جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

این یک پست نیست

سلام

لازمه اولا برای تاخیر بیش از حد عذرخواهی کنم.

متاسفانه مسئولین محترم شبکه وقتی فهمیدند قراره بریم سفر توی دوهفته اول شهریور همه شیفتهای این ماهو به صورت mp3 برام گذاشتن!

من این هفته سه تا شیفت عصر و شب دارم و هفته آینده هم سه شیفت ضمن این که هرروز در ساعت کار اداری هم سر کارم. ترک اعتیاد هم که هست.

ضمن این که یه کار خیلی خاص هم توی این چند روز آینده دارم که به جز چند نفر معدود کسی ازش خبر نداره و حسابی وقتمو گرفته.

این که پست حساب نمیشه انشاءالله حدود یک هفته تا ده روز دیگه یه پست میگذارم و در اون پست مقصد سفر هم رسما رونمایی خواهد شد!

الان فقط اومدم درجواب چند نفر از دوستان بگم بالاخره تونستم توی وایبر با دکتر پرسیسکی وراچ عزیز تماس بگیرم و ایشون فرمودند ممکنه به زودی باز توی وبلاگ خودشون بنویسند (عین جمله ایشون)

الان دیدم کلی هم نظر تایید نشده دارم که انشاءالله از شیفت که اومدم جوابشونو میدم.

باز هم شرمنده برای تاخیر.

فعلا

نظرات 47 + ارسال نظر
rahim یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:58 ق.ظ http://www.rahimjan.blogfa.com

salam web ziba por mohtavay dari tabrok migam be shoma maNAM AHANG JADID GOZASHTAM DOSDASHTI GOSH KON MERS

سلام ممنونم
فقط تبرک میگم یعنی چی اون وقت؟

pezeshketarhi شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 11:36 ب.ظ

salam dr. khoobin?
midoonin chera blogfa baz nemikone?
man alan kheili vaghte be weblogam sar nazade boodam , har kari mikonam baz nemishe va error mizane.
mamnoonam

سلام خانم دکتر
شما خوبین؟
بلاگفا خیلی وقته قات (قاط؟) زده
یه سری از وبلاگها هم نابود شدند
امیدوارم وبلاگ شما از اون وبلاگها نباشه

saeed شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:51 ب.ظ

سلام دکتر ببخشید یه سوال,توی دوران ترک اعتیاد چندروز زمان می بره تا سم از بدن خارج شه ماده مصرفی هم تریاک بوده؟ممنون میشم جوابمو بدین

سلام
معمولا پیش از سه روز تمومه
اگه بخواد خیییییلی طول بکشه یک هفته

دیبا شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام دکتر من تازه اینجاروپیداکردم اما از وقتی اومدم یه پست جدیدم نذاشتین آخه.چقد خوب مینویسین شما.
منم دانشجوی پزشکی ام.فک کنم تا چن روز آینده دیگه وقت نداشته باشم بیام اینجا
حیف.

سلام
شرمنده
چشم

بهار شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:29 ب.ظ http://mustbebetter.persianblog.ir/

دکتر می شه به آنی خانم بگین دکتر نفیس رو به خونه ش برگردونه ؟
خییییییییییییییییییلللللللللللللییییییییییییی وقته ننوشته

سلام
چشم بهشون میگم

مسعود شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 04:03 ب.ظ

دکتر خیلی جالبه وبلاگتون.
کجا کار می کنید؟ بیمارستان؟ کدوم شهر؟

ممنون
نخیر درمانگاههای شبانه روزی توی شهرهای کوچیک
اینو دیگه شرمنده

عالیا جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:33 ب.ظ

سلام آقای دکتر
من یک روانپزشک هستم و فعلا مشغول گذروندن طرح.
مدت نسبتا طولانی ایه وبلاگتون رو می خونم ولی اخیرا تصمیم گرفتم خاموش نباشم!
نوشته هاتون رو خیلی دوست دارم و خوشحالم که می خونمشون. البته یک بار هم در یکی از نشریات پزشکی (شاید سپید) خوندم نوشته تون رو.
از خبر بازگشت دکتر پرسیسکی هم خیلی خوشحال شدم.
سفر خوشی داشته باشید

سلام
از لطفتون سپاسگزارم
خوشحالم که شما هم اینجارو تایید میکنین
مسئولین جدید سپید هم از چندماه پیش که تبدیل به روزنامه شده نوشته های منو در شان روزنامه شون نمیدونن

بهاره تهرانی جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:20 ب.ظ http://childhood.blog.ir

سلام
ممنون از اینکه به وبلاگم سر زدید
تازه رسیدم
عکسهای گرفته شده را هر چه زود تر میزارم

سلام
خواهش
پس منتظریم

دکتر سینا جمعه 13 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 02:59 ق.ظ

سلام آقای دکتر.من تازه پیدا کردم این وبلاگو.مظالب عالین و نوشته هاتون ساده و دلنشین.خیلی کیفور شدم .
فقط یه نگرانی دارم.دکتر من این کیس هاتیی که تغریف میکنی رو میخونم تو 80% نمیدونم چه اوردری باید داد.کلی استرس گرفتم.میشه گهگاهی بپرسم چی دادی واسه مریضات؟به قول مریضات خدا عوضیت بده

سلام
وا مشکلی نداره که
هشتاد درصدشون با آمپول و سوزن کیلویی راضی میشن!

ایرمان پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:12 ب.ظ

واقعا دکتر قبول کرد باز بنویسه؟؟؟

به من که این طور گفتن

maryam.k پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:35 ب.ظ http://marabekhaateratnegahdar.blogsky.com

سلام...
دشمنتون شرمنده دکتر...

سلام
خواهش میگردد

سارا پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:29 ب.ظ

سلام آقای دکترممنون که وقت گذاشتیدجواب سوالم رودادیدباتشکر.

سلام
خواهش

x پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 06:21 ب.ظ

سلام

ممنونم از پاسختون . خوشحالم راضی هستید

چقدر شما خوددارید که میذارید از دم در خارج شن بعد بخندید !

من یکی که وقتی واقعا خندم بگیره تحت هیچ شرایطی نمیتونم حتی ثانیه ای مهارش کنم!

سلام
باور کنین چاره دیگه ای ندارم!

mina پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 05:51 ب.ظ http://www.bidarii2000.roomfa.com

2 تا بچه که عیالواری نیست!

لازم نبود یه خونه جدید بخرید!

در نظر بگیرید که یه مسافر هیچوقت بار زندگیش رو زیاد نمیکنه چون میدونه همیشه نمی مونه!

ولی ما هنوز باور نداریم که مسافریم و همیشه نمی مونیم!
مرحله تولد تا مچاله شدن رو با دور تند و سریع در نظر بگیرید و به زندگی و سخت گیریهای خودمون و تلاشهای بی وقفه و پایان ناپذیرمون بخندیم!

شیرین امیری پنج‌شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 02:21 ب.ظ

سلام
بله شروع کردم
ترمهای اول و دوم دوازده و چهارده واحد خوندم عمومی ها رو هم معادل سازی کردم
میرم ترم سه امسال
ولی خیلی سختمه همراه تدریس تو مدرسه اینه که میخوام خودمو از اموزش پرورش بازخرید کنم

سلام
امیدوارم موفق باشید
اما به نظر من تا میتونین آموزش و پرورشو از دست ندین
هرچی باشه بعدا هم مجبورن به عنوان یه پزشک استخدامتون کنن اما اگه الان بازخرید کنین بعدا هم مسئولیتی درقبالتون ندارن

x چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:00 ب.ظ http://konkoor945.mihanblog.com

سلام

همیشه برام جالب بوده بدونم پزشکا که با اقشار مختلف جامعه در ارتباط هستن و رفتارهای مختلفی میبینن ؛ چه واکنشی نشون میدن

خیلی خوشحال میشم بعده ها که دوباره فرصت داشتید و خاطرات جالبتون رو نوشتید ؛ جواب خودتون رو هم در مقابلشون بنویسید (هر چند خیلی کوتاه و مختصر )

دکتر یه سوال : شما که این راه رو طی کردید از انتخابتون راضی هستید ؟

یعنی با همه سختی ها و شیرینی های این شغل اگر به زمان انتخاب رشته برمیگشتید بازم انتخابتون پزشکی بود؟ممنون میشم دلیلشم ذکر کنید

سلام
واکنش من که همیشه تکراریه
سکوت و بعد از خارج شدن مریض خنده!
من اصلا نمیتونم خودمو توی یه شغل دیگه تصور کنم
من دیگه یه پزشکم حتی باوجود همه سختی هاش

mina چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.bidarii2000.roomfa.com

دکتر شما دیگه خودتون رو زیاد درگیر کار کردین!

یا کلینیک یا بیمارستان دیگه؟!

اینهمه دنبال پول برای چی آخه؟

پول رو برای زندگی راحت مگه نمیخواهیم؟!

اینجوری که از اعمال شاقه زندگیتون سخت تره!

پیشنهاد میکنم کار کمتر و زندگی شادتر و قانع تر رو انتخاب کنید!

باور کنین مجبورم
دوبار خونه خریدم دارم دوتا وام میدم
عیالوار هم که هستیم!

hanieh چهارشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 06:02 ب.ظ http://troubled-mind.blog.ir/

اقای دکتر شیفتتون تموم نشد؟!
امیدوارم سفر حسابی بهتون خوش بگذره

همه شون که نه
ممنون

سارا سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام آقای دکترببخشیدمن یه سوال داشتم من اگزمای شدیددارم قرصایی مثل لوارتادین.سیتریزین.هیدورکسی زین مصرف کردم برای خارشم ولی خوب نشدم میشه راهنماییم کنیدتاازشرخارش نجات پیداکنم ممنون میشم جواب سوالم بدید

سلام
داروهائی که خوردین خوبند
اما اگه نتیجه ندادن میتونین یه دوره از داروهای کورتون دار استفاده کنین مثل پردنیزولون
گرچه اونها هم عوارض خاص خودشونو دارن
لباس نخی بپوشین
تحریکشون نکنین
دقت کنین با چیز خاصی بهتر یا بدتر میشن؟

شایان سه‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 01:37 ق.ظ http://www.khakestari-world.blogfa.com

سلام
فک کردم. داروسازی بهتر نیست؟

سلام
این سوالو خودتون باید جواب بدین

هستی *** دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:17 ب.ظ

سلام مجدد آقای دکتر من حدود یه سالی میشه که این حالت رو دارم ولی همونطور که گفتم فقط وقتایی اینطوری میشدم که میرفتم پای تخته یا معلم ازم درس میپرسید ولی الان نمی دونم چرا بدون هیچ دلیلی وارد کلاس که میشم حالم بد میشه حتی مجبور شدم اجازه بگیرم برم بیرون اصلا تمرکز ندارم و نمی تونم به چیزایی که معلم میگه توجه کنم چیزی که خیلی اذیتم میکنه اینه که صورتم خیلی قرمز میشه من پوستم خیلی سفیده برا همین چهره م خیلی بد میشه وقتی اینطوری میشم می دونم که معلمم کاملا حالت منو متوجه میشه ولی به روش نمیاره از این که بقیه منو تو این حالت میبینن خیلی خجالت میکشم در ضمن تو شهرستانی که من زندگی میکنم اصلا مشاور و روان شناس نیس شما تو فضای مجازی مرکز مشاوره معتبری رو سراغ دارین هر چند من فک میکنم مشکل من باید حضوری حل بشه واقعا نمی دونم چیکار باید بکنم اصلا دلم نمی خواد برم سراغ داروهای ضد استرس ولی اگه مجبور شم شاید این کار رو بکنم در ضمن من قبلا افسردگی شدید هم داشتم ولی بدون دارو درمانش کردم ولی تو حل این مشکل واقعا موندم ببخشید که سرتون رو درد آوردم .

سلام
خواهش میکنم
امیدوارم مجبور به مصرف دارو نشین

رها دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:02 ب.ظ

نه دفعه قبل قرار بود صرفنظر کنید!!! :))))

زهره خاموش دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 02:09 ب.ظ

سلام و خدا قوت

سلام و ممنون

یک د م د د ادبیات دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 01:49 ب.ظ

از شیفت که اومدید یا از سفر که اومدید؟

شیفتهای پشت سر هم که تموم شد پیش از سفر

شایان دوشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.khakestari-world.blogfa.com

از همین تریبون اعلام میکنم که حاضرم نصفه وقتمو بهتون هدیه کنم تا به کاراتون برسید!
پزشکا هم چقد سرشون شلوغه..ما رو ببین داریم درس میخونیم پزشک شیم..!

سپاسگزارم
بهتون توصیه میکنم بیشتر فکر کنید!

هستی *** یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:06 ب.ظ

سلام عرض شد آقای دکتر
به کمکتون خیلی احتیاج دارم آقای دکتر من 18سالمه امسالم پشت کنکوریم از الان دارم میرم کلاس کنکور مشکلم اینه که خیلی استرس دارم مخصوصا تو کلاس از لحظه ای که میشینم تو کلاس قلبم تند تند میزنه صورتم قرمز میشه جوری که احساس میکنم از صورتم گرما میزنه بیرون نمی دونم چرا این جوری میشم از این حالت خودم خیلی خجالت میکشم واقعا کلافم کرده از طرفی نمی خوام برم سراغ داروهای اعصاب از عوارضشون میترسم میگن داروهای ضد استرس آدمو زیاد از حد بی خیال میکنه که این خیلی بده خواهش میکنم راهنماییم کنید که به کجا مراجعه کنم من حالم خیلی بده از الان برای جلسه بعدی کلاس استرس دارم قبلا فقط وقتی معلم ازم درس میپرسید اینجوری میشدم ولی الان اصلا نمی تونم تو کلاس بشینم تو رو خدا کمکم کنید.

سلام
قبلا اینطور نبودین یعنی؟
علائمی که میگین نشوندهنده اضطرابه و میشه بدون دارو هم درمانش کرد اما نیاز به وقت داره و حوصله و یه مشاور خوب

[ بدون نام ] یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 05:05 ب.ظ http://manopezeshki69.blogsky.com

ایشا ا.. سفر حسابی بهتون خوش بگذره

سپاسگزارم

پونه یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 04:18 ب.ظ http://veblagane.blogskay.com

سلام
موفق باشید
منتظریم

سلام
ممنون
چشم

اشتباهی یکشنبه 8 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 12:54 ب.ظ http://ostadeeshgh.blogfa.com

سلام تقریبا همه ی ارشیو رو خوندم...به وبلاگ آنی و عماد هم سر زدم و خوندم...:) خوشحالم از آشنایی با شما...

سلام
شما لطف دارین
من هم خوشوقتم

فائزه شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 04:39 ب.ظ

سلام امیدوارم انرژی تون چند برابر بشه
راستی من تجدید نشدم امسال کنکور دارم برای همین درسمیخونم

سلام ممنون
ایول آفرین به این انگیزه

محدثه شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 05:46 ق.ظ

سلام شما هنوز کوچ نکردین تلگرام؟!! همچنان وفادار به وایبر موندین

تلگرام هم داریم!

رها شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 01:39 ق.ظ

راستی پستم غلط املایی نداشت یعنی واقعا؟!

قرار شد این بار ازش صرفنظر کنیم!

رها شنبه 7 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 01:38 ق.ظ http://razhaye-man.blogfa.com/

اولا بله خوبه که سرتون شلوغه ! از بیکاری بهتره!
دوما دوستم نبود دخترخالم هست

اون که بله
آهان

x جمعه 6 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 09:13 ب.ظ http://konkoor945.mihanblog.com

سلام

خوشحالم اگر مشغول هم هستید به خاطر جبران مرخصی سفره . همیشه به شادی

متوجه منظورتون نشدم از اون جمله ای که نوشتید

سلام
ممنون
عرض کردم خدمتتون

مامان جون پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:31 ب.ظ

سلام اقای دکتر ما منتظریم .وبلاگ اون اقای دکتر هم لطفا اسمش بگید

سلام
چشم
verach.blogsky.com

فاطمه پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 07:08 ب.ظ

سلام من یه دانشجوی پزشکیم تازه از ترمکی و سالکی در اومدم وتازه هم اینجا رو کشفیدم با خوندن مطالب این وبلاگ علاقم به رشتم خیلی بیشتر شده واقعا ممنون

سلام
خوش اومدین
خداروشکر که این وبلاگ به یه دردی خورد!

×بانو! پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 01:27 ب.ظ http://x-banoo.blogfa.com/

سلام!
اوه! نه خسته!!

سلام
اوه ممنون

نل پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 12:10 ب.ظ http://ykishodan.blogsky.com

چقدر سخت!
خدا بهتون توان و انرژی زیادی بده
انشالله با کمترین خستگی میگذره این روزهاتون

خیلیییی ممنون بابت خبر از دکتر وراچ.انشالله که بیان و بنویسن ی عالمه ممنووووون

موفق و شاد و پررررررر انرژی باشین :)

واقعا
ممنون
من هم امیدوارم

سمیرا پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 11:29 ق.ظ http://sinnmimmre.blogfa.com

چقدر بابت برگشتن به وبلاگ نویسی دکتر بابک خوشحالم... مثل نوشته های شما ، قلم اونم حس خوب به آدم میده.

کاملا با شما موافقم
مطمئنین آدرستون درسته؟
باز نمیشه

maryam.k پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 11:19 ق.ظ http://marabekhaateratnegahdar.blogsky.com

سلام دکتر خانی خوش بگذره...
ولی ازتون ناراحتم واقعا حالا من حالم خوش نبود شما چرا نمیای وبلاگ من؟
یعنی من نیام شماهم نمیای؟
از انی جونم که خیلی ناراحتم شماره بهشون دادم هنو منو تو تلگرام اد نکردن

سلام ممنون
شرمنده گفتم که چقدر سرم شلوغه
به آنی هم گفتم گفت اگه دوس دارین توی لاین برین سراغش

ستاره بامداد پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 06:01 ق.ظ http://morningstars.blogsky.com

سلام
روزتون با تاخیر مبارک

سلام
ممنون

رها پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 03:15 ق.ظ http://razhaye-man.blogfa.com/

خب خوبه سرتون شلوغه!
پس منتظر دکتر بابک هستیم همچنان!

خوبه؟
من هم همین طور

حامد پنج‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 12:51 ق.ظ http://yaddashha.blogfa.com

ممنون آقای دکتر که وبلاگ پرسیسکی وراچ پیگیری کردین...یک دنیا ممنون.

خواهش میگردد

حنا چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 11:07 ب.ظ

بازگشت قهرمانانه دکتر پرسیسکی رو تبریک میگم
آقای دکتر میشه راهنماییم کنید؟من دوسال پیش برای 9ماه قرص راکوتان مصرف میکردم یه مدت خوب بودم دوباره جوشها برگشت که آنتی بیوتیک مصرف کردم اما اثری نداره.حالا دکترم بازم راکوتان تجویزکرده.چون یه برگه پشت و رو عوارض داره میترسم بخورم.چاره چیه
شرمنده که با این همه مشغله سوال پرسیدم


حق با شماست عوارضش کم نیست
اما وقتی به سایر داروها پاسخ نداده چاره دیگه ای نیست
ضمن این که دلیلی نداره که همه عوارض توی شما بروز کنه

سحر چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 10:11 ب.ظ http://vasav.mihanblog.com/

ولادت امام خوبی ها، امام رضا(ع) رو بهتون تبریک میگم.با آرروزی بهترینها
56112

سپاسگزارم

لیلا چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 05:39 ب.ظ

سلام
آقای دکتر
تازگیها با وبلاگتون آشنا شدم
از خوندنش خیلی لذت میبرم
موفق باشین

سلام
خوش اومدین
شما لطف دارین

Bluish چهارشنبه 4 شهریور‌ماه سال 1394 ساعت 02:44 ب.ظ http://bluish.blogsky.com

سلام
ان‌شاالله که کارهاتون به بهترین شکل پیش بره.
عیدتون مبارک
خبری که در مورد دکتر پرسیسکی وراچ نوشتین خیلی خوب بود :) امیدوارم دوباره بتونیم نوشته‌هاشونو توی وبلاگشون بخونیم

سلام
ممنون از لطفتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد