جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

جایی برای گفتن دلتنگیها

ماجراهای یک پزشک هنوز عمومی

خاطرات (از نظر خودم) جالب (143)

سلام 

شرمنده به خاطر تاخیر 

1. (13+) داشتم برای یه بچه نسخه مینوشتم. مادرش گفت: بی زحمت چندتا شیاف هم براش بنویسین. بچه گفت: آخ جون شیاف! 

2. مرده گفت: چند روزه روی دستم قارچ زده. نگاهش کردم و گفتم: نه قارچ نیست. گفت: چرا واگیر داره خودم تشخیص دادم! 

3. به خانمه گفتم: توی آزمایش ادرارتون خون هست. گفت: یعنی باز هم باید برم سونوگرافی؟ گفتم: قبلا رفتین؟ گفت: نه هیچوقت! 

4. خانمه گفت: میشه ناشتا هم بریم آزمایش؟! 

5. مرده ساعت دو و نیم صبح منو از خواب بیدار کرد و گفت: دو سه روزه خلط سینه دارم. نسخه شو که نوشتم رفت داروخونه و برگشت و گفت: میشه ویزیتشو رایگان کنین؟ این قدر هول کردم بیام که یادم رفت پول بیارم! 

6. پسره رو که با درد شکم اومده بود معاینه کردم. مادرش گفت: آپاندیس نیست؟ گفتم: نه. گفت: خودم هم فهمیدم. ازش پرسیدم وقتی خمیازه میکشی دلت درد میگیره گفت نه! 

7. یه بچه یک ساله رو فرستادند پیشم چون دور سرش بزرگتر از حد معمول بود. به مادرش گفتم: بقیه بچه هاتون هم همین طورند؟ گفت: نه ولی میگن جد پدریش هم سرش بزرگ بوده! 

8. به مرده گفتم: چربی تون بالاست. سعی کنین غذای چرب نخورین. گفت: دکتر به من بگو چی میتونم بخورم نه چی نباید بخورم! 

9. مرده اومد بره پیش دندونپزشک که گفتیم: خانم دکتر رفت. گفت: یعنی باز یه روز دیگه بیام برای یه دندون؟ میخوام این دندونو نباشه! 

10. مرده گفت: چند روز پیش سگم دستمو گاز گرفت. گفتم نمیام واکسن بزنم اما حالا میبینم دورش داره سیاه میشه ترسیدم اومدم! 

11. پیرمرده آستینشو بالا زد تا فشارشو بگیرم. بعد گفت: میبینی دکتر؟ من دیگه همه جام «پیرپیری»ه! 

12. یه نوزادو برای معاینه اولیه آوردند. به مادرش گفتم: چشمهاشو که باز میکنه زرد نیستن؟ گفت: من سر درنمیارم خودتون ببینین. بعد شروع کرد بچه رو مالش دادن اما بچه چشمشو باز نکرد. مادرش گفت: این بچه اصفهان به دنیا اومده. بچه شهریه دیگه برات فیس کرده! 

پ.ن1: روز پنجشنبه یکی از خانمهای همکارو به خاطر سرطان از دست دادیم. و خدا میدونه هر روز و هرهفته و هرماه چند بیمار سرطانی دیگه توی این کشور دارن میرن اون دنیا اما کسی به جز فامیل و همکارانشون اونهارو نمیشناسه.

پ.ن2: از مدتها پیش امروزو به عنوان اولین روز شروع پزشک خانواده شهری اعلام کرده بودند. اما امروز هم رسید و هیچ چیزی با روزهای قبل تغییر نکرد! 

پ.ن3: یه شبکه نمایش توی گیرنده های دیجیتال بود که برنامه هاش به درد میخورد. خدا میدونه حالا با ادغامش با شبکه تماشا چه بلائی سرش بیارن. اگه راست میگین شبکه بازارو حذف کنین که تعداد بیننده هاش از کارکنانش کمتره! 

پ.ن4: میخواستم برم خرید که عسل گفت: من هم میام. نشوندمش توی ماشین و کمربندشو بستم تا «دولومبی» نیفته! بعد هم راه افتادم. اول دنده یک و بعد دنده دو و بعد سه و رفتیم توی جاده اصلی. چند دقیقه بعد دیدم عسل داره داد میزنه و میگه: بابا! دیگه خودت بگیرش من دیگه خسته شدممممم. نگاه کردم و دیدم از روی صندلی خم شده و دستشو گذاشته روی دنده ماشین!

نظرات 56 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 22 اسفند‌ماه سال 1397 ساعت 12:38 ق.ظ

شاید عسل خیال کرده ماشین حیوونه ، دنده هم افسارشه !

احتمالا

حامد چهارشنبه 28 مرداد‌ماه سال 1394 ساعت 06:11 ب.ظ http://yaddashha.blogfa.com

خدا عسل کوچولو رو براتون حفظ کنه...ماشالله چقد دختر با مزه ای هستن...لطفا به وبلاگ منم سر بزنین.خوشحال میشم.

ممنون
چشم

دخی جلفه دوشنبه 4 اسفند‌ماه سال 1393 ساعت 10:31 ق.ظ http://sporty-girl93.blogfa.com

وای خدا وقتی کارای عسل رو تعریف میکنی دلم ضعف میره به خدا دلم میخواد اونجا باشم و کلی بخورمشششششششششششششش

پس یادم باشه بهتون آدرس ندم

پزشک طرحی سه‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام.
پ.ن 1 :
پ.ن 2 : دقیقا
خدا حفظش کته براتون این دسته گلتون رو

سلام
باز هم ممنونم خانم دکتر

بیوطن شنبه 20 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:49 ب.ظ

سلام آخه چطور ممنکنه یه خانم دکتر بعد از تجویز دوز داروهاش یهو تموم کنه .... سرطان بد دردیه ...خدا رحمتش کنه شنیدم ناراحت شدم

سلام
چی بگم؟
وبلاگ جدید نساختی همشهری؟

شالیزه جمعه 19 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:55 ق.ظ http://www.bali-baraye-paridan.blogfa.com

این عسل نیست که.......
قند ،جیگر،نفس،عشق،زندگی.................هست!!!!!

شما لطف دارین

درکعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکده ای
مینوش که عاقبت بخیر است ترا

ابو سعید ابوالخیر[گل]

kermanshahan20.blogfa.com (وبلاگ دیدنیهای کرمانشاهان)

kermanshah29.blogfa.com (وبلاگ کرمانشـاه گهواره تمـدن)

kermanshah39.blogfa.com (وبلاگ اخبار کلانشهر کرمانشـاه)

ممنون از لطفتون

Miss.hiss جمعه 12 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:47 ب.ظ http://whitelife.blogfa.com/

سلام
مثل همیشه جالب بود
عسلم عسل دیگه!

راستی بیاین ببینین میشناسین منو:-D

سلام
ممنون از لطفتون
مزاحم میشم

مهسا چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:09 ب.ظ http://shohareman11.blogfa.com

فکر کنم اون مرد برا چربی خون اومده بود بابای من بوده همیشه میگن پس من چی بخورم

گیلاس آبی چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:23 ب.ظ http://thebluecherry.blogfa.com

سلام
مورد12 منظورش فیس و افاده بوده؟!

سلام
شما فیس دیگه ای هم سراغ دارین؟

یک عدد مامان چهارشنبه 10 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:21 ق.ظ http://kidcanser.blogfa.com

عزیزم عسل.. واقعا عسله ها
اون نوزاده واقعا عالى بود خودتون اینجور مواقع خنده تون نمى گیره

ممنون
چرا ولی دیگه یاد گرفتم خودمو جلو مریض کنترل کنم

morteza سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:50 ب.ظ http://psoriasis2.blogfa.com/

سلام
1. احیانا شیاف گلیسیرین نبوده؟
2. با اینترنت و این چیزا در آینده شاهد تشخیص سندرم هایی نظیر چورچ استروچ وبر توسط بیماران خواهیم بود
5. تا حالا واسه باز کردن گچ یا آتل نصف شب بیدارتون نکردن؟
6. دکتر مگه شوارتز جدید رو نخوندی؟ khamiyze sign ، مثل شیفت درد یک امتیاز میگیره
8. این مورد رو به مریض حق میدم
10. بعد میگیم چرا سرطان زیاد شده!
پ ن 4:

سلام
1. نه استامینوفن بود
5. نه این کارها با بهیارهای محترمه!
8. واقعا؟

دکتر نگار سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:06 ب.ظ

سرطان که بیداد میکنه.
تو هر شیفت حتی تو اورژانس هم دایم داریم سرطان و تومور جدید کشف میکنیم
این عسل بزرگ شه راننده قابلی میشه

واقعا
امیدوارم

زهره سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:14 ب.ظ http://zohrehvameysam.blogfa.com/

سلام آقای دکتر
مثل همیشه عالی بود
یعنی عسل دنده ماشینو عوض میکرد ؟

سلام
ممنون
نه زورش که نمیرسید فقط با هر فلاکتی که بود دستشو گذاشته بود روی دنده

منصوره(مامای مهربون) سه‌شنبه 9 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:23 ق.ظ http://midwifery2012.blogfa.com

سلام دکترررر ربولی عزیز
1.چه ذوقی هم کرده بچههههههههههه
6.تکنیک جدید تشخیص اپاندیسیت
9.اعصاب ندارن مردم
12.
الهیییییییییییییییی بگردم این عسلیووووووووووووووو.جیگر خاله

سلام
قبلا ز تون مشکل داشت حالا ر تون!!!
ممنون از نظرتون

یاشل.ماجراهای خواستگاری دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:34 ب.ظ http://majerahayekhastegari.blog.ir

دکتر جان چرا همش میان از من تو وبم انتقاد میکنین؟خوشتون نمیاد از نوشته هام؟

من همه اش انتقاد کردم؟ من؟
بذارین یه بار دیگه بیام کامنتمو بخونم!

pouya دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:37 ب.ظ http://pharmacy1.blogfa.com

البته همه همه نه ولی اکثشون چرا
اما از حق نگذریم خعلی باحالن

موافقم

ماشاالله شمس الدینی دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:06 ب.ظ http://www.dashmash2000.blogfa.com

سلام خانم دکتر.
خاطرات قشنگی بود.
منتظر خاطرات تلخ و شیرین پزشکی شما هستیم.

سلام
خانم دکتر؟
ممنون
چشم

نسیم دوشنبه 8 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:21 ق.ظ

درمورد اولی اگه +13 نمینوشتین میخواستم یه چیزی در مورد خودم بگم راستی دکتر چجوری اینا همه یادتون میمونه عجب حافظه ای دارین شما چه دکتره دقیقی

خب خصوصی بگین!
اوایل یادم میموندن اما مدتیه مجبورم بعد از رفتن مریضها خاطرات اون روزو بنویسم
فکر کنم از عوارض پیری باشه

مینا یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:10 ب.ظ http://dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام مجدد ..اجازه دارم لینک کنم ؟

سلام
نیکی و پرسش؟

پونی یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:03 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

نه دکتر نما بود

نا دکتر

شنیدین ناداوری ؟

تماشاگر نما؟

مثل همون -

دور از جون بیطار های قابل و خبره !

مردکش درسته ولی سواد؟ یوخدی

از طرف اون همکارنما ازتون عذر میخوام
اما اشتباه پزشکی هم بخشی از پزشکیه!
حالا مردک هم کلمه ترکیه آیا؟!

ققنوس یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 04:19 ب.ظ

سلام دکتر جان...
اینقدر هول هولی داشتم می خوندم که سریع ببندم برم دنبال یه کاری...اما آخرین مورد را که خوندم نتونستم بدون کامنت رد شم...چقدر ماهه این عسل...الهی خدا براتون حفظش کنه....ریسه رفتم از خنده. یه عزیزم بزززززززززززززززززززگ برای عسل

سلام
ممنون از لطفتون
خب حالا زودتر برین به کارتون برسین

مینا یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:01 ق.ظ http://dokhtaran-zamin.blogfa.com

سلام خوبین ؟ ...دشمنتون شرمنده نگران شدیم .

1-عجب
3-ربطشون توی چیه اونوخ؟؟؟
5- دو سه روز خلطو بعد نصف شب هول شدن عجب
12-
پ.ن1 خدا رحمتشون کنه .روحشون شاد .
پ.ن 4 ای جووونم عسل خانوم .چه نازه .کلی خندیدم .خداحفظش کنه براتون .

سلام
ممنون از لطفتون

شاداب یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:36 ق.ظ http://rival.blogfa.com

وایییییییییییی یکی منو شطرنجی کنهههه :)))))))) ترکیدم ازخنده :))))))))
دوباره دقت کردم باخودم میگم مری همون بود که غذا از توش رد میشهههه :))))))) وای خدا :))) دکتر این ازعوارض ریاضی فیزیکه :))))
+ آشنا بود دیگه، نبود؟ خاطره شمارو بازگو کرده بودن دیگه.. من فک کردم خاطره خودشونه :))
قبلنا باهوش تر بودم :)))))))

بله مری محل عبور غذاست و نای محل عبور هوا
پیش میاد دیگه

pouya یکشنبه 7 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:05 ق.ظ http://pharmacy1.blogfa.com

آقای دکتر تو رو خدا این خاطرات رو ننویسین از خودم نا امید میشم
من هر شماره رو میخونم میام پایین تر احساس میکنم حرفاشون منطقیه

این کامنت شما باعث شد یه بار دیگه با دقت پست های آخرمو بخونم
قبول دارم برای افرادی که اطلاعات پزشکی ندارند بعضیشون چندان جالب یا عجیب نباشه اما آخه همه شون؟؟

پونی شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:47 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

آره داروی ضد کرم داده بود بیطار

پیش بیطار رفته بودین؟!

شاداب شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:38 ب.ظ

نشستم کامنت مهندس مینا رو تا آخر خوندم بعد میگم چقد آشنا بود :))))) بعدش کلی به جواب شما خندیدم :))))
بعدش اومدم کامنت پایینیشو آقای سعید جواب شمارو خوندم استرس گرفتم :((
من هم کم خونی خفیف دارم هم گاهی تنگی نفس خفیف :(( الان برم دکتر؟؟
بعدمثلأ چه مشکل دیگه ای بهش اضافه شده باشه؟؟؟
الان چه نوع خاصی از کم خونی مثلأ؟؟

حالا چرا آشنا بود؟ خنده تون مستدام
تنگی نفس چه ربطی به تنگی مری داره آخه؟

سعید شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:47 ب.ظ

سلام دکتر. یه سوال داشتم چرا فقر اهن باعث تنگی مری می شه؟

سلام
فقر آهن به طور معمول تنگی مری نمیده
مگه این که یه مشکل دیگه بهش اضافه بشه یا یه نوع خاص از کم خونی باشه که نیاز به درمان داره

مهندس مینا شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:53 ب.ظ

12. یه نوزادو برای معاینه اولیه آوردند. به مادرش گفتم: چشمهاشو که باز میکنه زرد نیستن؟ گفت: من سر درنمیارم خودتون ببینین. بعد شروع کرد بچه رو مالش دادن اما بچه چشمشو باز نکرد. مادرش گفت: این بچه اصفهان به دنیا اومده. بچه شهریه دیگه برات فیس کرده!


چه خاطره جالبی داشتین ممنون!

ستاره شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 02:07 ب.ظ

لطفا کامنت قبلیمو تایید نکنید و پایین همین کامنت جواب بدین
بازم ممنون

چشم
در جواب خصوصی تون هم باید بگم
سلام
به نظر من شما علائم اضطرابو دارین
توصیه می کنم به جای مراجعه به پزشک و مصرف دارو به یه مشاور مراجعه کنین

الی شنبه 6 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:57 ق.ظ http://WWW.ADRINABANOO.BLOGFA.COM

آنقدر کار عسل بانو قشنگ و خنده دار بود که همه مطالب بالا یادم رفت

خب از اول بخونین!

پونی جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:49 ب.ظ http://pppooonnnyyy.blogfa.com

اوغور بخیر
اومدی خوب هم اومدی

یادمه اولین بار سیزده چهارده سالم بود آپاندیسیت داشتم و تشخیص داده نشد تا ترکید !

دکتر عزیز اونو با انگل اشتباه گرفته بود
یک ماه بستری بودم و انواع شیلنگ ها از شیکمم بیرون زده بود
چندین بار مردم و زنده شدم
الان هم حتی عوارض اون روز ها باهامه !

ممنون
با انگل؟

انیس جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:50 ب.ظ

خاطراتتون خییییییلی قشنگ بودن. منم کنکوری ام برام دعاااا کنین فیزیوتراپی قبول بشم
دخترتون. رو ندیده میشه حدس زد بانمکه
خداحفطش کنه.
موفق تررر باشین دکترجان

ممنون
چشم
چقدر خوبه که دوست دارین دنبال علاقه خودتون برین
ممنون از لطفتون

یک معلم جمعه 5 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:27 ق.ظ http://jafari58.blogfa.com/

واقعا چرا این سرطان دست از سر مردم بر نمی داره و اینقدر وحشتناک زیاد شده؟!!!!
جیگر عسل خانوم رو

تازه دستشو گذاشته روی سرشون به این راحتی که برنمیداره!
ممنون

آیدا پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:38 ق.ظ

این دفعه خیلی باحال بود، کلی خندیدم
مرسی

خنده تون مستدام

وانی پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:53 ق.ظ

مورد پنج رو باید چند تا آمپول روغنی دردناک می نوشتین تا خاطره بد بمونه واسش دیگه نصفه شبی هول نکنه!

همه اش جالب و خنده دار با چاشنی عسل دخملی که فوق العاده بود
تو شهر ما که آمار سرطان و سقط بطور محسوس بالا رفته

ممنون از لطفتون

بانو پنج‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1393 ساعت 01:10 ق.ظ http://baanoonevesht.blogfa.com

سلام.
خاطراتتون خیلی خوووبه و گاهی هم حتی تاسف انگیز که واقعا مردم ما چرا این جور فکر می کنن؟
البته بگما کلا ملت که میرن دکتر سوتی زیاد میدن .خودمم یادمه یبار واستون تعریف می کنم .
تسلیت میگم درگذشت همکارتون رو همه اینا به روش زندگی و تغذیه مون برمیگرده با این همه مواد صنعتی و شیمیایی و آلاینده ها زنده بودن مایه تعجبه.
راستی چقده عسلتون شیرینه.

سلام
ممنون
منتظریم
واقعا
سپاسگزارم

تناز بانو چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:08 ب.ظ

الهی...
از دست این عسل
ایندفه موقع خرید عسل کار خاصی نکرد
برای همکارتونم خیلی ناراحت شدم
روحش شاد

ممنون
این بار نه البته دیگه پارک هم نرفتیم که بعدش به اون مغازه بریم!
ممنون

عاطفه چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:52 ب.ظ http://www.ati-91.blogfa.com

پ.ن1)آخی خدا رحمتش کنه
پ.ن4)

ممنون
باز هم ممنون
درمورد خصوصی تون هم چشم

شاداب چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1393 ساعت 04:33 ب.ظ http://rival.blogfa.com

شماره 1 ینی چی ؟؟ چرا آخ جون
شماره 6هم متوجه نشدم
شماره 11 پیرپیری :))))))))))) چقد بانمک بوده :)))
سرطان خیلی زیاد شده واقعاچراااا
آره منم دقیقا فقط شبکه نمایشو دوس داشتم!!!!... 4تافیلم درست حسابی میذاشت..
عسل هم :))))))))) همه بچه ها انقد کارای بانمک میکنن؟؟

چی بگم؟
آخه ممکنه درد آپاندیس با خمیازه هم بدتر بشه اما نشونه های خییییلی بهتر از این برای تشخیصش هست
همه بچه ها که نه

محدثه چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1393 ساعت 03:06 ب.ظ http://maybechange.mihanblog.com

سلام
8. بنده خداا
12. دست مادر عزیز درد نکنه! عجب حرفی زده!!
پ.ن1: خدا رحمتشون کنه روحشون شاد
پ.ن 4: به این میگن دختر خوب کمک باباش میکنه!!

سلام
ممنون از لطفتون

irman چهارشنبه 3 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:13 ق.ظ

ها ها مثل همیشه عالى بود...

خنده تون مستدام خانم دکتر

دکتر نقاش سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 09:34 ب.ظ http://www.pezeshkejavan.blogfa.com

پزشک خانواده که تو دو تا استان بیشتر نیس. استانشما جدید اومده.
دکتر ماشین دنده اوتوماتیک بخر.
هر دو تا شبکه از خیلی شبکه های دیگه بهتر بودن! عجب کارایی میکنن.

هنوز که نیومده
پولش برسه چشم!
منظورتون العالم که نیست؟!

عطیه سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 07:43 ب.ظ

.
یعنی عاشق تشخیص این ملتم :-)

سرطان واقعا داره بیداد میکنه. بیماری از یک طرف، وضیعت بد مالی ملت از طرف دیگه فشارو مضاعف کرده. خدایا خودت ظهور کن لطفا

واقعا
واقعا و متاسفانه

دکتر پرتقالی سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 06:18 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

این عسل جان هم چه زود بزرگ شده. انگار دیروز بود که خواننده ها در مورد رنگ چشمهایش نظر میدادند امیدوارم روزهای من و دخترک هم زود سپری شود

ممنون از لطفتون
آمین

یاشل سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 05:27 ب.ظ http://majerahayekhastegari.blog.ir

واقعا با این سرطان چیکار باید کرد که کم شه؟اینم روش جدید ازرائیله حتما
دخترتون باید خیلی با نمک باشه

گنده تر از من توش موندن شما از من میپرسین؟
هست!

سیدعلی سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:43 ب.ظ

سلام دکتر جان. ممنون از خاطرات و قلم دلنشینتان.

لطفا اگه امکان داره بیشتر خاطره بنویسین.

راستی حال عسل خانومتون چطوره؟

یه سوال داشتم به نطر شما ، آیا این که میگن طرح پزشکی عمومی در چندسال آینده اختیاری میشه ، درسته؟ چند سال دیگه؟ نطرتون در این مورد چیه؟ اگه شما باشین اختیاری میرین؟

دکتر من از شما و همه ی بازدیدکننده های وبلاگتون میخوام که برام دعا کنین.

ممنون که نوشته هام رو خوندین.
به امید مطلب بعدی!
موفق باشید.
خدانگهدارتان

سلام شما لطف دارین
چشم
خوبه سلام میرسونه
من هم شنیدم با افزایش تعداد پزشکان عمومی هیچ بعید نیست
مجتاجیم به دعا

mana سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 10:48 ق.ظ http://toofany.blogfa.com

:))))))) مورد اول عالی بود خخخخخ و مورد هفتم
از طرف من لپ عسل خانومو بکشین.

ممنون
چشم

زرین سه‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1393 ساعت 12:57 ق.ظ

7. هر چی رفتار و خصوصیات غیر عادی از جد پدری میرسه هوش بالا و زیبایی و باقی صفات خوب از طرف مادر ،بیچاره پدرا...
پ.ن آخری، عالی بود.

هییییییی
ممنون

نگران آینده دوشنبه 1 دی‌ماه سال 1393 ساعت 11:44 ب.ظ

امیدوارم اول باشم!
10_مریض شده بود یعنی؟
پ ن 4_وایییییییییییییییییییی عسلللللللللللللللللللل
ماشالله

شرمنده
کبودی و خون مردگی دور چنان زخمی طبیعی بود
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد