش را درست انجام بده و به حق خودش هم در این دنیا و هم در عاقبت برسه. قناعت چیز خوبیه. و برنامه ریزی هم. و تلاش هم. بعد هم دنیا شده دهکدۀ جهانی

فریبا جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 05:51 ب.ظ

تمام شغل ها سختی و استرس خاص خودشون رو داره!
ولی درامدشون متناسب با سختی و استرسش نیست!
قبول کنید که درامد پزشکان بیشتر از اون حدی هست که باید باشه.
کاش به هر پزشکی متناسب با مسئولیتش حقوق میدادن نه مدرکش!

عاطفه جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام آقای دکتر
کاش میشد اون روزایی که زنگ میزدم به برادرم و اونم از شدت خستگی و شیفت های سنگین با بی حالی جواب میدن و بعضی وقتا هم با عصبانیت که من مریض دارم خستم بعدا زنگ بزن رو میدیدن!!
خسته نباشید آقای دکتر

اکالیپتوس جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 03:37 ق.ظ http://myclassiclife.blogsky.com

سلام
اول اینکه نوش جونتون باشه.و گوارای وجودتون.زحمت کشیدین سختی کشیدین استرس هارو تحمل کردین.و الان صاحب ی در آمد نه چندان زیاد شدین که حق طبیعی هر شهروندیه.
متاسفانه پزشکای عمومی درآمد چندانی ندارن.نسبت به متخصص ها و جراح های عزیز.و حتی اون کاسب بی سوادی که میلیارد ها تومن جنس رد و بدل میکنه و میلیون ها تومن در روز درآمد داره و با کمترین زحمت صاحب بیشترین درآمد ها میشه.
در سال ی مسافرت رفتن که دیگه درآمد آنچنانی لازم نداره.یکم برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی لازم داره همینگ
بعضی از دوستان کامنت هاشون خیلی تند و نا بجا بود.
اون خانوم بنده خدا هم چیزی نگفتن که.ی سوال پرسیدن.

سین جمعه 9 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 01:43 ق.ظ

سلام
خوش برگشتین. ان شاء الله همیشه به سفر و شادی.
به همسر محترمتون هم تبریک میگم.
خدا عسل کوچولو رو حفظ کنه.

«هر شغلی» مشکلات خاص خودش رو داره و آدم باید حتماً تو موقعیت قرار بگیره تا متوجه بشه. همه سر درد دلشون باز بشه، حرفهای زیادی برای گفتن دارن.

ای کاش پستتون با فاصله زمانی قابل توجه از پستهای قبلی، به صورت کلی و بدون مخاطب نوشته میشد.

پونی پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 09:10 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
یادمه بعد از کنفرانس ها همه برای ناهار رستوران ایتالیایی و مغولی و فرانسوی می رفتند و ما داخل هاستل شبی پانزده دلاریمان می چپیدیم و باگت با تن ماهی از ایران برده مان را می خوردیم.
بله
سه نفری در سریلانکا سوار توک توک به محل هتل شش ستاره همایشی می رفتیم که کمترین ماشین هایشان بنز و فورد بود

از بی پولی و قناعت
هفته آینده بوسنی هستم

مامان جون پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:48 ب.ظ

سلام اقای دکتر رسیدن بخیر.

افسون پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 02:04 ب.ظ

من خودم جز اوناییم که با این که میشد پزشکی نخوندم بخاطر مسیولیت و استرس بالاش و جراتی که در خودم نمیدیدم
بنظر من و بدور از هر گونه شعار پزشک متعهد و باسواد هرچی درآمدش باشه حقشه
پزشکی شغل محترمیه. البته پزشک درستکار و باوجدان که اولویت اولش سلامتی بیماره وگرنه پزشک نماهایی که میدونیم کم هم نیستند شامل این احترام نمیشن

آنی پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:43 ق.ظ

دوست عزیز اینجا به من هم توهین کردن مدت ها قبل و جالب اینکه همسر فهیم بنده هیچ دفاعی از من نکردن من یاد گرفتم که دنیای مجازی را زیادی جدی نگیرم و خودم را بخاطر این حرف ها ناراحت نکنم من کاملا شما را درک میکنم و کاملا متوجه منظور شما هستم امیدوارم در تمام مراحل زندگی موفق باشید
و یک نکته کلی به همه کسانی که این پست را میخونن پول ملاک خوشبختی نیست خوشبختی یعنی اینکه با حداقل امکانات بتونی از لحظات زندگیت لذت ببری. برای همه شما عزیزان خوشبختی را آرزو میکنم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 10:25 ق.ظ

مشکل اینه که من نخواستم ایراد به درآمد کسی بگیرم
گفتم همه شغل ها سختی دارن
آقای دکتر اگر سختی کار ملاک درآمد بود
اینایی که تو معدن کار میکنن الان باید میلیاردر بودن
اما بیچاره ها اگر اعتراض کنن هم شلاق میخورن

و شما فکر میکنید خودتون فقط سختی کشیدید.... این نکته چند اذیت میکنه
به خدا اگر همسر بخواد از سختی هاش تعریف کنه. شما گریه تون میگیره

سحر پنج‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 12:16 ق.ظ

سلام به همه
بابا ول کنید تو رو خداااااا
تاااااازه داشتم با خوندن خاطرات اقای دکتر لذت میبردما
اگه گذاشتییییییییییید

علی کور چهارشنبه 7 مهر‌ماه سال 1395 ساعت 11:09 ب.ظ

سلام حسن کور !!!!

این پست من رو یاد داستان ( بقال و طوطی ) که در مورد قیاس نا به جاست انداخت..... یعنی قیاس بر اساس ظواهر

بنده خدا قضاوت نکردند در مورد شما . بلکه مقایسه کردند.

حقوق شما بالا نیست بلکه حقوق مشاغل دیگه پایین است .


خاطرات جالبت زیباست . از اینا بنویس

قضاوت . مقایسه . عجز فروشی . از اینا ننویس !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد