جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (۱۶۸)

سلام 

۱. به مرده گفتم: گلوی بچه تون اصلا عفونت نداره، نیازی به آنتی بیوتیک نیست. گفت: باشه اما هربار که این طور میشه تا آزیترومایسین نخوره خوب نمیشه بیزحمت براش بنویسین! 

۲. خانمه گفت: بیزحمت توی آزمایشم نگاه کنین ببینین فشارم چقدره؟! 

۳. خانمه گفت: یه پماد هم برام بنویسین. گفتم: از کدوم پمادها؟ گفت: از همون پمادها که میمالن! 

۴. خانمه گفت: مدتیه احساس میکنم یه چیزی توی دلم حرکت میکنه. گفتم: درد هم میگیره؟ گفت: نه اذیت نمیکنه بیچاره! 

۵. خانمه گفت: از گلوی بچه ام همین طور داره چرک میاد بیرون حالا ببین گلوش عفونت داره؟!

۶. پیرمرده گفت: من تا حالا چند بار اومدم پیش شما و خوب شدم. اونقدر بهت علاقمند شدم که اگه قرص گچی هم بهم بدی میخورم!

۷. به خانمه گفتم: باید حتما برین پیش متخصص. گفت: اگه برم پیش متخصص اون وقت اون میفهمه؟!

۸. نسخه پیرزنه رو که نوشتم گفت: پدر و مادرت زنده اند؟ گفتم: بله گفت: پس چرا این قدر ساکتی؟!

۹. به پیرزنه گفتم: بفرمائین گفت: شکمم چند روزه که کار نکرده، سینه ام پنج ساله که درد میکنه، پهلوم از دیشب!

۱۰. خانمه گفت: از این قرص پنجاه تا برام بنویسین کم دارم. وقتی نوشتم گفت: پنجاه تا نوشتین؟ گفتم: بله گفت: همون که دوتاش میشه صدتا؟!

۱۱. به پیرزنه گفتم: از این قرصها روزی دوتا میخورین دیگه؟ گفت: نه روزی یکی، یکی هم شبها میخورم!

۱۲. گوشیو گذاشتم روی سینه مرده و گفتم: نفس بکشین، سرشو به اون سمت چرخوند و نفس کشید. گوشیو گذاشتم اون طرف سینه اش و گفتم: باز هم نفس بکشین، اون هم سرشو به سمت مقابل چرخوند و شروع کرد به نفس کشیدن! 

پ.ن۱: یکی دو روز بعد از نوشتن پست قبل، یکی از دوستان برام یه کامنت خصوصی گذاشتند اما وقتی میخواستم جوابشونو براشون ایمیل کنم متوجه شدم که آدرس ایمیل ایشون اشتباهه. جهت اطلاع ایشون.

پ.ن۲: تعداد فیلم هایی که از شادروان کیارستمی دیدم به تعداد انگشتان دست هم نمیرسه اما مرگ ایشون برام ناگوار بود. اما بیشتر از اون برای حاشیه های مرگ ایشون ناراحت شدم. نمیدونم چطور تا آخرین روز دادگاه اسم بزرگترین متهمان به مفاسد اقتصادی به صورت مخفف گفته میشه اما بلافاصله پس از مرگ ایشون در خارج از کشور مسبب مرگ پزشکی معرفی شد که ایشونو چندماه پیش جراحی کردند؟ البته باید اعتراف کرد که بی اخلاقی در هر دو سمت این ماجرا دیده شد. من همون قدر  از سخنان جناب مهرجویی ناراحت شدم که از تصاویر اون پزشک در برابر بیمارستان در شبکه های اجتماعی.

پ.ن۳: از دوستانی که از اینترنت سردرمیارن ممنون میشم اگه پست جدید وبلاگ فوتبالی مو ببینن!

پ.ن۴: توی اون پست سفر یهویی در اردیبهشت ماه نوشتم که از قبل برای یه سفر توی مردادماه برنامه ریزی کردیم. ماجرا از این قرار بود که یکی از فامیل که قبلا با هم رفت و آمد داشتیم و یکی دو سالی بود که ساکن ترکیه شده بود تماس گرفت و گفت تا چند ماه دیگه راهی کانادا میشه. قرار بود پیش از رفتنش با یک یا دو خانواده دیگه از فامیل بریم بهشون سربزنیم که باتوجه به این که امکان نداره من بخوام کاری بکنم و راحت انجام بشه توی ترکیه اوضاع به هم ریخته و سفر ما فعلا به قول بعضی ها در هاله ای از ابهام قرار داره!

پ.ن۵: باورتون میشه من دیشب توی یه خوابگاه دخترانه خوابیدم؟! چون یه سری از آقایون از شهرهای مختلف برای یه سری مسابقات ورزشی اومده بودند و اونجا اسکان داده شده بودند و من هم در خدمتشون بودم. البته بدون حتی یک قرص یا یک چسب زخم! درواقع بودن من بیشتر باعث اعتراض بود!

پ.ن۶: داریم ناهار میخوریم که عسل میگه: بابا! میگم: بله بابا؟ میگه: سیبیل بابات میچرخه! میگم: چی؟ یه کم فکر میکنه و بعد میگه: راستی! اول باید بهت میگفتم بگو دوچرخه! 

پ.ن۷: این بار چقدر پی نوشت نوشتم! 

اول خواستم چندتاشونو بگذارم برای پست بعدی بعد دیدم انگار نمیشه! حالا اگه توی پست بعدی پی نوشت نداشتیم شرمنده!

نظرات 53 + ارسال نظر
محمود پنج‌شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 09:19 ب.ظ http://roozhayedostdashtani.blogfa.com

سلام مجدد جناب دکتر
آقا چه قدر عالی بود ، این پست ، دیروز نشد که این مطلب رو بخونم ..
شماره هشت چه قدر خوب بود !
...

سلام
ممنون از لطفتون

مترجم راه راه دوشنبه 1 شهریور‌ماه سال 1395 ساعت 05:45 ب.ظ http://manneveshtblog.blogsky.com/

در جواب پاسخ شما به کامنتم :
خب دست خودم هست ولی بچه م بابا نداره باباشو از کجا بیارم

گندم دوشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:04 ق.ظ http://minima.blog.ir

سلام عالی بود برم سر درس و مشق
عسل عسله ( جمله خوبی بود)

سلام
ممنونم

زهره خاموش یکشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:56 ب.ظ

سلام پس احتمالا آقای ر.خ
چقدر زهره ها زیاد شدن

سلام باز هم شرمنده

ماه را به هیچکس نمیدهم شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 03:00 ب.ظ http://bargetoot.blogfa.com

سلام
اقای دکتر خاطراتتون جالبن ! و همونقدر عجیب !
واقعا کارتون سخته ، خداقوت . علاوه بر سختی کار موارد
اخلاقی که توی بیمارستان دیده میشه هم خیلی رو روحیه تاثیر داره .... مثل همون موردی که تو وبلاگم نوشتم

سلام
سپاسگزارم
توی وبلاگ شما چطور باید نظر داد؟!

مترجم راه راه جمعه 22 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 03:04 ب.ظ http://manneveshtblog.blogsky.com/

در جواب پی نوشت 6 :
عزیییییییییزم منم دختر می خوااااااام

خب دست خودتونه!

مریم پنج‌شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:21 ق.ظ http://soir.blogfa.com

سلام چه خوبه که شما هنوزم مینویسین تو وبلاگتون... راستش من هروقت میام اینجا ومیبینم هنوزم مینویسین خوشحال میشم. خودمم سعی کردم بنویسم ولی نمیدونم چرا نمیتونم شاید یی ازدلایلش هم علاقمندی بیشتر به اینستاگرام باشه.

سلام
پس من حق دارم که نمیام اینستا!

خلیل چهارشنبه 20 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:12 ب.ظ http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

هر کدامش یک داستان کوتاه است، سپاس

سلام
سپاس

ستاره بامداد دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:04 ق.ظ http://morningstars.blogsky.com

سلام
این بگو دوچرخه رو انگار بچه های هر دهه یاد می گیرن!!!!

سلام
دقیقا

پونی دوشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:49 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود
با سری دوم عکس های مشهد از باغ وحش و مجتمع پدیده ی شاندیز در خدمتتان هستم

سلام
مزاحم میشم

زهره خاموش یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:03 ب.ظ

سلام خسته نباشید جناب آقای دکتر ر.ق
من باورم میشه در خوابگاه دختران2 بجهت آقایون حضور داشتید.

سلام
خداروشکر که باورتون میشه!
ضمنا اسم منو اشتباه حدس زدین!

مریم یکشنبه 17 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:26 ب.ظ

سلام آقای دکتر . ببخشید یه سوال داشتم : من چشمام آستیگماته . جدیدا برای تعویض عینکم به اپتومتریست مراجعه کردم گفت بیست و پنج صدم شماره چشمات اضافه شده و گفت تنبلی چشم داری . تو اینترنت خوندم تنبلی چشم درمان نداره و کم کم فرد مبتلا کم بینا و حتی نابینا میشه . آقای دکتر واقعا این نظریه صحت داره ؟ لطفا راستشو بگین . ببخشید که مزاحمتون شدم و سوال بی ربط با پستتون گذاشتم

سلام
اولا خیلی از موارد تنبلی چشم الان درمان میشه
ضمن اینکه تنبلی چشم اگه تا حدود شش سالگی درمان نشه همون موقع دچار اختلال جدی بینایی میشه
نمیدونم چرا چنین حرفی بهتون زدن

میخونم شنبه 16 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:37 ق.ظ

سلام
عالی بود

ممنون

رسول جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:53 ب.ظ http://quiper.mihanblog.com

خوندنشون خیلی لذت بخش بود :))) موفق باشید،مرسی :))

سپاسگزارم

Penman جمعه 15 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 03:33 ق.ظ http://mrplanner.blogsky.com

ملت همیشه در صحنه ی ایران برای بردن آبروی کسی صبر نمیکنم. :/
کاش واقعا اسمی از اون پزشک برده نمیشد.تصورم اینکه برای آینده ی شغلیش خیلی بد تموم میشه.

کاملا با شما موافقم
واقعا

عاطفه چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 06:55 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

سلام آقای دکتر
بله آقای دکتر دور از عدالته کارشون مخصوصا اون موردی که توی پست قبل فرمودینواقعا خسته نباشین اقای دکتر خیلی زحمت میکشین....
آقای دکتر راستی من مثل دوستتون پشیمون نشدم و جلسات بعد ورزش رزمی رو رفتم ولی درد شدیدی تو ناحیه شکمم احساس میکنم خیلی سوکی زدن(ضربات با مشت)میشه بدن عادت کنه و سفت بشه

سلام
از لطفتون سپاسگزارم
آدم به همه چیز عادت میکنه

یک بوستان رفته چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 05:59 ق.ظ

همون روزای مسابقات دانشگاه کار داشتم,دیدم ورزشکارا میرفتن و میومدن بوستان!

عجب

زهره سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:22 ب.ظ http://manyekpezeshkam.blogfa.com

سلام
وااا زهره خاموش کیه دیگه:/
من زهره روشنم:)

سلام
خوبی زهره روشن؟!

مینا سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:36 ب.ظ http://posiiiitive-enerrrgy.mihanblog.com

عسل
میگما پست و خوندم میخاستم کامنت بزارم کامنتا رو خوندم کلا نظرم یادم رفت
خوابگاه دخترونه خوش گذشت؟

ممنون
خب از اول بخونین!

معصومه سه‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:37 ب.ظ http://tagdiresiaheman76.blogfa.com

چقدر خوب یادتون می‌مونه این وقایع...
مورد8 بنظرم سنگین بود یکم..اگه در هر جایی این حرف زده میشد..
پایدار باشید

ما اینیم دیگه
واقعا

Rojin یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 07:04 ب.ظ http://rojna.blogfa.com

این مریضای شما باعث شادی روح و روان میشن ها ، خدا حفظشون کنه :))

پ.ن ۲ این پزشک اگه اینجا بود نه تنها سو میشد بلکه نظام پزشکیشم ازش میگرفتن و دیگه نمیتونست طبابت کنه علاوه بر اینکه اخبار هم همه چی رو در موردش میگفت و تصویرش رو هم پخش میکرد. ایران هم حتما کسایی که اختلاس کردن از خوداشون بودن که همه اطلاعاتشون سریه. کلا این تبعیض در مجازات واقعا غیر قابل قبوله!!!

پ.ن۶ :)) طفلکی حتما اینو تازه یاد گرفته

ممنون
حق با شماست اما نه پیش از اثبات قصور!
دقیقا

مینو یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:46 ب.ظ http://milad321.blogfa.com

خدا حفظ کنه این عسل خانم را.
پزشکی هم خیلی کار مشکلیه.خدا صبرتون بده.

ممنونم
حق با شماست!

مینا شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:23 ب.ظ http://dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام
بله دیدم و کلی هم خندیدم

سلام
خنده تون مستدام

دلارام شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:00 ق.ظ

درود بر آقای دکتر عزیز
خیلی باحال و بامزه و خوووووووب بود مثل همیشه
مرسی که لبخند میارید رو لب های ما:)
امیدوارم هر جا که تشریف میبرید کلی خوش بگذره...
عسل شیرین زبون رو هم ببوسید
دلتون شاد باشه همیشه

سلام
سپاسگزارم
چشم

پونی شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:51 ق.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com/

درود

با عکس هایی از مشهد مقدس به روزم

خیلی خندیدم

دست مریزاد

در خدمت شما هستم

اردبیل کم از ترکیه نداره که

سلام
مزاحم میشم
خنده تون مستدام
سلامت باشید
اردبیل هم که اومدیم قبلا نوشتم

مینا جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 07:09 ب.ظ http://dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام
لابد پیدا میشه که نوشتین
نبستم که .احتمالا قاطی کرده .

سلام
دیدین که

Maryam h جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 06:36 ب.ظ http://words-world.blogsky.com

سلام
وقت بخیر
من هی میرم پستهای قبل رو.میخونم منتظر پست بعدی هستیم

سلام
به این زودی؟
وا

maryam.k جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:58 ب.ظ http://zendegiyekhososiyeman.blogsky.com

پستای شما همشون جذابن من همشونو یادمه

شما لطف دارین

یک بوستان رفته جمعه 8 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 04:43 ب.ظ

سلام دکتر.إ خوابگاه بوستان بودید؟!

از کجا فهمیدین؟ !

سودا پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:26 ب.ظ

سلام.
مورد هست خیلی بانمک بود و جمله ی عسل!

سلام
هست؟
ممنون

زهره پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:40 ب.ظ

دکتر جان وبلاگت آرامش خاصی بهم میده خیلی عالیه چقد خوووب
من فکر میکنم شما واقعا شغلتونو بسیار دوس میدارین

ممنونم
شما همون زهره خاموش سابق هستید آیا؟

سنجاقک پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 05:24 ب.ظ

بعضی پستاتون برا من خیلیییی جالبه
مقلا مورد پنج هروقت دخترمو میبرم دکتر مبگم.گلوش شدید چرک داره میگه اجازه بدین ببینم گوشش در چا حاله
6:منم دقیقااا همینطورم وقتی اعتماد کنم ب دکتری جدی جدی گچم بده بهم افاقه میکنه :/
11 خیلی بامزه بود
در مورد جریانات کیارستمی اینروز ها خودمو خفه کردم..از ارزوهامه ثابت بشه که دکترش بی تقصیر بوده بعد شرمندگیه ابن مهرجویی #/$₩¥《`¤ رو ببینم ک بیاد عذرخواهی کنه
دکتر کارنابلد زیااااد دیدم ولی دکتر خوبم خیلییی زیاد
به جهنم ک چندتا از بازیگرا بلاکم کردن چیزی ک مهمه اینه ک خیلی دکترا جون خیلی ادمها رو نجات دادن ولی فیلمسازا جزو ما که چیزی ازشون ندیدیم!!!!! امیدوارم بزودی تک تک اونهایی ک علیه پزشکان نوشتن پست عذرخواهی بگذارن

ممنون از لطفتون
من نمیگم پزشکها معصومند اما سوزوندن تر و خشک با هم کار درستی نیست

maryam.k پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:10 ق.ظ http://zendegiyekhososiyeman.blogsky.com

سلام دکتر قرص گچی چیه؟
پ.ن۱:اون بنده خدا اع کجا باید بفهمه کیه?
پ.ن۳.منم میشه بیام لطفا؟
پ.ن۴.کلا تیرماهیا همینجورین هرکاری میکنن به سختیه
اگه فضولی نباشه همون اقوامتون هستن که پارسال یه پست درموردشون گذاشتید؟
پ.ن۶.ای جوووووون من عسلییییی

سلام
قرصهای سفید و بدون روکش که مردم ولایت ما چندان دوست نمیدارند
از تاریخ گذاشتن کامنتش
خودمون هم دیرتر میریم
واقعا
نه از اقوام آنیه (چه عجب یه نفر این موضوعو یادش بود!)
ممنون

دکتر ز.م چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:58 ب.ظ http://manyekpezeshkam.blogfa.com

واای چه باحال:)35382
اوا اشتباه اینجا وارد کردم باید برم کادر زیر

ممنون

انه چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 08:23 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

سلام
اخی عسل عزیزم. از عسل بیشتر بنویسین لطفا!

سلام
چشم

مینا چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 05:42 ب.ظ http://dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام خوبین؟
الان دیه دیدم تا ای حد هست خاک میسر اولش آ بعدش آ. یه دل سیر خندیدم

ولی در عجبم مگه میشه تا این حد پیدا بشه

سلام
پ نه پ پیدا نمیشه!
کامنتدونیو چرا بستنیش؟

آرزو چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:54 ق.ظ

تولد عسل خوشگله که همین حوالی هست (یا بود) مبارک باشه

بود
سپاسگزارم

زهرا سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:39 ب.ظ

سلام آقا دکی
خاطراتتون واقعا عالیه
البته ی ذره حسودیم شد.منم ی روزی قرار بود همکارت شم...شاید قدمتش به دقیقا 365 روز پیش بر می گرده
موفق باشیین

سلام
ممنون
شاید سالی دیگر

ترانه سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:35 ب.ظ

سلام دکتر .... من هر کاری کردم نتوستم توی اون یکی وبتون کامنت بذارم ... اما راجع به سوالتون ... این کلمه cache می باشد به معنای حافظه ی نهان ... که برای تسریع در پردازش داده هایی که زیاد استفاده می شود کاربرد دارد ... اما بهتره بعضی مواقع که دیگه زیادی این حافظه پر شده اون رو پاک کنین ... برای این کار با توجه به نوع مرورگرتون(که من نمی دونم چیه) توی اینترنت سرچ کنین: پاک کردن کش مرورگر مثلا فایرفاکس اون وقت خیلی راحت راهنمایی میشین و مشکلتون انشا الله برطرف میشه ... من همیشه خواننده ی وبلاگ پزشکی تون هستم ... ولی خیلی وقتا حالشو ندارم کامنت بذارم ... امیدوارم تونسته باشم کمکی بکنم ...

سلام
ممنون از لطفتون
نمیدونستم

زهرا سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 07:52 ب.ظ

سلام خیلی قشنگ بود خدا عسل نازنین رو حفظ کنه

سلام
ممنون

mina سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 05:42 ب.ظ http://www.bidarii2000.roomfa.com

وبلاگ فوتبالی؟

یعنی دو تا .وبلاگ دارین؟!!!

بابا بی خیال!

معلومه ناجور بیکارین ها!!

یه کم وقت بفرستین اینور لطفا!

از بی وقتی دارم میمیرم!

چشم
آدرس بدین براتون بفرستم!

من سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 05:14 ب.ظ

چه جالب ....خیلی این پستتون عالی بود البته مثل همیشه .....موفق باشید.راستی دارین تخصص می خونین؟

ممنون
دیگه چندان علاقه ای به درس خوندن ندارم
اگه قرار بود قبول بشم تا حالا شده بودم

The Conqueror Worm سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:16 ب.ظ http://lunacy.blogsky.com/

مورد سه خیلی باحال بودم یه پمادی بهش میدادی که بخوره ها ها ها. فعلا اگه احساس ناامنی میکنی کنسل کن و خوابگاه دخترانه واقعا واستون چه حسی داشت ؟ چه دختر باحالی عزیزم

ممنون از لطفتون
اگه روی تابلو ننوشته بود اصلا نمیفهمیدم دخترونه است چیز خاصی توش نبود

ساناز سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 11:00 ق.ظ http://sanaz1359.persianblog.ir

سلام. همه خاطراتون جالب بودن ، مثل اینکه خود درمانی خیلی رایجه متاسفانه.
ترکیه رفتن رو بیخیال شید با این اوضاع ترکیه.

سلام
ممنون
چشم

پژمان سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 10:12 ق.ظ

سلام دکتر
مورد هفت رو که خوندم تقریبا هنگ کردم. موندم بخندم یا عمیقا درباره حکمتش تفکر کنم. عسل هم که عسله واقعا

سلام
میشه هردو کارو انجام داد!

وانی سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:25 ق.ظ

مورد اول آزیترومایسین نوشتین یا معمولن سعی می کنید متقاعدکنید که نیاز نیست؟

اوایل سعی می کردم متقاعدشون کنم اما بعد از مدتی دیدم واقعا بی فایده است
فقط مایه اعصاب خردیه

وانی سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 02:22 ق.ظ

اونقدر پست قبل تلاش کردم تشکر بفرستم هی خطا داد و نشد منم بجای اعصاب خردی، دوباره خوندم و برای همشون دوباره خندیدم اینبار هم عالی بود و ایشالا سفر هر وقت صلاح باشه جور بشه و بار آخرتونم باشه سر از خوابگاه دخترونه در میارین!! موافقم درباره فوت جناب کیارستمی..

چرا نشد؟
ممنون از لطفتون

غزال سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 01:07 ق.ظ

سلام و وقتتون بخیر
خسته نباشبد، مدتی از عسل جان نمینوشتید، امروز لطف کردید.
چطوری این خاطرات رو با این مشغله یادتون میمونه؟
واقعا باید بهتون افرین گفت، البته حافظه خوبتون.
مورد ۸ واقعا‌ ربطی بهم دارن؟ چرا من متوجه نمیشم.

سلام
خواهش میگردد
چه عرض کنم؟

یک د م د د ادبیات سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 12:05 ق.ظ

به شماره 4 خوب می گفتید جنسیتشم بگه.
8.یعنی منظورش این بوده که افسردگی دارید؟
یک جوری گفتید خوابگاه دخترانه که...

واقعا
ظاهرا
یعنی فکر کردین.....
خاک عالم!

Maryam h دوشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1395 ساعت 09:49 ب.ظ http://words-world.blogsky.com

سلام دکتر
وقت بخیر
ایندفعه خیلی خیلی جالب تر از قبل بود...بخصوص شماره ۶ و۸ که عالی
به نظر من هم نرید خیلی بهتره خطرناکه ها :-)

سلام
ممنون
سفر هم به تعویق افتاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد